آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱

چکیده

برخلاف تصور رایج که خاستگاه حرکت های زیست محیطی را طبقه متوسط شهری می داند تجربه های تاریخی متفاوت نشان می دهد که این تصور از محیط زیست گرایی بسیار محدود است و چنین جنبش هایی ممکن است در وضعیت های جغرافیایی غیرشهری و پیرامونی یا از درون طبقات و گروه های اجتماعی مختلف غیر از طبقه متوسط نیز ظهور کنند. یکی از دلایل  آن هم این است که ساختارهای پیرامون سازِ دولت و سرمایه بیشترین حجم تخریبات زیست محیطی را در مناطق پیرامونی انجام می دهند و جدیترین تهدیدهای محیط زیستی نیز متوجه همین مناطق و گروه های اجتماعی ساکن در آن ها است. بنابراین جنبش های محیط زیستی در این وضعیت ها بیش از هر جای دیگری با زندگی و سیاست درهم تنیده اند و شرایط امکان ظهور نیز دارند. در این مقاله با مرور پژوهش های تجربی مربوط به موضوع جنبش های محیط زیستی در ایران نشان داده شد که اغلب این پژوهش ها بر کلان شهرهای مرکز ایران متمرکز بوده اند، از این رو در قالب رویکردهای جریان اصلی و رایج قرار می گیرند و نتایج آن ها کمک چندانی به توضیح محیط زیست گرایی در پیرامون ایران نمی کند. موارد معدودی از پژوهش ها نیز  وجود دارند که اگرچه برخی از نتایج آن ها  برای پژوهش حاضر قابل پذیرش بود اما به دلیل فقدان چهارچوب مفهومی برای توضیح محیط زیست گرایی در پیرامون که هدف این مقاله است مورد نقد قرار گرفته اند. در ادامه با خوانشی تلفیقی از نظریه های مرکز-پیرامون، محیط زیست گرایی فرودستان و جنبش های اجتماعی جدید چند مفهوم اساسی مانند «استعمار داخلی»، «محیط زیست گرایی فرودستان»، «اکوناسیونالیسم»، «شیوه درونی کنش» و «شیوه بیرونی کنش» معرفی و به طرزی نظرورزانه و با الهام از رویکرد «تعیّن چند بعدی» آلتوسر  صورت بندی شده است. بر این اساس برای تبیین عوامل ساختاری و بسترهای ظهور محیط زیست گرایی در پیرامون ایران با تاکید بر کردستان یک چهارچوب مفهومی متشکل از مفاهیم فوق پیشنهاد شده است.

Conceptualization of environmental movements in the periphery of Iran

Contrary to the common wisdom that traces the origin of environmental movements to the urban middle class, the existing empirical findings imply that such an account of environmentalism fails to provide a further approach. Environmental movements may emerge from non-urban settings or within different social classes and groups beyond the middle class. Since the state’s marginalizing structure and capital provoke environmental damage in peripheral regions, the social groups living there have been also put in jeopardy. In this respect, it is not coincidence that these peripheral settings are at the core of a variety of environmental movements, which are intricately linked to life and politics. This article, by reviewing the empirical research on environmental movements in Iran, shows that the majority of existing studies focus on the large cities in Iran. As they fall into the mainstream approach to environmental movements, their outcomes remain limited in understanding the inquiries on environmentalism in the periphery of Iran. Even if few studies provide some pertinent results to this research, they lack a conceptual framework to describe environmentalism in the periphery, which is at the hub of this paper. Through the consolidated reading of "center-periphery," "subaltern environmentalism," and "new social movement" theories, some key notions such as "internal colonialism," "subaltern environmentalism," "eco-nationalism," "internal mode of action," and "external mode of action" are then introduced and articulated in a speculative manner, drawing on Althusser's "overdetermination" approach.

تبلیغات