مقالات
حوزه های تخصصی:
سیل یکی از مخرب ترین بلایای طبیعی است که معمولا با خسارت های جانی و مالی فراوانی همراه است. سیل همه ساله در کشور ایران خسارات زیادی را به منابع اقتصادی وارد می آورد. وقوع سیل و خسارات ناشی از آن در ایران طی سال-های اخیر روند افزایشی داشته است. هدف از این پژوهش، بررسی میزان خطر پذیری سیلاب و ارزیابی خسارات وارده به شهر سبزوار می باشد. جهت بررسی سیلاب از مدل ماشین بردار پشتیبان برای مدل سازی سیلاب استفاده شد. پس از بررسی های صورت گرفته 56 نقطه سیل گیر ثبت شده و 10 عامل موثر در وقوع سیل شامل کاربری اراضی، تراکم جمعیت، مسیل ها، طبقات شیب، تراکم مسکونی، ضریب CN، ضزیب رواناب، تراکم جمعیت، فضای باز و قدمت ابنیه در نظر گرفته شد. سپس جهت برآورد میزان رواناب در منطقه مورد مطالعه از روش جاستین و I.C.A.R استفاده گریده است و طبق منحنی پوش و دیکن براورد سیلاب منطقه در دوره بازگشت 25 ساله و دوره بازگشت 50 ساله جهت دوره-های بازگشت برآورد گردید و نتایج نشان داد که مقدار بارندگی در سطح منطقه توسط مدل به سرعت قابل تبدیل به رواناب و پس از روندیابی، به بده و تراز آب در مقاطع مورد نظر می باشد. ارزیابی مدل توسط معیارهای مختلف سنجش دقت از جمله ضریب کاپا، ریشه میانگین مربعات خطا، منحنی مشخصه عملکرد سیستم ROC و منحنی میزان پیش-بینی صورت گرفت. هدف اصلی پژوهش بررسی سیلاب و عومل موثر در وقوع آن ها و در نهایت شناسایی مناطق مستعد سیلاب با استفاده از مدل ماشین بردار پشتیبان جهت کاهش بحران و آسیب پذیری سیلاب شهری می باشد. با توجه به مطالعات انجام شده مشخص گردید سیل بندهای ضلع شمال شهر با مسیل های موجود در شهر سبزوار منطبق نمی باشد به طوری که شبکه معابر شهری بیش از شبکه مسیل ها سبزوار در هدایت سیلاب شهری نقش دارند، پس نیاز است مسیل های مناسب جهت هدایت آبهای جاری و سیلاب ها در شهرستان سبزوار ایجاد شود تا نقش مسیل ها در هدایت سیل بیشتر از معابر شهری گردد. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند برای مدیریت مناطق آسیب پذیر سیل و کاهش بحران استفاده شود.
تدوین مدل نظری تولید فضای شهری اراضی عباس آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه تولید فضا و کنکاش و کشف آنچه در این فرایند در طول زمان رخ داده است نوع تولیدفضا را شفاف نموده و امکان برنامه ریزی و مدیریت بهینه تر و پرکردن گپ ها را از طریق پتانسیل های موجود فراهم می نماید. هدف این پژوهش ارائه مدل تولید فضای شهری اراضی عباس آباد کلان شهر تهران با ذره بین کنشگران و روابط قدرت جاری بین آن ها بوده است. رویکرد روش شناسی این پژوهش، کیفی بوده، داده ها از مصاحبه ها، مشاهده و اسناد گردآوری شده است. شیوه نمونه گیری، مبتنی بر روش زنجیره ای است. به منظور افزایش اعتمادپذیری نسبت به داده های کیفی، محدوده زمانی دوازده ماهه و افراد در سه حوزه مختلف اجرایی، علمی و علمی- اجرایی مرتبط با تولیدفضای عباس آباد جمع آوری گردید. برای افزایش اطمینان پذیری داده های کیفی نیز از فن اعتبار پاسخگو استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده های کیفی نیز از طریق نظریه زمینه ای(گراندد تئوری) و با بهره گیری از نرم افزار تحلیل کیفی Atlasti8 انجام شده است. فضای شهری منحصربه فرد و باارزش اراضی عباس آباد به وسعت حدود 550 هکتار در مرکز کلان شهر تهران به عنوان محدوده پژوهش انتخاب شده است. یافته ها نشان داد که محدوده بکر عباس آباد در دوره قاجار، تحت تأثیر 7عامل اصلی (شرایط زمینه ای) و سپس 6عامل مداخله گر، به اراضی ارزشمند دهه 50 دوره پهلوی تبدیل شده است که در یک فرایند دگرگونی شهری تحت تاثیر 8عامل علّی به وضعیت فعلی تغییر یافته است. یافته های حاصل از مصاحبه ها و مشاهده های میدانی نشان می دهد که مدل حضور، جایگاه و روابط کنشگران تولید فضای شهری در اراضی عباس آباد، به حالت خطی- سلسله مراتبی تحت تسلط نهاد حکومتی (شامل نهادهای دولتی و حکومتی و مدیریت شهری) و بخش خصوصی (خصولتی- تحت لوای بخش دولتی) است. مواردی برای اقدام توسط کنشگران عباس آباد، در جهت حرکت به سمت بازتولید فضای شهری معطوف به شهروندان پیشنهاد گردید. نوآوری این پژوهش، تدوین مدل نظری تولید یک فضای شهری منحصربه فرد با روش گرانددتئوری و تحلیل کیفی با نرم افزار Atlasti می باشد.در تولید این فضا، هیچ مکانیسمی برای مشارکت شهروندان وجود نداشته و تحت تأثیراساسی نظام حاکمیت بودنِ مدیریت شهری، تعدد نهادهای متولی و تصمیم گیر و تاخت زنی منافع توسط گروه های مختلف در دولت و حاکمیت منجر به جلوگیری از تحقق حق برشهر شهروندان شده است که تنها با ایجاد مدیریت یکپارچه و مالکیت واحد قابل حل است.
ارزیابی تاب آوری شبکه توزیع آب شهری صدرا بر اساس برنامه ریزی و مدیریت بحران شهری در شرایط زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها به عنوان سیستم های منعطف ولی پیچیده در نظر گرفته می شوند. بالا بردن سطح انعطاف پذیری محیط شهری در برابر تنش های ناشی از بروز بحران و نیز به حداقل رساندن زمان بازتوانی و به طورکلی، تاب آور ساختن شهرها ازجمله مهمترین عواملی است که می بایست در برنامه ریزی و مدیریت شهرها مورد توجه قرار گیرد. در این مقاله میزان تاب آوری هیدرولیکی شبکه آب شهر صدرا در برابر زلزله با شدت و محل های مختلف و با در نظر گرفتن ویژگی های فیزیکی شبکه و مشخصات کامل لوله ها اعم از هندسی و هیدرولیکی، مورد مطالعه قرار گرفته است. شاخص جمعیت متاثر از افت راندمان شبکه آبرسانی شهری ناشی از وقوع زلزله به عنوان معیاری مهم برای سناریو های متفاوت بررسی و مقایسه شده اند. نتایج این پژوهش 5 هدف شناسایی خطوط لوله بحرانی، تعیین میزان تاب آوری شبکه آب شهر صدرا، تعیین مناطق بحرانی بر اساس معیار شکست، تعیین جمعیت متاثر از خرابی شبکه لوله و بررسی مناطق مختلف شهری از نظر میزان نشت آب در لوله ها میباشد. به این منظور 18 سناریو با تغییر در شدت زلزله ، مرکز زلزله و دو استراتژی تعمیر با کاهش در میزان تقاضای مورد انتظار مصرف کننده، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در زلزله های با شدت کمتر منظقه شمال بیشترین میزان لوله آسیب دیده را دارد در حالیکه با افزایش شدت زلزه مرکز شهر آسیب پذیر تر است. بررسی نتایج شاخص Todini نیز نشان داد که شمال آسیب پذیر ترین منطقه و جنوب تاب آور ترین منطقه در برابر زلزل هست. بعلاوه مطالعه نمودارهای نشت از شبکه لوله نیز تایید کرد که بیشترین میزان نشت در شمال شهر اتفاق می افتد که به تبع آن بیشترین جمعیت متاثر از خسارات زلزله به شبکه آبرسانی در شمال متمرکز است. بررسی شاخص IP نشان داد که شمال با نزدیک به 74000 نفر جمعیت متاثر آسیب پذیر ترین ناحیه است. در نهایت زمان بازگشت سیستم به حالت نرمال تعیین شد که نشان از همبستگی مثبت شدت زلزله و زمان بازیابی سیستم در هر سه ناحیه دارد
واکاوی اثرات گردشگری و نقش آن در توسعه شهری، مطالعه موردی: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری، از فعالیت های مهم با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و محیطی در شهرهاست. سیاست توسعه گردشگری، رویکردی است که شهر با تاکید بر آن می تواند ضمن افزایش منافع آن، تاثیرات منفی را به حداقل کاهش دهد. این رویکرد در توسعه شهری نقش مهمی ایفا می کند و اثرات مختلفی را نیز دارد. هدف از انجام این پژوهش واکاوی اثرات گردشگری و نقش آن در توسعه شهر بجنورد است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و روش آن نیز توصیفی- تحلیلی است. روایی محتوایی ابزار پژوهش با نظر متخصصان(20 نفر) و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به میزان718/0 تایید شد. برای تحلیل داده ها، نرم افزارSPSS و AMOS مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش را شهروندان شهر بجنورد به تعداد 233810 نفر تشکیل داده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 384 نفر محاسبه و بصورت تصادفی در سطح شهر بجنورد توزیع گردید. نتیجه معادلات ساختاری نشان می دهد با اطمینان 95درصد توسعه گردشگری بر توسعه شهری بجنورد تاثیرگذار بوده است. همچنین در بین متغیرهای تبیین کننده توسعه شهری، رشد خدمات فرهنگی با بار عاملی67/0 بیشترین همبستگی را با متغیر پنهان توسعه شهری داشته است. متغیر توسعه تسهیلات و خدمات زیربنایی و عمرانی با بار عاملی 66/0 در جایگاه دوم و متغیر بهبود معیشت ساکنین با بار عاملی 56/0 در رتبه سوم قرار گرفته است. متغیر افزایش خدمات عمومی با بارعاملی 52/0، کمترین میزان همبستگی با متغیر پنهان را داشته است؛ همچنین نتایج حاصل از مدل ساختاری بیانگر این است که گردشگری نقش مهمی در توسعه شهری بجنورد دارد.
مدل اجرای استراتژی مدیریت بحران، مطالعه موردی: بحران زلزله در شهرستان بهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناخت متغیرهای مدیریت بحران و اجرای استراتژی به منظور تدوین مدل اجرای استراتژی مدیریت بحران زلزله در شهرستان بهاباد به عنوان یک منطقه پر خطر است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری در فاز کمی 53 نفر بر اساس افراد مسئول در دستگاه های موضوع ماده (2) قانون مدیریت بحران کشور مصوب 7/5/98 مجلس شورای اسلامی و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 47 نفر است. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته است که ضریب آلفای کرونباخ با 803/0 بیانگر پایایی مطلوب پرسشنامه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده های کمی از آمار استنباطی (ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس چند متغیره) و داده های کیفی از روش داده – بنیاد استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد مدل پیشنهادی اجرای استراتژی مدیریت بحران با دربرگرفتن عوامل محتوایی، زمینه ای و فرآیندی قابلیت پاسخگویی به مراحل سه گانه بحران را دارد. این مدل در مرحله پیش از بحران اقدام به ابزارسازی در راستای ارتقاء تاب آوری، در هنگام بحران به جریان سازی به وسیله اولویت بندی اقدامات و در پس از بحران با نهادسازی، اقدام به ارزیابی دقیقی از آسیب ها و مهمتر از همه بهره گیری از نهادهای پشتیبان جهت بازسازی و بازتوانی و اصلاح ساختارها می کند.بر این اساس در مدل پیشنهادی اجرای استراتژی مدیریت بحران ضمن تاکید بر نهادسازی میزان آسیب ها با بهره گیری از نهادهای پشتیبان- تاکید بر نهاد رسانه و مهمتر از همه بهره گیری از نهادهای ناظر بر عملکرد مورد ارزیابی دقیق قرار می گیرد.
امکان سنجی و اولویت بندی جاذبه های گردشگری جهت جذب گردشگر (نمونه موردی: شهرستان باغملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه گردشگری در روستاها، گسترش فرصت های شغلی، ایجاد درآمد اضافی و فقرزدایی را در مناطق روستایی به ارمغان می آورد، و مزایای فرهنگی و زیست - محیطی نیز به دنبال دارد، اما همواره خلأ برنامه ریزی کارآمد، در سیاست-های توسعه روستایی برای فراهم آوری، یا یک َپارچه کردن گردشگری، احساس می شود. بر این اساس، هدف اصلی این تحقیق، امکان سنجی و اولویت بندی جاذبه های گردشگری جهت جذب گردشگری در شهرستان باغملک است. جهت امکان سنجی جاذبه های گردشگری، از تکنیک SWOT و جهت اولویت بندی جاذبه های گردشگری و مشخص نمودن اوزان شاخص ها از ابزار پرسشنامه در مدل Visual Promethee,SPSS,FAHP استفاده شد. جامعه آماری مورد نیاز پژوهش شامل، 130 نفر گردشگر، 40 نفر کارشناس و 150 نفر از اهالی شهرستان باغملک بوده اند. نتایج نشان داد که امکانسنجی گردشگری شهرستان باغملک در ماتریس راهبردها و اولویت های اجرایی، تعیین کننده راهبرد تهاجمی (SO) (نقاط قوت و فرصت) است. این بدان معنی است که شهرستان باغملک از لحاظ گردشگری در موقعیت مناسبی قرار دارد که می تواند از یک طرف با استفاده از توانمندی ها و از طرف دیگر با بهره گیری از فرصت های پیشرو، نقاط ضعف و تهدیدها را کاهش داده و جهت توسعه گردشگری اقدام کرد. همچنین براساس نتایج یه دست آمده از تکنیک پرومته، در محدوده مورد مطالعه، منطقه گردشگری مال آقا، از لحاظ جاذبه های طبیعی، تاریخی و فرهنگی در اولویت اول گردشگران و امامزاده عبدالله در اولویت دوم قرار گرفت.براساس نتایج یه دست آمده از تکنیک پرومته، در محدوده مورد مطالعه، منطقه گردشگری مال آقا، از لحاظ جاذبه های طبیعی، تاریخی و فرهنگی در اولویت اول گردشگران و امامزاده عبدالله در اولویت دوم قرار گرفت
تحلیلی بر رابطه حس مکان با تعلق در محلات شهری (نمونه موردی: محله باقرآباد شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلق از موضاعات کلیدی مطالعات شهری می باشد. در نوسازی محلاتی که در محدوده مرکزی شهرها واقع شده اند، مشارکت ساکنان در نوسازی، عاملی اساسی بشمار می رود. تعلق زمینه ای را برای مشارکت فراهم می آورد. با توجه به رواج اقتصاد خدماتی و مصرف گرایی در شهرها، تعلق بیشتر بصورت نمادین و عملگرا جلوه می کند. بیشتر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه نیز، ماهیت اجتماعی و عمل گرای تعلق را در فرایند تغییرات محلات مورد توجه قرار می دهند و از عاملیت انسانی و ذهنیت گرایی(حس مکان) در این مسئله غفلت می کنند. این پژوهش در پی پر کردن این شکاف و بررسی همبستگی بین این دو می باشد. به این ترتیب هدف این مقاله این است که نشان دهد با وجود تنوع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در محله تاکید صرف بر تعلق نمادین و عملگرا باعث بوجود آمدن جدایی گزینی اجتماعی می شود و حس مکان (بودن در مکان) این مسئله را تعدیل می کند و باعث انسجام بیشتر می شود. جامعه آماری پژوهش ساکنین محله باقرآباد شهر رشت می باشند که محدوده آن توسط طرح جامع رشت و سند توسعه محلات تعیین شده است. با استفاده از جدول مورگان 375 نفر با عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شدند. داده ها از طریق پیمایش و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از این است که ارتباط معنی دار مثبت بین حس مکان و تعلق وجود دارد و حس مکان در سطح متوسط بر تعلق اثر می گذارد. احساسات شخصی افراد همواره در اعمال و رفتارهایی که بیانگر تعلقشان است تاثیر گذار است. این بدان معناست که احساس شخصی و صمیمانه فرد برای تعلق داشتن به یک مکان باید همیشه با گفتارها و اشکال مطالبات اجتماعی - مکانی مطابقت داشته باشد . همچنین نتایج تحقیق مشخص می کند که مهم ترین شاخص حس مکان احساس عمیق محله که 84 % از واریانس و مهمترین شاخص تعلق، تحقق نیاز ها که 64% از واریانس را تبیین می کند.
شناسایی عوامل کلیدی موثر بر حکمروایی خوب شهری با رویکرد سناریونویسی (مطالعه موردی: شهر فسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمروایی خوب شهری به عنوان یکی از بااهمیت ترین و مؤثرترین رویکردهای عرصه مدیریت شهری در جهان مطرح است. از آنجا که درک وضعیت آینده حکمرانی خوب در شهرهای کشورمان میتواند در برنامه ریزی و تصمیمگیری مدیران بسیار موثر باشد و به دلیل وجود عدم قطعیت و نیاز به پیش بینی های محتمل؛ هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل کلیدی موثر بر حکمروایی خوب شهری با رویکرد سناریونویسی در شهر فسا در افق 1430 در نظر گرفته شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی است. از نرم افزار میک مک برای تحلیل تأثیر عوامل بر همدیگر استفاده شده است. همچنین برای انجام محاسبات سناریونویسی (تدوین سناریو) از نرمافزار سناریو ویزارد استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را متخصصان و خبرگانی در زمینه مدیریت شهری، حکمروایی و آینده پژوهی از دانش و تجربه لازم و کافی برخوردار هستند، تشکیل داده است که تعداد آنها 22 نفر میباشد. نتایج نشان میدهد که عوامل کلیدی موثر بر آینده حکمروایی شهر فسا در افق 1430 شامل التزام مدیریت شهری به برابری در برابر قانون، مقاومت مدیریت شهری در برابر رفتارهای خلاف قانون شهروندان، احساس مسئولیت پذیری مدیران و مسئولان شهری، صادق بودن مدیریت شهری در ارائه برنامه ها، عدالت در توزیع برابر و عادلانه امکانات شهری، عدم وجود فساد در سیستم مدیریت شهری، استفاده معقولانه از منابع و امکانات، بهبود روشها و اقدامات براساس علم روز، شفافیت در ارائه عملکرد، تساهل و پذیرش رویکردهای متنوع، عدالت جنسیتی، کنترل و نظارت مناسب بر ساخت وسازهای شهری، مشارکت مردم در برنامهریزی، تصمیمسازی، تصمیمگیری و فعالیتها، شفافیت در تصمیمگیری است. همچنین، 7 سناریوی با ترکیب های متفاوتی از سه وضعیت، مطلوب، ایستا و بحرانی احتمال وقوع در حکمروایی خوب شهری در شهر فسا را دارند که وضعیت های بحرانی بخش عمده ای از صفحه سناریوها را به خود اختصاص داده اند و وضعیت های مطلوب و ایستا در الویتهای بعدی قرار دارند.
ارزیابی شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه گردشگری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه روند گردشگری از شکل انبوه به الگوه های فرد گرایانه تغییر یافته است و گردشگران به انعطاف پذیری و تجارت معنادار اولویت بیشتری می دهند؛ گردشگری خلاق مبحثی جدید و مورد توجه در حوزه گردشگری است و نقشی اساسی در رشد و توسعه گردشگری دارد؛ گردشگری خلاق نوعی گردشگری است با تأثر کامل از حوزه های فرهنگی یک جامعه است؛ در همین راستا؛ مقاله حاضر به ارزیابی قابلیت های شهر خلاق اصفهان جهت گردشگری فرهنگی پرداخته است؛ روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی؛ اسنادی؛ تحلیلی و پیمایشی و نوع آن کاربری - توسعه ای است؛ اطلاعات به دو صورت اسنادی و پیمایشی(پرسشنامه و مصاحبه) جمع آوری شده است؛ جامعه آماری این پژوهش دو گروه جداگانه را شامل می شوند؛ گروه اول شامل گردشگران خارجی شهر اصفهان، که در سال 1397 حدوداً 360000 نفر می باشد؛ گروه دوم؛ شامل کارشناسان؛ خبرگان و متخصصان صنعت گردشگری در سازمان ها و دانشگاه های مختلف شهر اصفهان برابر 50 نفر محاسبه و داده های حاصل از آن با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی و T تک نمونه ای با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است؛ نتایج تحلیلی نشان می دهد؛ 66 متغییر اولیه گردشگری فرهنگی در این پژوهش؛ به سه عامل؛ جذابیت های هنری؛ جذابیت های فرهنگی و جذابیت های اجتماعی و زیستی و نتایج تحلیل عاملی و یافته ها در فرضیات اول و دوم بیانگر تفاوت معناداری وجود دارد(05/0 >000= Sig) در فرضیه سوم با استفاده از مدل های عاملی مرتبه دوم که در آن تعدادی از متغیرهای پنهان، متغیر پنهان دیگری را اندازه گیری می کند؛ نتیجتا از بین شاخص های گردشگری فرهنگی شاخص جذابیت های فرهنگی با ضریب 85/0 بیشترین اثر را در توسعه گردشگری اصفهان را دارد بعد ار این شاخص، شاخص هنری با ضریب 76/0 با اثر بیشتری نسبت به شاخص های زیستی و اجتماعی با 46/. در توسعه گردشگری شهر اصفهان مؤثر می باشد؛ در تحلیل و تفسیر شاخص ها می توان گفت که تعداد پارامترهای آزاد برای تدوین مدل که مقدار آن پیش فرض ۳۶ می باشد
تحلیل علل عدم تحقق حکمروایی خوب شهری در ایران: (مطالعه موردی: شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی، برنامه ریزی متمرکز و عدم مشارکت مردم در تصمیم گیری ها، موجب بروز مشکلات متعدد در اداره شهرها شده است که این مشکلات را نمی توان با مدیریت سنتی برطرف نمود و تنها با به کارگیری روش های نوین مدیریتی می توان بر این مشکلات فائق آمد. شهر اراک، دارای مشکلاتی مختلفی نظیر حاشیه نشینی، آلودگی هوا، ترافیک، گرانی مسکن است که استفاده از الگوی حکمروایی خوب می تواند یکی از راهکارهای مناسب برای برون رفت از این مشکلات باشد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین علل عدم تحقق حکمروایی خوب شهری در شهر اراک از طریق کارکردهای متأثر از عملکرد مدیریت شهری و میزان مشارکت نهادها و شهروندان در امور شهر می باشد. پژوهش انجام شده از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش اجرا کمی و از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. اطلاعات به دو شیوه اسنادی و پرسشنامه محقق ساخته با طیف لیکرت 5 گزینه ای جمع آوری شده است. روش نمونه گیری تحقیق خوشه ای است که 384 نفر از شهروندان با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در شاخص های حکمروایی خوب پس از انجام آزمون T– test، میزان،sig به دست آمده برابر با 05/0بوده که حاکی از عدم تحقق حکمرانی خوب شهری در شهر اراک می باشد. نتایج بدست آمده از تحلیل اطلاعات در نرم افزار لیزرل نشان می دهد فرضیه ها در سطح خطای 05/0 معنادار است در نتیجه فرضیه های تحقیق پذیرفته و تایید می شود. بنا بر این می توان گفت که شهر اراک در جایگاه مناسبی از شاخص های حکمروایی مطلوب شهری قرار ندارد.
بررسی ارتباط بین سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ فرهنگی با سازگاری اجتماعی (نمونه: ساکنین مجتمع های مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر ساختار کاربری فضایی شهرها موجب تشدید مسائل اجتماعی از جمله، کاهش سازگاری اجتماعی درمیان ساکنین مجتمع های مسکونی شهری شده است. در سال های اخیر توجه به ابعاد پایداری محیطی و کیفیت زندگی و اجتماعات سالم، باعث توجه بیشتر به ابعاد کیفیتی در محیط های شهری و سکونتی شده است که با توجه به آن، یکی از عوامل افزایش کیفیت زندگی در محیط زندگی افراد، سازگاری اجتماعی می باشد . هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با سازگاری اجتماعی در میان ساکنین مجتمع های مسکونی شهر اصفهان در سال 1398 است که با ترکیبی ازنظریه های جامعه شناختی و روان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت.با توجه به اینکه سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی از جمله متغیرهایی هستندکه می توانند بر میزان سازگاری افراد تأثیرگذار باشند، لذا در پژوهش حاضر، کوشش می شود تا به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که آیا سرمایه اجتماعی و ابعاد آن و همچنین سرمایه فرهنگی با میزان سازگاری اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی در شهر اصفهان رابطه دارد؟ پژوهش حاضر به روش پیمایشی و مصاحبه مشارکتی انجام شد و داده ها با ابزار پرسشنامه با پایایی و روایی مناسب، با شیوه نمونه گیری خوشه ای و تصادفی طبقه ای چندمرحله ای جمع آوری گردید .جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد و خانوارهای ساکن مجتمع های مسکونی شهر اصفهان تشکیل داده اند که حدود 1155800 نفرمی باشند و تعداد385 نفراز ساکنین، طبق فرمول کوکران بعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون به کمک نرم افزارSPSS وAMOS استفاده شد.براساس نتایج تحقیق،، بین سرمایه فرهنگی و سازگاری اجتماعی ساکنین، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (اعتماد اجتماعی، اتصال به شبکه های اجتماعی و هنجارگرایی) با سازگاری اجتماعی ساکنین،رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
تدوین مدل ساختاری مؤلفه های مؤثر قابلیت محیط بر ارتقای تعاملات اجتماعی در خیابان های ساحلی جنوب کشور (نمونه مورد مطالعه:شهر بندر عباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربیات سده بیستم نشان داده است که درک ناکافی از نحوه شکل گیری تعاملات اجتماعی در خیابان های ساحلی شهری وعدم توجه به انسان و نیازهای اجتماعیش که دیدارهای چهره به چهره و برخورد با دیگران است، خیابان ها را ناکارآمد کرده است. رخداد فعالیت در خیابان و پاسخ گویی به نیازهای رفتار اجتماعی وابسته به شایستگی و درک افراد از قابلیت ها و ویژگی های محیط است. بنابراین بررسی تاثیر قابلیت های خیابان ساحلی بر تعامل پذیری محیط در شهر بندرعباس یکی از اهداف اصلی این پژوهش می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق جزء پژوهش های توصیفی- پیمایشی و با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفته است. ابزار اصلی پژوهش جهت گردآوری داده های میدانی ، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن تایید شده است. به این منظور ابتدا پیمایشی مقطعی در باب میزان اثرگذاری شاخص های موثر این پژوهش بر ارتقای تعاملات اجتماعی، میان ۵۰۹ نفر از مردم ساکن شهر بندرعباس انجام پذیرفت. بر این اساس 20 شاخص موثر تأثیرگذار قابلیت محیط بر ارتقاء تعاملات اجتماعی با استفاده از روش تحلیلی عاملی و نرم افزارSPSS در سه دسته عامل قابلیت عملکردی، قابلیت ادراکی و قابلیت کالبدی دسته بندی و به کمک روش تحلیل مسیر و نرم افزار smart pls مدل حاصل از روابط میان این عوامل و ضرایب همبستگی آنها تدوین گردید. نتایج مدل ساختاری نشان داد مدل ساختاری طراحی شده قابلیت برازش بالایی را دارد و توانسته است 67 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین نماید. یافته های پژوهش نشانگر فزونی سطح معناداری 846/10، 525/10 و 685/5 به ترتیب در ارتباط با قابلیت عملکردی، قابلیت ادراکی و قابلیت کالبدی از میزان قابل قبول 96/1 و در نهایت تایید رابطه مستقیم و معنادار این سه متغیر بر شکل گیری تعاملات اجتماعی در خیابان های ساحلی می باشد.
ارزیابی تاب آوری کالبدی شهر جهرم در برابر زلزله با هدف شناسایی بافت های فرسوده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکونت گاه های انسانی همواره آسیب های جبران ناپذیری ناشی از وقوع مخاطرات طبیعی به خصوص زلزله می پذیرند در این باره در راستای کاهش اثرات زلزله به عنوان قلب مخرب بافت های فرسوده شهری، توجه به رویکرد تاب آوری به عنوان الگویی جهت کاهش آسیب و افزایش راندمان افراد و ساختمان های موجود در سطح این بازه از بافت ها ارائه می گردد. در این پژوهش به دنبال ارزیابی تاب آوری کالبدی شهر جهرم در برابر خطر زلزله با هدف شناسایی بافت های فرسوده در این شهر هستیم که با رویکردی توصیفی - تحلیلی ، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی ، سعی دارد تا آسیب های ناشی از وقوع این فرآیند را بررسی و تحلیل نماید. در این بین برای بررسی وضعیت تاب آوری شهر جهرم با هدف شناسایی بافت های فرسوده از روش (Hot Spot ) از ابزار cluster & outlier analysis از مجموعه ابزار های موجود در Spatial Statistics Tools مربوط به نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه: 200696 متر مربع یعنی 19/77 درصد از مساحت کل بافت با سطوح ایمنی 0/01 و در اولویت کاملا ناایمن است قرار دارند همچنین نتایج مدیریت بهینه بافت مسکونی در برابر خطر زمین لرزه به این صورت است که 200696 متر مربع یعنی 19/77درصد از مساحت کل بافت با سطوح ایمنی 0/01 و در اولویت کاملا ناایمن است قرار دارند که بیشترین سهم از ساختمان ها را به خود اختصاص داده است.واژگان کلیدی: تاب آوری، ایمنی، بافت مسکونی، جهرم، hot spot
سنجش اصول سازنده ی شهر شاد در فضاهای شهری و ارائه راهکارهای ارتقای آن (نمونه موردی: فضاهای شهری بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقدان شادی در جامعه نتایج منفی بسیاری همانند افسردگی، بی علاقگی به کار، ناهنجاری های اجتماعی و رواج خشونت در روابط اجتماعی را به دنبال دارد. در این میان، فضاهای شهری به عنوان یکی از اصلی ترین بسترهای زندگی مردم، در صورت طراحی مناسب می توانند نقش بسزایی در ایجاد احساس شادی و آرامش در شهروندان ایفا نمایند. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش و تبیین عوامل موثر بر شادی و ارتقای آن در فضاهای شهری بوشهر انجام پذیرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه با حجم نمونه 102 عدد و تحلیل داده ها با مدل تحلیل عاملی و رگرسیونی در محیط نرم افزار spss انجام گرفته است. یافته های تحلیل عاملی حاکی از آن است که هفت عامل تعاملات اجتماعی، فعالیت های فرهنگی- تفریحی، سرزندگی، شخصی سازی فضا و مشارکت، بهداشت و ایمنی، امنیت، تنوع و جذابیت در شکل گیری فضای شاد شهری موثرند. همچنین امتیاز مجموع شادی در این عوامل، در پارک ریشهر بیشترین و در پیاده راه ساحلی کم ترین می باشد. در ادامه با انجام تحلیل رگرسیونی، به رتبه بندی علی عوامل سازنده ی شادی فضا پرداخته شد که مطابق با محاسبات، عامل سرزندگی با دارا بودن ضریب بتای 525/0 بیشترین تأثیر را در امتیاز مجموع شادی فضاهای شهری ایفا می کند. اولویت های مداخله در پیاده راه لیان غربی شامل ارتقای میزان احساس تعلق خاطر و حس مکان است و در پیاده راه ساحلی و پارک ریشهر ارتقای میزان استفاده از عناصر طبیعی (آب، نور، گیاه و...) در اولویت قرار دارد. بر همین اساس، در انتهای مقاله، راهکارهایی برای بسترسازی ارتقای شادی در فضاهای مورد مطالعه ارائه گردیده است.
سنجش و تحلیل اثرات رشد گردشگری بر توسعه فضایی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری ضمن بهره وری اقتصادی، می بایست منجر به شکوفایی و بستری جهت نیل به توسعه پایدار در ابعاد مختلف فضایی گردد. در شهر یاسوج، رشد گردشگری علاوه بر پیامدهای مثبت، چالش های جدی را فراروی توسعه فضایی شهر ایجاد نموده است. لذا این تحقیق با روش توصیفی– تحلیلی و با بهره گیری از اطلاعات اسنادی و میدانی، در پی اهدافی همچون بررسی روند گردشگران وارد شده (طی سال های 1395-1380) به شهر یاسوج و سپس سنجش اثرات رشد گردشگری بر توسعه فضایی این شهر است. لذا به وسیله آزمون رگرسیون، با استفاده از نرم افزار SPSS، روند جذب گردشگران و همچنین گسترش فیزیکی شهر یاسوج سنجش شده اند. از آزمون ضریب همبستگی پیرسون نیز جهت سنجش ارتباط رشد گردشگران با شاخص های مختلف توسعه فیزیکی شهر استفاده شده است. در ادامه با استفاده از آزمون T.Test پیامدهای رشد گردشگری بر ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی سنجش شده اند. نتایج مشخص ساختند رشد گردشگری در شهر یاسوج با رشد 309 برابری گردشگران وارد شده نسبت سال 1380، روند افزایشی قابل توجهی داشته است. همچنین گردشگری بر افزایش احداث مجتمع های تجاری، افزایش احداث مراکز اقامتی و گسترش فیزیکی شهر یاسوج اثر گذار بوده است. به طوریکه مساحت مجموع کاربری های وابسته به گردشگری در سال 1390،رشدی بیش از 25/1 برابری نسبت به سال 1380 داشته است. از دیگر سو نهادینه نشدن صنعت گردشگری اثر سازنده ای بر توسعه اقتصادی در این شهر نداشته است. بطوریکه نتایج آزمون T.Test، مشخص ساخت رشد گردشگری بصورت معنی داری در ابعاد اجتماعی، از طرفی موجب رشد نسبی مهاجر پذیری و رشد جمعیت شهر، بروز تعارضات اجتماعی و فرهنگی بین گردشگران و جامعه میزبان شده و از سوی دیگر به بهبود وضعیت آموزش عمومی و حس تعلق شهروندان به شهر کمک شایانی نموده است. همچنین اثرات رشد گردشگری در بیشتر مولفه های زیست محیطی مانند افزایش پسماندها، تراکم و ترافیک و صدمه به چشم اندازها و گونه های زیستی، نامطلوب و مخرب ارزیابی شده اند. درمجموع پیامدهای منفی رشد گردشگری در شهر یاسوج بیشتر از پیامدهای مثبت آن بوده است.