تأثیر مبانی وجودشناختی ملاصدرا در درک برخی معارف دین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
کارکرد هرمنوتیک و تفسیر عقلانی معارف ِ دین با رویکرد وجودشناسی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه ملاصدرا می باشد. مسئله اصلی این جستار چگونگی درک معارف دین با ادله فلسفی از منظر ملاصدرا است. در این نوشتار تلاش شد به تبیین نظریات ایشان در درک معارف دین بر مبنای اصول ویژه وجود شناسی ازجمله: اصالت وجود، تشکیک وجود و از مسیر تدرج مراتب انسانی، نظریه تطابق عوالم و حرکت تکاملی نفس بپردازیم. در این تبیین دین شناسان حقیقی و در رأس آنها انسان کامل با شهودِ این حقیقت که وجود خداوند باریتعالی در بالاترین مرتبه هستی است و همه عوالم جلوه های متنوع از وجود واحد او هستند به درک عالی معارف دین می رسند و دیگر انسانها متناسب با مرتبه وجودی خویش براساس حرکت جوهری نفس از دریای حقیقت قرآن و معارف دین بهره می برند؛ اما درک حقیقی کلام حق تعالی تنها از آن کسانی است که در اثر ارتقاء وجودی و اتحاد با عوالم برتر، به کمک مکاشفه و شهود و عقل رسته از محدودیتهای عالم ماده، توانسته اند در مواردی به تأویل صحیح متن وحیانی نائل آیند. تأویل صحیح، نخست از فهم الفاظ (تفسیر ظاهری) آغاز می شود سپس در مرحله بعد مفسر با بهره مندی از شهود با روح و باطن جهان اتحاد معنوی برقرار کرده و در نتیجه آن به حقایق باطنی نظام فرودینی می رسد که رقیقه عالم و عقول و مطابق با آن است.