پژوهش های جامعه شناسی معاصر
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ششم پاییز و زمستان 1396 شماره 11 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پیدایش سکونت گاه های غیررسمی کرمانشاه به دهه 1340 برمی گردد. در این پژوهش 13 مورد از این سکونت گاه ها با استفاده از روش های اسنادی و آماری بررسی شده است؛ یافته ها نشان می دهد که: وسعت محلات حاشیه نشین از 1352 تا 1390 حدود 14 برابر افزایش یافته است؛ از نظر کالبدی در یک دهه اخیر، بهسازی صورت گرفته است؛ از نظر فرهنگی، در ترکیب زبانی، قومی و مذهبی بافت ها تغییری دیده نشده، موارد پیشین متراکم تر و باثبات تر شده اند؛ جمعیت ابن مناطق در سال های 90-1385 اندکی کاهش یافته است. در مقایسه با محله های مرفه شهر، جمعیت کمتر از 15 سال، جمعیت فعال، نرخ باسوادی مردان، جمعیت فاقد همسر و مهاجرفرستی در مناطق مسأله دار بیشتر است. این مناطق، در زمینه وقوع جرم از نظر آماری، بر خلاف تصور عمومی، به جز در مورد جرم های مربوط به مواد مخدر، وضع چندان نامساعدی ندارند. در موارد غیر از مواد مخدر، تصور میزان امنیت زندگی در این محلات برای ساکنان آنها با آن چه ساکنان محلات دیگر، از جمله محلات برخوردارتر و مرفه تر درباره آنها در سر دارند متفاوت بوده و ارزیابی ساکنان از امنیت، عموماً بالاتر است. در مجموع این مناطق را می توان از لحاظ وضعیت کالبدی به سه دسته تقسیم کرد.: سطحِ 1 (وضعیت نامناسب): دولت آباد، آناهیتا؛ سطحِ 2 (وضعیت نگران کننده): شامل شاطرآباد، باغ ابریشم، حکمت آباد، چقاگلان؛ و سطحِ 3 (وضعیت بحرانی): شامل چقاکبود، نوکان، دره دراز، جعفرآباد، کولی آباد، چمن و صادقیه. در این زمینه می توان پیشنهاد کرد که محله دولت آباد و حتی آناهیتا را از شمار بافت های دارای مشکلات عمیق و جدی خارج کرد.
بررسی عوامل مؤثر بر خشونت خانگی با تأکید بر همسر آزاری (مطالعه موردی؛ مناطق شهری و روستایی استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی خشونت علیه زنان با تأکید بر پیشگیری از همسر آزاری در مناطق شهری و روستایی استان اردبیل در تابستان و پاییز 1394 شمسی پرداخته است. نمونه های مورد مطالعه از نقاط مختلف استان بر اساس نمونه گیری طبقه ای به میزان 1100 نفر انتخاب گردیدند. نتایج پژوهش نشان دادند؛ میزان همسر آزاری در کلیه مناطق استان اردبیل 29.6 درصد می باشد با بررسی ابعاد خشونت علیه زنان مشخص شد؛ خشونت مالی با 33.2 درصد بیشترین نوع خشونت علیه زنان و خشونت فیزیکی با 27.2 درصد کمترین نوع خشونت اعمال شده علیه زنان در سطح استان می باشد. همچنین در این تحقیق خشونت روانی علیه زنان حدود 29 درصد و خشونت جنسی حدود 29.2 درصد در سطح استان اردبیل برآورد گردیده است. نتایج تحلیل رگرسیون تبیین عوامل مؤثر بر همسر آزاری، نشان دادند؛ متغیرهای مستقل؛ نوع روابط قدرت در خانواده به میزان (0.249-) دخالت خویشاوندان به میزان (0.199)، تحریک شوهر به میزان (0.182)، تراکم صمیمیت زوجین به میزان (0.159-)، اعتماد بین زوجین به میزان (0.129)، یادگیری خشونت در خانواده مبدأ به میزان (0.089)، جامعه پذیری جنسیتی به میزان (0.046) و ناسازگاری پایگاه خانوادگی زوجین به میزان (0.009-) منجر به تغییر در میزان خشونت علیه زنان می شود. متغیرهای مستقل تحقیق در مجموع توانسته اند 50 درصد از تغییرات متغیر تابع را تبیین نمایند.
پرسه زنان هراز: علل گرایش جوانان به پرسه زنی در خیابان هراز شهر آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش جوانان به حضوری متفاوت در خیابان هراز و مصرف دلخواه از آن سبب شده است؛ تا این خیابان به عنوان بخشی از زندگیِ روزمره شهری، به مکانی برای پرسه زنی جوانان تبدیل شود. لذا این پژوهش با هدف بررسی علل گرایش جوانان به پرسه زنی در خیابان هراز شهر آمل انجام شده است. رویکرد این پژوهش کیفی است؛ و از روش مصاحبه و مشاهده جهت گردآوری اطلاعات بهره برده ایم. جامعه مورد بررسی پژوهش 35 نفر از پرسه زنان و 10 نفر از فروشندگان می باشند. به طورکلی یافته های این تحقیق نشان داد که اکثر پرسه زنان، جوانانِ غیربومی (دانشجویان) می باشند و علت اصلی حضورشان در خیابان هراز برای پرسه زدن، تنها گذران فراغت می باشد. پرسه زنان هراز با هدف اعتراض به تمایزات و خارج کردن این خیابان پر زرق و برق از سلطه ثروتمندان به این خیابان نیامده اند؛ بلکه به سبب پذیرشِ پرسه زنی در این خیابان (توسط مردم) به عنوان تفریح جوانان، بی هزینه بودن، آشنایی و مصاحبت با جنس مخالف، یافتن دوستان جدید، آگاهی از آخرین مدها و قیمت ها به این خیابان پا گذاشته اند؛ اما با پرسه زدن های پی درپی، باعث شدند ماهیت این مکان را که به نظر باید در انحصار طبقه خاصی (ثروتمندان) باشد؛ دگرگون شود. آنها بدون توجه به آنچه برایشان در نظر گرفته شده مصرف دلخواه خود را از هراز دارند. اگرچه به واسطه پرسه های مکرر در این خیابان خود را ملزم می دانند سبک پوشش و آرایش خود را با مکان (بالاشهر) هماهنگ کنند و سبب تمایززدایی شوند.
بررسی تأثیر دین داری بر تجربه احساس شرم و حیای شهروندان (مطالعه موردی: شهروندان 15 سال به بالای شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله شناخت رابطه دین داری با تجربه احساس شرم و حیای شهروندان است، دین داری با چهار شاخص «اعتقادی، مناسکی، عاطفی و پیامدی» به عنوان متغیر مستقل پژوهش و تجربه احساس شرم با شاخص های، حس شرم و حیای فردی شامل «بازدارندگی، حیای درونی و شرم بیرونی» و حس شرم و حیای اجتماعی شامل «ترسِ از دست دادنِ اعتبار اجتماعی» متغیر وابسته تحقیق می باشند؛ و پاسخ به این سؤال است که: آیا دین داری شهروندان بر تجربه احساس شرم و حیای آن ها تأثیر دارد؟ اگر اثر و رابطه ای وجود دارد تبیین اجتماعی و جامعه شناختی آن چگونه خواهد بود؟ جامعه آماری پژوهش حاضر، شهروندان 15 سال به بالای شهر اصفهان است و نمونه آماری آن، تعداد 388 نفر، معین شد و با استفاده از نظریات جامعه شناسان و دیگر نظریه پردازان اقدام به طراحی و تدوین پرسشنامه و توزیع و جمع آوری آن بین افراد نمونه آماری گردید، برای تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار spss و جهت بررسی تأثیرپذیری متغیر تجربه حس شرم و حیا از دین داری، از رابطه همبستگی استفاده شد، نتایج تحقیق نشان می دهد بین دین داری و هم چنین هر یک از ابعاد چهارگانه آن با میزان حس شرم و حیای شهروندان رابطه معناداری وجود دارد. لذا پیشنهادِ اقدام، برای تقویت دین داری و مؤلفه های آن، جهت ارتقای اخلاق اجتماعی می گردد.
عقلانیت مدرسه و نظام شهروندی آن: مطالعه موردی دبیرستان های پسرانه شهرستان دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، تلاش شده تا با تحلیل سازوکار نهفته در عقلانیت مدرسه و کردارهای گفتمانی آن، به چگونگی سوژه شدن دانش آموزان در این نهاد و نحوه ی تولید نظام شهروندی خاص آن پرداخته شود. از این رو، هدف پژوهش پیشِ رو، تلاش برای یافتن پاسخ به پرسش هایی از این قبیل است: چه عقلانیتی در پس کوششی که برای تکوین سوبژکتیویته دانش آموزان در جریان است قرار دارد؟ و در عمل، چه نوع شهروند و سوبژکتیویته ای از این رهگذر خلق می شود؟ چارچوب نظری اتخاذ شده برای پاسخ به این پرسش ریشه در آرای میشل فوکو دارد. روش انجام پژوهش از نوع کیفی و به شیوه ی مورد پژوهی ابزاری است. نمونه گیری به صورت نظری بوده و از ۲۵ نفر از دانش آموزان پسر مدارس مختلف شهرستان دلفان مصاحبه ی آزاد به عمل آمده است. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت مدرسه با دستکاری در تجربه ی دانش آموزان، نظامی از شهروندی را بر آنان عرضه می دارد که حاصل آن تولید شهروندی منفعل، مصرف گرا و منفعت طلب است. به نظر می رسد چنین نظامی از شهروندی، نه تنها به فقر تخیل در دانش آموزان دامن می زند بلکه امکان تجربه ورزی جهت خلق سوبژکتیویته ای فعال و مسؤول را نیز از آنها دریغ می دارد.
تحلیل رویکرد یادگیری برای باهم زیستن در سیمای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل رویکرد یادگیری برای باهم زیستن در برنامه ی درسی مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی در سال تحصیلی 96-1395 بوده و نمونه آماری نیز منطبق با جامعه آماری بود. ابزار پژوهش، سیاهه تحلیل محتوای کتب مطالعات اجتماعی برحسب رویکرد یادگیری برای باهم زیستن بود که برای برآورد روایی سیاهه تحلیل از روایی محتوایی استفاده شد. پایایی سیاهه تحلیل نیز از طریق روش اسکات 92 درصد محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از سنجش فراوانی و روش آنتروپی شانون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان توجه به مؤلفه های رویکرد یادگیری برای باهم زیستن در محتوای کتاب های درسی از یک توزیع نرمال برخوردار نمی باشند به گونه ای که مؤلفه آموزش صلح از بیشترین میزان توجه و مؤلفه های آموزش سلامت، آموزش محیط زیست از کمترین میزان توجه برخوردار می باشد و به مؤلفه های چند فرهنگی، شهروندی، حقوق بشر توجه چندان مطلوبی نشده است؛ که نیازمند توجه و تجدیدنظر در برنامه های درسی مطالعات اجتماعی دوره دوم توسط مسؤولان ذی ربط می باشد.
خدمات رسانی و کیفیت زندگی جانبازان (مطالعه موردی: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نحوه ی خدمات رسانی و تأثیر آن بر کیفیت زندگی جانبازان در استان کرمانشاه می پردازد. مبانی نظری آن مبتنی بر ادبیات کیفیت زندگی است. روش پژوهش پیمایشی و تکنیک گردآوری داده، پرسشنامه است. جامعه ی آماری شامل جانبازان بالای 25 درصد استان کرمانشاه است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران و تعداد 368 نفر انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد: خدمات رسانی در حوزه های ورزشی، فرهنگی، فراغت و فضای شهری نامناسب است. درصورتی که در حوزه های رفاهی به نسبت بهتر است. کیفیت زندگی در وضعیت مناسبی نیست. خدمات رسانی ورزشی، فرهنگی با کیفیت زندگی رابطه ی مستقیم و مثبتی دارد. خدمات رفاهی تأثیری بر کیفیت زندگی ندارند. خدمات رسانی در خانواده با کیفیت زندگی رابطه ی مستقیم و مثبتی دارد. نحوه ی گذران اوقات فراغت با کیفیت زندگی رابطه ی مستقیم و مثبت دارد. مناسب سازی فضای شهری بر کیفیت زندگی تأثیر مستقیم و مثبت دارد. متغیرهای تأثیرگذار بر کیفیت زندگی به ترتیب اولویت عبارتند از خدمت رسانی در خانواده، نحوه ی گذران اوقات فراغت، مناسب سازی فضای شهری، خدمات رسانی فرهنگی و خدمات رسانی ورزشی. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود خدمات رسانی و بالا رفتن کیفیت زندگی در هر حوزه مطرح گردیده است.