پژوهش های هستی شناختی

پژوهش های هستی شناختی

پژوهش های هستی شناختی سال یازدهم پاییز و زمستان 1401 شماره 22 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

جستاری در ساختار روش شناسی حکمت اسلامی با تأکید بر ساحت هستی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۸
روش شناسی حکمت اسلامی از جمله مباحث بسیار مهم و تأثیرگذار در فهم و پیشرفت فلسفه اسلامی است. شناخت دقیق روش شناسی حکمت اسلامی، به اصیل بودن و متمایز نشان دادن حکمت اسلامی از دیگر مکاتب فلسفی یاری می رساند؛ این در حالی است که متأسفانه روش شناسی مکاتب موجود در جریان حکمت اسلامی کمتر مورد توجه، خوانش و پژوهش قرار گرفته شده است. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره گیری از رویکردهای تاریخی و منطقی-معرفت شناختی و روش های توصیفی، تعلیلی، تحلیلی و استدلالی؛ درپی پاسخگویی به این مسئله است که ساختار روش شناسی حکمت اسلامی - با تأکید بر ساحت هستی شناختی - چگونه است و از چه اجزائی تشکیل یافته است؟. روش شناسی دانشی فرایندی است که از مراحل مبانی فلسفی، پارادایم ها، استراتژی ها، تکنیک ها، روش ها، رویکردها و رهیافت های  موجود در فلسفه ساخته شده است. پارادایم های حکمت اسلامی عبارتند از مشاء، اشراق، مشائی-اشراقی، یمانی، صدرایی و نوصدرایی و استراتژی های پژوهش فلسفی نیز بر دو بخش بسیط و ترکیبی هستند.
۲.

منظر اول شخص قوی؛ معیار هویت شخصی از دیدگاه لین رادر بیکر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۱۸
فیلسوفان ذهن، براساس رویکردهای گوناگون در مسئله ذهن، درباره هویت شخصی، «شخص» یا «من» معیارهای متفاوتی مطرح کرده اند. یکی از این معیارها داشتن منظر اول شخص است. یکی از طرفداران این  دیدگاه، لین رادر بیکر، فیلسوف فیزیکالیست غیرتقلیل گرا است که در عین حال که هویت انسان را نه نفس مجرد می داند و نه تحویل آن به جنبه های فیزیکی را برمی تابد، داشتن منظر اول شخص قوی را شرط لازم و کافی برای شخص بودن می داند. منظر اول شخص قوی به معنای توانایی درک خود به عنوان خود به صورت اول شخص و بدون استفاده از هر اسم و توصیف یا همان خودآگاهی است که شخص انسان را از دیگر موجودات متمایز می کند. در مقابل، منظر اول شخص ضعیف قرار دارد که ویژه موجوداتی است که علی رغم داشتن آگاهی از ویژگی خوداگاهی بی بهره اند. مقاله حاضر با روش تحلیلی-انتقادی ضمن تحلیل بیکر در باب منظر اول شخص، دیدگاه او را ارزیابی و نقد کرده است. ابهام در ماهیت منظر اول شخص و شخص بودن، فقدان استدلال برای برخی ادعاها و فقدان وضوح در بعضی از پیش شرط ها و پیش فرض های آن از جمله نقدهایی است که مقبولیت و انسجام دیدگاه بیکر را با مشکل مواجه کرده است.
۳.

بررسی حضور «دیگری» و «معنای زندگی» در آثار و اندیشه های مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۶۰
جهت گیری هستی شناختی مبنی بر روی آوردن به «دیگری» برای مارتین بوبر، نوعی شیوه زندگی است که آثار و افکار خود را بر آن بنیان نهاده است. وی به عنوان فیلسوف گفتگو با طرح ارتباط «من-آن» و «من-تو» دو رویکرد اساسی خود درباره «دیگری» را به وضوح تصویر و دست یابی به «معنای زندگی» را منوط به قرار گرفتن در ارتباط «من-تو» کرده است. بوبر معتقد است رابطه «من –تو» به عنوان ارتباطی «سوژه-سوژه» قابلیت ادراک عشق را داراست. عشق در این نگاه، اشتیاقی پرشور برای زندگی معنادار است که تنها از مسیر مواجهه و «گفتگو» با «دیگری» رخ می دهد. بنابراین ادراکی فراتر از خود و حاصل مشارکت با «دیگری» است. در نگاه بوبر، روابط واقعی مسیر فرد برای مواجهه ای راستین با «روح» یا «تو ابدی» و کشف معنای زندگی است و برای دستیابی به این معنا و رسیدن به ظرفیت کامل انسانی، حضور «دیگری» و جهان اطراف ضروری است. در نگرش او، بحران «بی معنایی» و «دیگری ستیزی» انسان معاصر تصویر کاملی از شر است؛ آنچه او تجربه آشوب می نامد برخاسته از عاملی است که انسان را به سوی این وضعیت سوق داده، و آن «بحران گفتگو» است. اندیشه بوبر میان «دیگری هراسی» و فقدان معنای زندگی از سویی و «ناگفتگو»، از سوی دیگر، ارتباط برقرار می کند. این مقاله ضمن تبیین «گفتگو» به عنوان رویکرد هستی شناختی بوبر به «دیگری»، در پی بررسی نقش «دیگری» و شرایط تحقق روابط اصیل برای کشف «معنای زندگی» است. نکته حائز اهمیت دیگر، جزئیات خاص آثار بوبر پیرامون ویژگی ها و مهارت روی آوردن به دیگری است که به جهت یابی گفتگو کمک می نماید.
۴.

رساله الطیرِ ابن سینا، فتوت نامه هنرمندان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۴۱
داستان های رمزی ابن سینا  همواره به عنوان تمثیل های عرفانی مورد برررسی قرار گرفته اند؛ مسئله ای که باعث شده مهم ترین ویژگی این آثار، که همان داستان بودن آن ها است کمتر مورد توجه قرار گیرد؛ در صورتی که این آثار به عنوان آثار هنری می توانند جای خالی مباحث مرتبط با هنر را در اندیشه ابن سینا پُر کنند و قسمت های تازه و متفاوتی از اندیشه شیخ الریس پیرامون مقوله هنر را برای ما روشن کنند. در میان داستان های رمزی ابن سینا، وضعیت رساله الطیر ، متفاوت از دیگر داستان ها است. سؤالی که در این مقاله مطرح می شود درباره جایگاه رساله الطیر در میان داستان های رمزی ابن سینا و نسبت آن با تفکر او درباره مقوله هنر است و این که چگونه رساله الطیر می تواند به تبیین اندیشه ابن سینا در مورد مسله هنر بپردازد؟ ابن سینا در این اثر مباحث مختلفی را مطرح می کند که حول محور آگاهی و معرفت، سیرو سلوک، آموزش و تربیت می چرخند؛ این مباحث با مباحث مطرح شده در فتوت نامه ها، در نوع نگاه، بیان و هدف مشترک اند؛ به گونه ای که می توان این گونه نتیجه گرفت که ابن سینا با نگارش رساله الطیر ، هم به خلق اثری هنری پرداخته و هم در این اثر با رویکردی همانند فتوت نامه ها، مسیر تربیتی خاص خود را به هنرمندان نشان داده است.
۵.

هستی شناسی «کلمه» در قرآن و نقد تفسیرهای غیر اسلامی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۰۵
در انجیل یوحنا و قرآن و نیز برخی متون دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از عیسی(ع) به «کلمه» تعبیر شد. اگر «کلمه» را تعبیر دیگری از «لوگوس» بدانیم، آن گاه می توان حکم داد که در سپهر ادبیات دینی-فلسفی یهودی و مسیحی، دستِ کم با سه تلقی از این تعبیر مواجه هستیم: کلمه نه به مثابه مخلوق و نه به مثابه نامخلوق(ابزار خدا)، کلمه به معنای مخلوق(پسر خدا)، کلمه به معنای خدا(خدای پسر). تلقی اول را می توان در آراء فیلون یهودی، تلقی دوم را در اناجیل هم نوا و تلقی سوم را در اولین فرازهای انجیل یوحنا پی جویی نمود. این که از حیث هستی شناختی، این تلقی ها تا چه میزان متأثر از مفهوم لوگوس در ادبیات فلسفی دینی یونانی است و یا فیلون چه تاثیراتی بر یوحنا و آباء کلیسا داشته از عهده این پژوهش بیرون است؛ اما قرآن کریم در سپهر مفهوم شناختی و وجودشناختی خود، مراد مشخصی از کاربُرد «کلمه» دارد. آیه های 39 و 42 آل عمران، 171 نساء و نیز 34 مریم و 12 تحریم در قرآن درباره اطلاق «کلمه» بر عیسی (ع) سخن به میان آورده اند. اکنون سه پرسش مطرح است: مقصود قرآن از «کلمه» چیست؟ چرا قرآن در میان پیامبران، «کلمه» فقط بر عیسی(ع) اطلاق شد؟ منظور قرآن تا چه میزان منطبق با برخی تفسیرهای یهودی و مسیحی است؟ تتبع در اقوال کلامی مفسران قرآن و نیز توجه به هستی شناسیِ قرآنیِ «کلمه»، اشعار به جنبه مخلوقیت عیسی(ع) و تعریض به عقایدی دارد که در آن، عیسی (ع) پسر خدا(فیلون و اناجیل هم نوا)، خدای پسر(انجیل یوحنا) غیرِمخلوق و غیرِجسمانی و مواردی از این دست، معرفی شد.
۶.

عصر تصویر جهان و راززدایی از جهان هستی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۰۹
عصر تصویر جهان گویای عصری است که انسان با اعتماد به عقل خودبنیاد، دلبسته آبادانی زندگی دنیاست و به توانمندی علوم تجربی امید فراوانی دارد. براین اساس او جهان جدیدی می سازد که مبتنی بر فهم، خواست و نیازهای دنیوی جدیدش اشت. راززدایی از جهان و زندگی انسان، از اوصاف اصلی چنین عصری است به این معنا که انسان تمایلی به اندیشیدن درباره رازهای مابعدالطبیعی زندگی خود، مانند راز خدا، مرگ، و جاودانگی (حیات اخروری) و نظایر آنها ندارد، بلکه تمرکز اندیشه او بر آبادانی حیات دنیوی است. به همین دلیل اوصافی چون انسان محوری، نسبی گرایی و انسانی شدن اخلاق، انسانی شدن حقیقت، غلبه کمیت نگری، دنیاگرایی و مادی گرایی، فراموشی مرگ، و نهایتاً الحاد یا ندانم انگاری از مشخصه های بارز جهان انسان عصر تصویر جهان است. چنین انسانی به واسطه کنار گذاشتن رازهای مابعدالطبیعی دچار بحران ها و چالش های مهمی شده است که از جمله آنها می توان به بی معنای زندگی، ناامیدی و پوچی، بی خانمانی و عدم امنیت، عسرت و تنهایی، عدم اصالت، نفی دیگری و توسل به خشونت و بی هویتی اشاره داشت. راه کار نجات چنین انسانی دعوت به بصریت درباره لزوم تأمل و زیستن با رازهای مابعدالطبیعی و تفکیک آنها از مسائل علمی زندگی رزمره و توجه به ناتوانی عقل خودبنیاد و گفتمان علوم تجربی برای فهم ماهیت رازهاست.
۷.

تبیین پارادوکس «تعالی و انکار تعالی»برهمن در اوپانیشادها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۸۲
درباره متعالی بودن یا حلولی بودن «برهمن» اوپانیشادها ، تفسیرهای متفاوتی ارائه شده است. طیفی بر این باور هستند که اوپانیشادها به نوعی بازگشت از جهان به درون آدمی است و گذر از آرای مشرکانه به آرای وحدت گرایانه در هند است. در مقابل، گروهی از همه خدایی و حلول برهمن در اوپانیشادها سخن می گویند. همچنین، «برهمن» به روایت اوپانیشادها گاهی به اوصاف پدیده های این جهانی متصف می شود و زمانی متعالی از هر اسم و وصف و شناختی معرفی می شود. پرسش نگارنده این است: پارادوکس تعالی و انکار تعالی برهمن را چگونه می توان تبیین کرد؟  نتایج این پژوهش عبارت است از: یکم. در اوپانیشادها ما با تعالی صرف برهمن روبرو نیستیم و مدام تعالی برهمن اثبات و انکار می شود. این پدیدهبظاهرتناقض آمیز در اوپانیشادها را می توان با تفکیک دو مقام ذات و فعل یا تفکیک دو ساحت باطن و ظاهر برهمن برطرف کرد؛ دوم. برهمن در مقام ذات برخوردار از همه گونه های تعالی بجز تعالی وجودی است و در همین برهمن در مقام فعل، همه گونه های تعالی نفی می شود و آنچه اثبات می شود حضور است نه حلول؛ سوم. نام ها و ویژگی های شایع و رایجی را که میان ما مرسوم است نمی توان بر برهمن اطلاق کرد چون برهمن نامتناهی است و نام ها و ویژگی های رایج، تعین بخش و محدود کننده است و قاعدتاً برهمن باید رها و متعالی از این امور تقیدبخش باشد.
۸.

بررسی تطبیقی دیدگاه «استمرار روانی» و «جوهر غیرفیزیکی» در باب این همانی شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۹۵
مسئولیت پذیری حقوقی و اخلاقی و همچنین جاودانگی انسان در حیات پس از مرگ و معقولیت آن مبتنی بر پذیرش «این همانی شخصی» است. با توجه به وجود تغییرات گوناگون در انسان، در صورتی می توان این همانی شخصی» را پذیرفت که به لحاظ هستی شناختی، حقیقتی ثابت در طول زمان را بتوان در انسان کشف کرد. از این رو، پرسش مهم از این قرار است که با توجه به وجود تغییرات گسترده در طول حیات انسان، چه ملاکی برای هویت شخصی قابل پذیرش است؟ دیدگاه ای گوناگونی در باب ملاک«این همانی» وجود دارد. مقاله حاضر با روش تحیلی-انتقادی به تبیین و بررسی تطبیقی دو دیدگاه مهم در در باب این همانی، یعنی «استمرار روانی» یا «این همانی عرضی» و دیدگاه «جوهر غیرفیزیکی» می پردازد. توجه به چالش های مهم هر یک از این دو دیدگاه مورد توجه جدی نوشتار حاضر خواهد بود. از آنجا که دیدگاه جناب ملاصدرا ملاک دقیقی برای این همانی جوهری ارائه می کند و هم مشکلات دیدگاه هایی همانند استمرار فیزیکی (به ویژه عرض پنداری من) را ندارد، با حل چالش جمع میان «این همانی» و «حرکت جوهری نفس»، این همانی جوهری غیرفیزیکی دیدگاه برگزیده این مقاله به حساب می آید.
۹.

نقد دیدگاه ترکی البنعلی در تکفیر «مستشفع بالوسائط»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۰
ترکی البنعلی (1984-2017م) از مشهورترین مفتیان گروه تروریستی داعش است. وی سخنرانی ها و آثار متعددی در راستای دینی جلوه دادن داعش و جنایات آن ها دارد که از جمله آن ها شرح کتاب «نواقض الاسلام العشره» محمد بن عبدالوهاب است. دومین مورد از این نواقض ده گانه، «استشفاع بالوسائط» یعنی واسطه قرار دادن صالحان از اموات میان خود و خدا برای بیان خواسته ها است که از نظر بنعلی موجب صدور حکم فقهی تکفیر و خروج از اسلام می شود. مسئله این مقاله، بررسی و نقد دیدگاه بنعلی با روش «توصیف و تحلیل» است. بنعلی برخی آیات و روایات را که دلالت بر طلب دعا از خدا یا دلالت بر توسل صحابه به غیر پیامبر (ص) پس از وفات آن حضرت دارند را به عنوان شاهد ادعای خود ذکر می کند که این مقاله در مقام نقد برداشت های بنعلی از آیات و روایات مذکور، ابتدا پاسخ هایی را به صورت حلی بیان کرده و اشکالات دیدگاه بنعلی از جمله خلط میان معنای توسل با دعا و تمام نبودن دلالتِ توسلِ عمر به عباس بر مراد بنعلی را مطرح کرده است؛ سپس تعارض و تناقض دیدگاه بنعلی با آیات قرآن، روایات نبوی، و سیره صحابه و علماء اهل سنت و اقوال آن ها را روشن ساخته است؛ و در انتها با بررسی نوع نگاه وهابیت به دو مسئله علیت و توحید افعالی ، که با انکار نظام علیت ، تمام افعال را منتسب به خدا می کنند، منشأ نفی توسل از جانب بنعلی را همین نگاه هستی شناسانه او معرفی می کند.
۱۰.

تحلیل فلسفی سریان عشق در هویات مدبر در رساله فی العشق ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۱۵
ابن سینا در رساله فی العشق تبیینی از سریان عشق در تمام موجودات، از هیولی تا صورت محض بدست داده است. عشق در تمام موجودات به عنوان خصوصیتی عام، یعنی پسندیدنِ امر نیکو و ملائم معرفی شده است. این خصوصیت عام در مراتب موجودات به نحوِ اتحاد وجود و عشق در موجودعالی و سببیت عشق برای وجود و کمال در هویاتِ مدبر مطرح است. ابن سینا با تبیینِ وجوه عاشق و معشوق بودنِ خیر، به نقش این ویژگی برای پیدایش دوگانگی عاشق بودن هویات مدبر و معشوق بودنِ موجودِ عالی می پردازد. طبیعتِ هویات مدبر نشان دهنده دوگانگیِ هویت عاشق بودن با معشوق بودن است. عشق در هویات مدبر، عاشق بودنِ غریزیِ کمالاتی است که از معشوق به آنها می رسد و همین امر سبب می شود تا همواره بسوی کمال خود کشیده شوند. مسئله اصلی این نوشتار مرتبط با: الف) ضرورت تشخیص مصداق های هویات مدبر در رساله فی العشق ، و ب) تبیین جایگاه هویات مدبر در نظام وجودشناسی ابن سینا است. نتایح تحقیق نشان می دهد که مصداق هویاتی که ابن سینا در رساله فی العشق با عنوان مدبِر یاد می کند بر اساس سلسله مراتب وجودی آنها عبارتند از: نفوس اجرام فلکی، اجرام فلکی، طبیعت کلی و قوه عقل عملی که آنها به ترتیب معشوق برای اجرام فلکی، عالم عناصر، طبیعت جزئی و نفوس جزئی هستند. بر طبق نظر ابن سینا هویات مدبر به سبب شوق طبیعی و عشقی که از خیر محض در آنها غریزی شده، مسبب حرکت مستدیر در اجرام فلکی و سپس بر اساس مراتب وجودی شان، سبب غایت بخشی به حرکت و کمال در عالم کون و فساد هستند.
۱۱.

میزان اثرپذیری کلام فلسفی خواجه از حکمت سینوی در مباحثِ «واجب تعالی» و «هستی شناسی»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
در سراسر اندیشه های کلامی خواجه نصیر الدین طوسی، فیلسوف و متکلم امامیه، تأثیر حکمت سینوی مشهود است. او روش فلسفی را با تأسی از همان حکمت در کلام امامیه معمول و متداول کرد. این روش امروزه همچنان مورد استفاده متکلمان شیعی بعد از او قرار گرفته است. در این مقاله میزان اثرپذیری محقق طوسی از ابن سینا در دو مسأله «براهین اثبات وجود خداوند و یگانگی او» و «هستی شناسی» بررسی و تحلیل شده است. این مقاله دو بخش عمده دارد؛ بخش نخست به موارد اثرپذیری کلام خواجه از حکمت سینوی و بخش دوم، به موارد استقلال دیدگاه او از شیخ الرئیس در دو مسأله یاد شده، با استفاده از مهم ترین آثار کلامی و فلسفی ایشان، اختصاص یافته است. این پژوهش مؤید آن است که محقق طوسی، ضمن پایبندی به عقلانیت محض در ارائه عقاید امامیه، در تدوین و ساختار آثار کلامی خود نیز روش فلسفی ابن سینا را به کار گرفته و از برخی براهین او در مبحث «اثبات وجود خداوند و یگانگی او» و بخشی از «مبانی هستی شناختی» دیدگاه وی سود برده است. این در حالی است که از به کارگیری دیگر دیدگاه های شیخ الرئیس در این موضوعات، که استدلال آن از استحکام لازم برخوردار نیست، پرهیز کرده است.
۱۲.

جامعه شناسیِ تحت امپریالیسم علمی؛ امپریالیسم علمی روانشناسی و اقتصاد در جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۱۴
تعامل میان اصناف معرفت می تواند دستاوردهای نیکویی برای جامعه بشری داشته باشد. رویکردهای چندرشته ای و  میان رشته ای نیز این ظرفیت را دارند تا ما را، هر چند به اندازه چند گام، به چیستی جهان واقعی نزدیک تر کنند. با این حال، همیشه اوضاع بر این منوال نیست! گاهی صنفی از اصناف معرفت سودای فراتر رفتن از قلمروی خود و تسلط بر سایر اصناف معرفت را دارد و این همان امپریالیسم علمی یک شاخه از دانش بر سایر شاخه ها است. در این مقاله می کوشم چنین تعامل استعماری را در باب سلطه مکتب نامینالیسم بر جامعه شناسی در قالب استیلای روانشناسی و اقتصاد نشان دهم. روش های تحقیق به کار رفته در این مقاله از دو نوع کتابخانه ای و تحلیل مبانی است. یافته نشان می دهد هستی شناسی اجتماعی نامینالیستی می تواند منجر به انزوا و کم رنگ شدن امر اجتماعی و فربه شدن گفتمان فردمحور شود. به ویژه، این واقعیت که دو علم روانشناسی و اقتصاد در این امر پیشگام شده اند. به این شیوه که هستی شناسی فردمحور آن ها بر هستی شناسی جمع گرای جامعه شناسی تسلط یافته و این نوع از هستی شناسی در تحلیل موضوعات اجتماعی نیز سلطه فزاینده ای یافته است. این شرایط سبب شده تا در تحلیل رویدادهای اجتماعی، نوعی تقلیل گرایی به سود فردگرایی رخ دهد. این امپریالیسم سبب می شود تا به جای افکندن نوری بر مسیر معرفت، تاریکی مضاعف بیافریند.
۱۳.

تأثیر مبانی وجودشناختی ملاصدرا در درک برخی معارف دین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۲۹
کارکرد هرمنوتیک و تفسیر عقلانی معارف ِ دین با رویکرد وجودشناسی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه ملاصدرا می باشد. مسئله اصلی این جستار چگونگی درک معارف دین با ادله فلسفی از منظر ملاصدرا است. در این نوشتار تلاش شد به تبیین نظریات ایشان در درک معارف دین بر مبنای اصول ویژه وجود شناسی ازجمله:  اصالت وجود، تشکیک وجود و از مسیر تدرج مراتب انسانی، نظریه تطابق عوالم و حرکت تکاملی نفس بپردازیم. در این تبیین دین شناسان حقیقی و در رأس آنها انسان کامل با شهودِ این حقیقت که وجود خداوند باریتعالی در بالاترین مرتبه هستی است و همه عوالم جلوه های متنوع از وجود واحد او هستند به درک عالی معارف دین می رسند و دیگر انسانها متناسب با مرتبه وجودی خویش براساس حرکت جوهری نفس از دریای حقیقت قرآن و معارف دین بهره می برند؛ اما درک حقیقی کلام حق تعالی تنها از آن کسانی است که در اثر ارتقاء وجودی و اتحاد با عوالم برتر، به کمک مکاشفه و شهود و عقل رسته از محدودیتهای عالم ماده، توانسته اند در مواردی به تأویل صحیح متن وحیانی نائل آیند. تأویل صحیح، نخست از فهم الفاظ (تفسیر ظاهری) آغاز می شود سپس در مرحله بعد مفسر با بهره مندی از شهود با روح و باطن جهان اتحاد معنوی برقرار کرده و در نتیجه آن به حقایق باطنی نظام فرودینی می رسد که رقیقه عالم و عقول و مطابق با آن است.
۱۴.

تاثیرپذیری فیلسوفان مسلمان از قرآن کریم در برخی مباحث عالم طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۷۹
بی تردید قرآن کریم از عوامل موثر در شکل گیری، رشد و توسعه برخی علوم بوده و هست و در فلسفه اسلامی نیز نقش ارزنده ای ایفا کرده است. از جمله در حوزه جهان شناسی فلسفی، علاوه بر افق گشایی نسبت به مسائل بسیاری که در قرآن بدان ها اشاره شده است، به اصلاح و تکمیل برخی باورهای فلسفی نیز انجامیده است. این مقاله در پی اثبات تاثیر آموزه های قرآن کریم در ساحت جهان شناسی فلسفی است و به عنوان نمونه چهار مسئله جهان شناختی آغاز و آفرینش جهان، حدوث و قدم عالم، حرکت جوهری و آگاهی و شعور موجودات را به روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و از این رهگذر به مقایسه آرای فلاسفه مسلمان با اندیشه های فلسفی یونان می پردازد. این تحقیق نشان می دهد در آن دسته از مسائل که در فلسفه یونان ریشه دارند، نه تنها آرای جهان شناختی فلاسفه مسلمان تابع اندیشه های ارسطوئی نیست بلکه به طور معناداری به آموزه های قرآنی نزدیک تر است. از این رو این سخن خاورشناسان که فلسفه اسلامی تکرار تقلیدگونه فلسفه یونان است، از حقیقت عاری است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۴