هستی شناسی «کلمه» در قرآن و نقد تفسیرهای غیر اسلامی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
در انجیل یوحنا و قرآن و نیز برخی متون دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از عیسی(ع) به «کلمه» تعبیر شد. اگر «کلمه» را تعبیر دیگری از «لوگوس» بدانیم، آن گاه می توان حکم داد که در سپهر ادبیات دینی-فلسفی یهودی و مسیحی، دستِ کم با سه تلقی از این تعبیر مواجه هستیم: کلمه نه به مثابه مخلوق و نه به مثابه نامخلوق(ابزار خدا)، کلمه به معنای مخلوق(پسر خدا)، کلمه به معنای خدا(خدای پسر). تلقی اول را می توان در آراء فیلون یهودی، تلقی دوم را در اناجیل هم نوا و تلقی سوم را در اولین فرازهای انجیل یوحنا پی جویی نمود. این که از حیث هستی شناختی، این تلقی ها تا چه میزان متأثر از مفهوم لوگوس در ادبیات فلسفی دینی یونانی است و یا فیلون چه تاثیراتی بر یوحنا و آباء کلیسا داشته از عهده این پژوهش بیرون است؛ اما قرآن کریم در سپهر مفهوم شناختی و وجودشناختی خود، مراد مشخصی از کاربُرد «کلمه» دارد. آیه های 39 و 42 آل عمران، 171 نساء و نیز 34 مریم و 12 تحریم در قرآن درباره اطلاق «کلمه» بر عیسی (ع) سخن به میان آورده اند. اکنون سه پرسش مطرح است: مقصود قرآن از «کلمه» چیست؟ چرا قرآن در میان پیامبران، «کلمه» فقط بر عیسی(ع) اطلاق شد؟ منظور قرآن تا چه میزان منطبق با برخی تفسیرهای یهودی و مسیحی است؟ تتبع در اقوال کلامی مفسران قرآن و نیز توجه به هستی شناسیِ قرآنیِ «کلمه»، اشعار به جنبه مخلوقیت عیسی(ع) و تعریض به عقایدی دارد که در آن، عیسی (ع) پسر خدا(فیلون و اناجیل هم نوا)، خدای پسر(انجیل یوحنا) غیرِمخلوق و غیرِجسمانی و مواردی از این دست، معرفی شد.