پژوهش های جامعه شناسی معاصر
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال چهارم پاییز و زمستان 1394 شماره 7 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان صنعتی فرهنگی و اقتصادی در جوامع مختلف محسوب می شود. در این فعالیت گسترده، تجربه سفر همواره مقوله ای مورد توجه بوده به طوری که نمی توان باور داشت کسی به سفر پرداخته و از آن خاطره ای نداشته باشد. معمولاً خاطرات بر گردشگران تأثیرات شگرفی می گذارد. از جمله این تأثیرات، نظام شخصیت افراد است. تحقیق حاضر به بررسی رابطه سفر خاطره انگیز و ابعاد نظام شخصیت می پردازد. توصیف جامعه شناختی تجربه سفر و ابعاد نظام شخصیت و رابطه این دو در جامعه آماری با استفاده از منابع نظری، موضوع و هدف این تحقیق بوده است. در این مسیر از نظریه اریک کوهن و پارسونز برای پیکربندی چارچوب نظری استفاده شده است. تحقیق حاضر با رویکرد کمی، تکنیک پیمایش و با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه با 365 نفر از شهروندان شهر تهران از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انجام شده است. اعتبار پرسش نامه تحقیق از طریق اعتبار صوری و اعتبار سازه و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. همبستگی رگرسیونی میان گونه های تجربه سفر و ابعاد نظام شخصیت، هر سه گونه تجربه معنادار به عنوان متغیر مستقل با نظام شخصیت مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان می دهد متغیرهای مستقل در مجموع توانست 16% از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. مدل رگرسیونی نیز حاکی از آن است که تجربه وجودی و تفریحی رابطه مستقیم و مثبت با ابعاد نظام شخصیت دارد. تجربه تجربی نیز تأثیر کاهنده و معکوس روی ابعاد نظام شخصیت می گذارد.
مطالعه جامعه شناختی سلامت اجتماعی زنان و عوامل مؤثر بر آن (مطالعه موردی: زنان منطقه چهار شهری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان سالم، محور توسعه اجتماعی است و فرایند توسعه بدون توجه به سلامت، ناممکن است. سلامت اجتماعی در جامعه متأثر از عوامل بسیاری است که در مطالعات جامعه شناسی قابل مطالعه است. این نوشتار با هدف تحلیل جامعه شناختی سلامت اجتماعی زنان و عوامل مؤثر بر آن صورت گرفته است. در این پژوهش از روش پیمایشی و توصیفی زنان 18 تا 55 ساله منطقه چهار شهری تهران در سطح تحلیل واحد فردی در سال 1394 مورد مطالعه قرار گرفته اند. حجم نمونه برابر با 385 نفر بوده که از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده با بهره مندی از ابزار پرسشنامه استاندارد شده نظرات پاسخگویان مورد ارزیابی قرار گرفته است. مقدار روایی سؤالات پرسشنامه برابر با 79/0 به دست آمده است؛ و فرضیه های این تحقیق با استفاده از نرم افزار Spss 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که میزان سلامت اجتماعی زنان در حد متوسط روبه بالا بوده است و بالاترین مقدار میانگین مربوط به بعد پذیرش اجتماعی و کمترین مقدار مربوط به بعد شکوفایی اجتماعی است. همچنین یافته ها بیانگر رابطه مستقیم بین احساس امنیت اجتماعی، گشودگی، گرایش مذهبی و وضعیت تأهل با سلامت اجتماعی در جامعه موردمطالعه بوده است. نتایج رگرسیون حاکی از آن است که از میان متغیرهای اثرگذار (احساس امنیت اجتماعی، گرایش دینی و گشودگی نسبت به تجارب) بر سلامت، متغیر گرایش مذهبی با مقدار بتای 59/0 به طور مستقیم بیشترین تأثیر را بر سلامت اجتماعی زنان جامعه مورد تحقیق داشته است؛ همچنین نتایج بیانگر این است که شاخص های احساس امنیت، گرایش مذهبی و گشودگی می توانند تا حدود 50 درصد از متغیر وابسته را تبیین کنند.
جنسیت و مهاجرت: تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی در مهاجرت های داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت، همانند هر فرایند اجتماعی دیگر، یک فرایند جنسیتی است. انگیزه ها، محدودیت ها و فرصت های مهاجرت برای مردان و زنان متفاوت است. امروزه، زنان حضور و مشارکت کمی و کیفی زیادی در فرایند مهاجرت دارند تا جایی که اخیراً مبحثی با عنوان «زنانه شدن مهاجرت» در ادبیات مهاجرتی مطرح شده است. مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده های فردی نمونه دو درصدی سرشماری1390 به تحلیل جنسیتی رفتارهای مهاجرتی زنان و مردان و تعیین کننده های آن می پردازد. نتایج بررسی نشان می دهد در دو دهه اخیر سهم زنان در جریانات مهاجرتی افزایش یافته است. زنان و مردان به دلایل و انگیزه های متفاوتی مهاجرت می کنند. حدود یک چهارم زنان در مقایسه با سه چهارم مردان مهاجر نقش فعالی در فرایند مهاجرت داشته اند. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که حدود سه چهارم تفاوت های جنسیتی در ایفای نقش فعال در فرایند مهاجرت، ناشی از نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بین دو جنس می باشد. از این رو، ساختارهای اقتصادی مردانه و هنجارهای جنسیتی نقش مهمی در تبیین تفاوت های جنسیتی مهاجرت در ایران دارند.
الگوی تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل به روش قصه گویی بر رفتار پرخاشگر کودکان کار (بر اساس نظریه ی اریک برن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از پژوهشگران معتقدند که پرخاشگری امری فطری و ذاتی است و برخی دیگر بر این باورند که پرخاشگری عاملی اکتسابی است که فرد در دوران رشد خود آن را می آموزد از آنجا که کودکان کار و خیابان بیشتر در معرض آسیب های خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی هستند، این پژوهش با بهره گیری از روش پیمایش و آزمایش طرح تجربی گواه و شاهد (که یکی از راه های درمان روان شناسان مثبت گرا جهت تعدیل خشم و عصیان کودکان می باشد) به بررسی وضعیت کودکان کار در یک کارگاه آموزشی پرداخته است. این آزمایش طی یک دوره 12 جلسه ای به مدت 430 دقیقه در یک کارگاه آموزشی قصه گویی به روش تحلیل رفتار متقابل که برگرفته از نظریه اریک برن می باشد میان دو گروه 20 نفره شاهد و 20 نفره کنترل مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که قصه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل در گروه آزمایش (پس آزمون) موجب کاهش پرخاشگری در آنان شده است.
نگرش اجتماعی نسبت به تجرد دختران 30 سال و بالاتر (مورد مطالعه: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
« «میل به پذیرفته شدن» کنشگر بازیگر را وا می دارد تا نقش محوله را به هنرمندانه ترین و ظریف ترین نحو به بازی درآورد و منتهای پذیرش مخاطبانش را از آن خود کند و تشویق و تحسین آنان را بی وقفه صاحب شود، اما آنگاه که در این فرایند مانعی پیش آید وی از قله ی پذیرش کامل به دامنه ها رانده می شود و گاه مشمول فرایندی می شود به نام «داغ ننگ»! صفتی بدنام کننده با خصیصه ی نسبی که بسته به بستر جامعه با صفات خاصی تافته می شود. «تجرد دختران در سنین بالا» از جمله ی این ویژگی ها در جامعه ی ماست. پدیده ای که عدم تعادل در عرضه و تقاضا در ازدواج در شرایط امروز این پدیده را پررنگ تر ساخته است. این پژوهش با هدف سنجش پدیده ی داغ ننگ تجرد در میدان کنش متقابل با افراد عادی به شیوه ی پیمایش به دنبال کنکاش در نگرش افراد در باب تجرد دختران ۳۰ سال و بالا تر می باشد. در این راستا با بهره گیری از نظرات گافمن و بوردیو و همچنین نظریه یادگیری اجتماعی و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب به تفکیک سن و جنس و منطقه سکونت ۳۸۴ نفر از افراد ۷۰-۲۰ ساله ی شهر یزد با ابزار پرسشنامه به آزمون درآمدند. یافته های این پژوهش حاکی از حضور پدیده ی داغ ننگ اجتماعی تجرد در قریب به ۵۰ درصد از افراد مورد مطالعه می باشد.
مطالعه سیاست زدگی مدیران نظام آموزش عالی با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام آموزش عالی، با هر تعریفی که از آن داشته باشیم؛ بنا به ماهیت مأموریت خود، یک ساختار اداری هم هست. نحوه مواجهه آن با دستگاه سیاسی و حاکمیت می تواند سرمنشأ یکسری تحولات در سازمان باشد. تعامل نظام آموزش عالی با نظام سیاسی و سطح سیاست زدگی دستگاه، با ایجاد برخی واکنش های زنجیره ای، بر اهداف، چشم انداز، مأموریت و کارکرد آن تأثیر می گذارد. سیاست زدگی یک پدیده پیچیده است که در غالب موارد به صورت دو قطبی بین حوزه سیاست و حوزه بوروکراسی متجلی می شود اما وجود برخی از شرایط پیچیدگی آن را افزایش می دهد و ابهام چندقطبی شدن را نشان می دهد. توزیع قدرت سیاسی مانع تحقق شایسته سالاری در نظام آموزش عالی و اهداف مأموریت آن، برنامه های وزیر و قوانین مصوب برای توسعه آموزش عالی، می گردد. بر اساس یافته های تحقیق تیپ مدیران نظام آموزش عالی با رویکرد سیاست زدگی بنا به اظهارات مصاحبه شدگان غالباً از نوع مدیران سوداگر و منفعت طلب و منفعل در برابر مناسبات قدرت است. تعداد کمتری از مدیران در قالب تیپ مدیران تطابق گر توصیف شده است که تا حدودی نقش انتقال دانش را در سازمان رقم می زنند.