مقالات
حوزه های تخصصی:
قانون علیتی و معلولیتی امکانیْ به دو بخش طبیعی و عقلی تقسیم می شود. بخش اول، بر جهان طبیعت و بخش دوم بر جهان عقلْ حاکم است. انسان ، از آن جهت که صاحب بدن و صاحب عقل است ، این دو جهان را در خود جمع کرده است، لیک در درون این اجتماعْ ْ میان این دو جهان نبردی شکل می گیرد تا قلمرو هر یک در سیطره دیگری درآید. پیروزی عقل بر غرایز یا پیروزی اراده عقلی بر امیال طبیعی، جواز ورود انسان ساکن طبیعت را به جهان اولِ اخلاق می دهد. آنچه در این نوشتار می آید، تبیین حرکت عقل از جهان اول به جهان دوم اخلاق است؛ جهانی دورتر از جهان طبیعت و خطرهای آن و جهانی فراتر از جهان اول اخلاق در تعین اراده بر حسب قوانین اخلاق. در این جهان دوم ، همه قوانین جهان اول برقرار است ، لیک یک محتوا به همه آنها افزوده می شود که چونان فصل مقوِّم جهان دوم است و کسانی را در خود می پذیرد که آن فصل را در نیروی عقل خود فعّال کرده باشند.
مُدل مفهومی ظرفیت سازی اخلاق برای فهم نشانه های توحیدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شناخت حقیقی خدا از اساسی ترین اهداف خلقت انسان است که از راه نشانه های توحیدی قابل دست یابی است ، اما برای هر کسی حاصل نمی شود. هدف این پژوهش، بررسی نقش اخلاق در فهم نشانه های توحیدی بر اساس آیات قرآن کریم و دست یابی به مُدل مفهومی آن است. نوع تحقیق کتابخانه ای و روش آن توصیفی۔تحلیلی از جنس روش کلاسیک در مطالعات دینی است. یافته های پژوهش نشان می دهد چهار صفت تقوا ، شُکر و صبر ، موجب فهم نشانه ها از آیات الهی می شوند. این صفات ، در درجه نخست موجب فراهم کردن شرایط تفکر و تدبّر و در درجه بعد موجب آمادگی برای پذیرش لوازم معرفت توحیدی می شوند. از این رو ، هنگام مواجهه با نشانه های توحیدی ، آمادگی های معرفتی و عملی توسط فرد ارزیابی می شوند و چنان چه نتیجه مثبت بود ، فرایند فهم و پذیرش توحید آغاز می گردد. نتیجه این پژوهش آن است که برای توسعه فهم نشانه های توحیدی در بین افراد ، باید صفات تقوا ، شُکر و صبر را در آنان به وجود آورد.
اخلاق پژوهش در مرحله دست یابی به نتیجه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در همه حوزه ها، اصول اخلاقی بر اصول نظری و اصول نظری بر مبانی فرانظری تکیه دارند و به همین دلیل، کنش گر در صورتی به یک اصل اخلاقی ملتزم می شود که آن اصل و اعتقاد از بینش های نظری و پارادایمی او برآمده باشد. اصول نظری اخلاق در مرحله دست یابی به نتیجه با دیگر مراحل پژوهش متفاوت است و به تبع ، اصول اخلاقی پژوهش در این مرحله با دیگر مراحل پژوهش متفاوت اند. این اصول نظری اقتضا دارند که پژوهنده در این مرحله ، جانب مردم را بگیرد و مطابق با سود آن ها نتیجه خود را منتشر یا کتمان کند و فعل و رفتاری انجام دهد که جامعه از حاصل پژوهش او بیشترین منفعت و کمترین زیان را ببرد. بنابراین، پژوهشگر هنگام رسیدن به نتیجه پژوهش، از نظر اخلاقی موظف است اگر نتیجه کارش را برای جامعه انسانی زیان بار می داند، به صورتی آن را از دسترس خارج کند که راه زیان بسته شود و اگر چنین نیست، بدون هراس ، به زبانی آشنا ، با دقّت و امانت داری نتیجه را منتشر کند و برای پذیرفتن نقدهای عالمان منتظر بماند. این تحقیق در صدد است اصول نظری اخلاق این مرحله را به دست آورد و اصول اخلاقی آن را تدوین و پیشنهاد کند.
بررسی و نقد ساختار فضیلتِ فکری در معرفت شناسی فضیلت محور لیندا زاگزبسکی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بر اساس معرفت شناسی فضیلت محورِ زاگزبسکی ، هدف فضیلتِ فکری تماس شناختی با واقعیت است و تمایزی بین فضیلتِ اخلاقی و فکری وجود ندارد. فضیلتِ فکری زیر مجموعه فضیلت اخلاقی است. به همین منظور او به دنبال ارائه تعریفی از فضیلت است که دربر گیرنده هر دو دسته فضایل شود. از نظر زاگزبسکی «فضیلت» یک ویژگی اکتسابی عمیق و پایدار است که مستلزم انگیزه ای خاص برای به وجود آوردن غایت مطلوب و موفقیت قابل اعتماد در به وجود آوردن آن غایت است. مؤلفه «انگیزه» ، در این تعریف، بر ساختار درون گرایانه و مؤلفه «موفقیت قابل اعتماد »، بر ساختار برون گرایانه دیدگاه زاگزبسکی دلالت دارد و به همین دلیل، ساختار فضیلتِ فکری زاگزبسکی را «ترکیبی» می نامیم. در این پژوهش تحلیلی، با استفاده از داده های معرفت شناختی و اخلاقی در ادبیات موضوع ، مؤلفه های اساسی دیدگاه زاگزبسکی درباره ساختار فضیلت فکری ، استخراج و نقش هر کدام در شکل گیری این نظریه تبیین شده است. سپس نقاط ضعف و قوّت هر یک از این مؤلفه ها مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته و در نهایت ، این نتیجه به دست آمد که ساختار صحیح «فضیلتِ فکری» باید از سنّت درون گرایی در معرفت شناسی که متأثر از «اخلاق فضیلت» است ، پیروی کند و ساختار برون گرایانه با مبانی معرفت شناسی فضیلت محور زاگزبسکی، سازگاری ندارد.
تحلیل دروغ مصلحت آمیز و امکان روایی اخلاقی آن در حوزه حقوق کیفری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ، به تحلیل مفهوم و ماهیت دروغ مصلحت آمیز ، معیارِ شناسایی مصلحت و شرایط توجیه آن و همچنین لوازم و ثمرات آن در حوزه حقوق کیفری ، پرداخته می شود تا به این نتیجه نائل شویم: دروغ مصلحت آمیز در حالت استثنایی و با شناسایی مصلحت و قاعده برتری اهم بر مهم ، توسط کسی که صاحب فضیلت فکری مقدم بر فضایل اخلاقی باشد و خِرد عملی او بتواند مصلحتی را که رعایتش با اخلاق مناسبت دارد بشناسد ، قابل توجیه است؛ حق دروغ گفتن در شرایط استثنایی وجود ندارد و دروغ مصلحت آمیز با تحقّق عناصرش ، صرفاً قابل توجیه اخلاقی است؛ علی الاصول در گستره دانش حقوق کیفری ، تسرّی توجیه وارده در مورد دروغ مصلحت آمیز ، به سوگند و شهادت دروغ ، همچنین طرح شکایت و دفاع دروغ ، مبتنی بر قیاس است و جایز نیست و رعایت صداقت در دادرسی های کیفری و به ویژه نحوه جمع آوری ادله و به دور از هر گونه دروغ ، ضروری است. مواجهه صادقانه در تحقیق از متهمان ، از مقدمات واجب اصل مشروعیت جمع آوری ادلّهاست. صاحب منصبان نظام عدالت کیفری در گستره حرفه تخصصیشان نیز باید به دور از هر گونه فریب و دروغ ، اقدام کنند.
واکاوی پدیدارشناسانه خشونت خانگی؛ یک دورنمای اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خشونت در رابطه های درون خانوادگی یا «خشونت خانگی» (به مثابه نوعی از خشونتِ خاموش که با اغماض نگریسته شده و کمتر به مرحله گزارش و شکایت رسمی می رسد)، پدیده ای منفی در ساخت اخلاقی و فرهنگی جامعه است که البته ، بنیان های فلسفی و متافیزیکی دارد. خانواده، نخستین شبکه نسبت های میان فردی را برمی سازد و در ذات خودْ حامل سلسله مراتبی از رابطه ها و ارزش های رابطه ای است که سامان مندی خانواده را تضمین می کند. وجه همبستگی اعضای خانواده رفتارها و کنش های رابطه ای است که متناسب با نقش های خانوادگی دریافت کرده اند. بنابراین ، بروز خشونت که در تحلیل نهایی، می تواند با غایت إعمال قدرت و گسترش سطح نفوذ و تأثیرگذاری بر دیگر اعضای خانواده همراه باشد نیز از طریق رفتارهای مختلف خشونت آمیز - به نحو مثبت یا منفی - توجیه می گردد. در این مقاله، تلاش خواهم کرد در ابتدا و تا حد امکان، به پدیدارشناسی سازیِ فلسفی زوایا و جنبه های مختلف خشونت - به مثابه کنشی رابطه ای - بپردازم. سپس تلاش خود را به پدیدارشناسی خشونت در رابطه های درون خانوادگی، از منظری فلسفی، معطوف می کنم تا بافت تجربی۔احساسی تحقّق آن در نخستین واحد اجتماعی آشکار شود و در پایان نیز با پیشنهاد نظریه «رابطه گروی اخلاقی» راه حلی نظری برای تعدیل بنیادین این نوع خشونت فراپیش نهم.