مقالات
حوزه های تخصصی:
در قرن اخیر تغییرات اقلیمی و تحولات اقتصادی- اجتماعی کشورهای جهان موجب توجه فزآینده مردم به پدیده خشکسالی گردیده، به طوری که پیش بینی، تشخیص و ارزیابی اثرات این پدیده در بسیاری از کشورها از جهات گوناگون در برنامه ریزی راهبردی کشاورزی و مدیریت منابع آب اهمیت بحرانی یافته است. از طرفی رخداد این پدیده را با اطمینان کامل نمی توان پیش بینی کرد، بلکه باید آن را رخدادی تصادفی تلقی کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه و بسط یک مفهوم جدید از خشکسالی اقلیمی و روشی نوین برای تشخیص و ارزیابی آن بر پایه رابطه سه گانه بین خشکسالی و متغیرهای هواشناختی مانند بارندگی، تابش خورشیدی و ساعات آفتابی است. بدین منظور با استفاده از داده های هواشناختی ایستگاه همدیدی یزد در دوره آماری 1980-2010، ابتدا نمودارهای دوگانه ی خشکسالی- خورشیدی DGM)) در ایستگاه یزد ترسیم شد و مشاهده گردید وضعیت خشکی برخی از ماه ها نسبت به جدول توصیف کیفی خشکسالی و ترسالی براساس شاخص نمره استاندارد Z-Score تغییر می یابد. در مرحله ی بعد نقشه منحنی های هم ارزش بارش استاندارد شده ترسیم و متغیرهای معادله آنگستروم چون تابش خورشیدی و ساعات آفتابی به عنوان متغیرهای مرجع رسم شد. این تکنیک که به عنوان روش سه گانه ترسیمی (TGM) موسوم است، الگوهای رفتاری بین پدیده خشکسالی و متغیرهای تابش خورشیدی و ساعات آفتابی را به صورت بارز نمایان می سازد. نتایج نشان داد که رابطه رگرسیون خطی بین خشکسالی و معادله آنگستروم80/0 و در دوره های خشکی، دامنه ی کمی متغیرهای تابشی H/H o ، S/S o به ترتیب 66/0-79/0 و 71/0-86/0 می باشد.
مدل سازی رشد و توسعه شهر بیابانی یزد با استفاده از تحلیل های پیشرفته فضایی، در بازه زمانی 2020-1999
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی ارزیابی تغییرات اراضی شهر یزد در طی سال های 1999 تا 2013 و سپس پیش بینی این تغییرات تا سال 2020 می باشد. از این رو برای پی بردن به نوع و میزان تغییرات رخ داده در منطقه فوق سری های زمانی، تصاویر ماهواره ای لندست سال های 1999، 2006 و 2013 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. پس از عملیات بارزسازی، برای کشف و ارزیابی تغییرات از روش مقایسه بعد از طبقه بندی استفاده شد. همچنین برای پیش بینی روند تغییرات تا سال 2020 از دو روش CA-Markovو LCM استفاده گردید. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که در طی 14 سال مورد بررسی مدل CA-Markov با دقت 70% به پیش بینی نقشه کاربری اراضی پرداخته است. نقشه خروجی مدل برای سال 2020، بیشترین افزایش مساحت را برای کاربری مسکونی و ساخته شده به میزان 11/51 درصد و بیشترین کاهش را برای زمین بایر به میزان 29 درصد پیش بینی کرد. دقت مدل LCM برای پیش بینی نقشه کاربری اراضی 83% محاسبه گردید. در نقشه خروجی، این مدل برای سال 2020، افزایش 68% اراضی ساخته شده و کاهش 8/24 درصدی زمین های بایر پیش بینی گردید . بالاتر بودن دقت مدل LCM نسبت به CA-Markov به دلیل استفاده از متغیرهای مستقل به عنوان پارامترهای ورودی به این مدل می باشد. نهایتا هر دو مدل دارای دقت مناسبی در پیش بینی توسعه فیزیکی یزد در دوره زمانی مذکور بوده و تا سال 2020 ، شهر یزد به سمت حاشیه (غرب و جنوب غرب و جنوب) گسترش یافته و شهرهای همجوار مانند حمیدیا، شاهدیه را دربرمی گیرد.
ارزیابی مقایسه ای ژئومورفوسایت های کویری و بیابانی شهرستان شاهرود در راستای توسعه پایدار گردشگری
حوزه های تخصصی:
در مطالعات گردشگری، توسعه پایدار گردشگری می بایست هسته مرکزی این گونه مطالعات قرار گیرد تا بهره برداری نادرست از این جاذبه ها، مشکلات آینده در زمینه برنامه ریزی محیطی را افزایش ندهد. در شهرستان شاهرود علی رغم وجود ژئومورفوسایت های متنوع کویری و بیابانی و پتانسیل بالای شهرستان شاهرود در زمینه گردشگری بیابانی، در رابطه با ارزیابی قابلیت این ژئومورفوسایت ها در راستای معرفی این ژئومورفوسایت ها و جاذبه های آنها تحقیقات نظام مندی صورت نگرفته است. این پژوهش سعی دارد تا به ارزیابی این ژئومورفوسایت ها با استفاده از روش های ژئومورفوتوریستی پریرا و فاسیلوس بپردازد. بدین منظور ابتدا با استفاده از عکس های هوایی و عملیات میدانی، ژئومورفوسایت های مورد نظر مشخص گردید و در گام دوم با استفاده از روش های ارزیابی مدل های مربوطه به ارزیابی ژئومورفوسایت ها پرداخته شد. نتایج نشان داد که این دو روش در عیارسنجی خود متغیرهای متعدد و متفاوتی را مدنظر قرار می دهند و مدل های کارآمدی در ارزیابی ژئومورفوسایت ها هستند. یافته ها نشان می دهد که کویر طرود با کسب بالاترین امتیاز در هر دو روش ، در روش پریرا با کسب ۱۵ امتیاز و در روش فاسیلوس با کسب ۳۷/۴۵ امتیاز به عنوان مناسب ترین سایت برای توسعه گردشگری می باشد. در کل، نتایج نشان می دهد که مناطق کویری و بیابانی شهرستان شاهرود پتانسیل های بالایی در توسعه ژئوتوریسم در استان دارند، ولی متاسفانه تاکنون از سوی برنامه ریزان و تصمیم گیران استانی توجهی به آنها نشده و هیچ گونه تاسیسات زیر بنایی برای جذب گردشگر در منطقه ایجاد نگردیده است.
سنجش پایداری اجتماعی محیط مسکونی در بافت های تاریخی شهری، نمونه موردی: شهر بیابانی کاشان
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان یک مولفه کلیدی از محیط مصنوع، نقشی بسیار مهم در توسعه پایدار شهرها ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر در پایداری اجتماعی بخش مسکونی بافت های تاریخی در شهر کاشان انجام شده است. پژوهشگران در پی آن بوده اند که به کمک روش پیمایش، میزان تاثیر شاخص های پایداری اجتماعی مسکن را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند. جامعه آماری پژوهش تعداد 45552 نفر ساکنان شش محله بافت های تاریخی کاشان هستند. بدین منظور، با استفاده از فرمول نمونه گیری و با ابزار پرسشنامه، دیدگاه های 364 نفر از ساکنان بافت های تاریخی کاشان جمع آوری و تحلیل شد. تحلیل یافته های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل عاملی نشان داد که دو عامل «هویت و تعلق خاطر» و «شناخت و هم ذات پنداری با مکان» از مهم ترین عوامل موثر در پایداری اجتماعی مسکن در بافت های تاریخی شهر کاشان هستند. همچنین نتایج آزمون همبستگی بیانگر آن است که مدت سکونت در بافت تاریخی نیز می تواند بر میزان رضایت مندی ساکنان تاثیر گذار باشد و رضایت از محل سکونت می تواند بر احساس تعلق خاطر به محل تأثیر مثبتی گذاشته و در تشویق ساکنین به مشارکت در امور بافت تاریخی مفید باشد.
ارزیابی شاخص های خشکسالی هواشناسی و شاخص های خشکسالی مبتنی بر داده های سنجش از دور
حوزه های تخصصی:
خشکسالی به عنوان پدیده ای طبیعی واجتناب ناپذیر، در مناطق مختلف اقلیمی، به ویژه مناطق خشک به فراوانی رخ می دهد.برای تعیین شدت و وسعت خشکسالی از شاخص های خشکسالی استفاده می شود که به طور مستقیم از داده های هواشناسی از جمله بارندگی محاسبه می شوند. در نبود داده های مذکور، فنآوری سنجش از دور، ابزاری مفید در پایش خشکسالی به شمار می رود. استان یزد با قرار گرفتن در فلات مرکزی ایران و محاصره شدن به وسیله کویرها و بیابان های مرکزی، تاثیر زیادیبر تشدید و وقوع خشکسالی دراین منطقه دارد. در این تحقیق بر اساس داده های 25 ایستگاه سینوپتیک استان یزد طی دوره آماری20 ساله (1990-2010) به محاسبه شاخص های هواشناسیSPI و RDI در سری زمانی 3، 6 و 18 ماهه و با کمک تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس که از سال 2000 تا 2010 دریافت شد. به محاسبه شاخص های سنجش از دوری VCIو LST پرداخته شد و پس از درون یابی شاخص های هواشناسی به بررسی همبستگی بین آن ها پرداخته شد. نتایج نشان دهنده همبستگی نسبتا پایین شاخص ها بود به تکرار محاسبه همبستگی با کمک داده های نقطه ای ایستگاه ها پرداخته شد که نتایج نهایی حاکی از همبستگی مناسب بین شاخص هاست، به طوری که SPI وVCIدر حدود 5/0 تا 3/61 درصد و LST وRDI بین 7/25 تا 1/82 به دست آمد. بر اساس نتایج به دست آمده شاخص های سنجش از دوری جایگزین مناسبی برای شاخص های هواشناسی در مطالعات مربوط به خشکسالی هستند.
مکان یابی دفن زباله در شهر زابل با استفاده از روش AHP
حوزه های تخصصی:
شهر زابل با دارا بودن جمیعتی بیش از 130 هزار نفر و قرار گرفتن در مسیر وزش بادهای 120روزه و مهاجرت های زیاد روستایی در زمینه مکان یابی و مدیریت زباله با مشکلات عدیده ای روبرو است. در این پژوهش سعی شده است تا مکانی متناسب با معیارهای استاندارد برای جمع آوری و دفع زباله در شهر زابل تعیین شود. برای این کار از نرم افزار Arc GIS و مدل تحلیل سلسله مراتبی AHPاستفاده شده است. فرآیند تحلیل سسله مراتبی (AHP) یکی از گسترده ترین ابزارهای تصمیم گیری چند معیاره است. در فرآیند مکان یابی با استفاده از روش AHP، بعد از تعیین سطوح سلسله مراتبی شامل هدف، معیارها، زیر معیارها و گزینه (مکان مورد نظر) مقایسه زوجی بین مجموعه ها برای وزن دهی انجام می شود. محل فعلی دفن زباله در شهر زابل متناسب به معیارهای استاندارد نیست. عمده ترین مشکل این منطقه، نزدیک بودن به چاه نیمه چهارم می باشد و به همین دلیل ممکن است سبب بروز مشکلات بهداشتی و زیست محیطی شود. نتایج تحقیق حاکی از این است که بهترین پهنه انتخابی برای دفن زباله در پایین دست منطقه دفع کنونی واقع شده است. این پهنه از نظر احداث مکان برای دفع زباله کاملاً مناسب است. عمق آب زیرزمینی بیش از 70 متر می باشد. فاصله از شهر حدود 30 – 35 کیلومتر و فاصله از راه های ارتباطی 7 کیلومتر است، همچنین به دلیل دور بودن از شهر قیمت زمین در این منطقه ارزان می باشد.
اثر ارتفاعات در ایجاد بیابان های بادپناهی (شبیه سازی اثر کوه های کرمان در ایجاد بیابان لوت)
حوزه های تخصصی:
در توزیع مکانی ناهمگون ریزش های جوی و شکل گیری بیابان ها، شرایط جغرافیایی و به خصوص عامل ارتفاعات، نقش مؤثری دارند. بیابان لوت، یکی از خشک ترین مناطق زمین در کمربند بیابانی جهان است که در ایامی از سال تحت سیطره پرفشار جنب حاره ای قرار داشته و علاوه بر آن، در سایه باران کوه های استان کرمان نیز واقع شده است. بر این اساس در این پژوهش تلاش شده است میزان اثرگذاری ارتفاعات در ایجاد بیابان لوت با استفاده از داده های مشاهدات ایستگاهی و شبکه بندی شده (ERA-Interim/ECMWF) بارش و داده های مورد نیاز جهت اجرای مدل اقلیم منطقه ای (RegCM4.1) از ICTP، شناسایی گردد، از این رو به این منظور با حذف توپوگرافی در مدل اقلیمی منطقه ای RegCM4.1، اثرات این سد کوهستانی بر میزان بارش منطقه بررسی گردید. شبیه سازی در دو حالت مرجع و حذف توپوگرافی برای سال آبی 2006- 2007 انجام گرفت.
بررسی ارتباط غلظت ریزگرد با رطوبت سطحی و توزیع اندازه ذرات خاک با استفاده از شبیه ساز متحرک فرسایش بادی در نواحی بیابانی غرب استان خوزستان
حوزه های تخصصی:
پتانسیل خاک ها برای فرسایش بادی به عوامل مختلفی مثل توزیع اندازه ذرات بافت سطحی، رطوبت سطحی و سرعت باد بستگی دارد. در این تحقیق ارتباط غلظت ریزگرد با رطوبت سطحی و توزیع اندازه ذرات خاک سطحی با استفاده از شبیه ساز متحرک فرسایش بادی بررسی شد. این اندازه گیری ها در 10 رطوبت و 11 منطقه مستعد فرسایش بادی انجام گرفت. نتایج مطالعات صحرایی نشان داد که با افزایش رطوبت در خاک سطحی (0-3 سانتی متر) از صفر تا حدود 3 درصد، میزان سرعت آستانه، افزایش و غلظت ریزگرد تولیدی کاهش می یابد. به طوری که در رطوبت 8/2 درصد، غلظت ریزگرد تقریبا به صفر می رسد. علاوه بر این در رطوبت های کم، خاک منطقه 6، کمترین افزایش سرعت آستانه و خاک منطقه 2، بیشترین افزایش سرعت آستانه را داشته است. همچنین خاک منطقه 3، در شرایط خشک بیشترین تولید ریزگرد را با غلظت 26/161 میلی گرم بر مترمکعب و خاک منطقه 2 در همین شرایط با تولید 23/101 میلی گرم بر مترمکعب ریزگرد، کمترین میزان غبار انتشار یافته را داشت. بنابراین تغییرات نرخ کاهش غلظت ریزگرد برای خاک مناطق مختلف، متفاوت بوده است، ولی در همه مناطق در رطوبت 2/2 درصد به شدت کاهش یافته و به صفر نزدیک شده است. هر چه درصد ذرات کوچکتر از 100 میکرون در بافت سطحی خاک بیشتر باشد، باعث افزایش بیشتری در سرعت اصطکاکی آستانه ضمن افزایش رطوبت سطحی می گردد. همچنین هر چه درصد ذرات کوچکتر از 75 میکرون در خاک سطحی بیشتر باشد، پتاسیل خاک ها برای تولید ریزگرد در شرایط خشک بیشتر می شود.
تاثیرات اقتصادی و اجتماعی بیابان زایی بر شهرها (نمونه مورد مطالعه فردوس)
حوزه های تخصصی:
مسئله بیابان و بیابان زایی یکی از تهدیدهای اساسی زندگی آحاد بشر است و تلاش ها و ابداعات متعددی برای مقابله با آن مورد توجه قرار گرفته است، اما هم چنان آثار منفی آن رو به ازدیاد است. تاثیرات بیابان زایی در حال حاضر از مناطقی که از نظر اقلیمی در شمار پهنه های بیابانی به حساب می آیند، فراتر رفته و مناطق حاشیه ای را نیز تحت تاثیر قرار داده است. شهر فردوس نیز از آن جمله شهرهاست که چون در حاشیه کویر قرار دارد، تاثیرات و پیامدهای منفی این پدیده را به طور کامل تحمل می کند. به خصوص این تاثیرات در ابعاد اقتصادی و اجتماعی به حدی بوده است که ساختار سیاسی و جمعیت این شهر را به شکل غیر قابل تصوری تغییر داده است. به همین منظور، این بررسی قصد دارد به شیوه توصیفی و تحلیلی این شرایط را مورد تحقیق قرار دهد. داده های مورد نیاز از طریق اسناد تجربی و نظرخواهی از متخصصان این حوزه به دست آمده است. تعداد نمونه انتخابی و با استفاده از روش نمونه در دسترس(تمامی شماری)، شامل 50 نفر از متخصصان بود. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و مدل های رگرسیون و ...مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج، نشانگر آن است که پدیده بیابان زایی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی این شهر تاثیر معنی داری داشته و این امر نیز سایر ابعاد مرتبط را متاثر ساخته است.
نقش ویژگی های کانی شناسی رس در شدت فرونشست زمین های دشت ابرکوه یزد
حوزه های تخصصی:
در دشت ابرکوه یزد پدیده ناخواسته فرونشست و رانش زمین در چندین موقعیت گزارش شده است. مطالعه حاضر مربوط به رانش های موجود در یک مزرعه پسته در مسیر جاده کمربندی از یزد و نزدیکی ابرکوه، پس از هلال احمر است. پس از ثبت مشاهدات مرفولوژیکی، کار نمونه برداری از خاک در موقعیت های نشست زمین انجام شد. آزمایشات معمول خصوصیات فیزیکی و شیمیایی بر روی خاک و رسوبات انجام گرفت. آزمایشات تکمیلی مانند روش های طیف نگاری فلوئوروسنس اشعه ایکس جهت تشخیص عناصر کل و پراش اشعه ایکس جهت کانی شناسی بر روی نمونه های رس از رسوبات و خاک ها صورت گرفت. آنچه می توان به عنوان یافته های جدید در این تحقیق اشاره کرد، وجود سازند های رسوبی دولومیتیدر اقلیم خشک و بیابانی دشت ابرکوه است که گمان عامل کارست در نشست زمین را با تردید مواجه می نماید. وجود دولومیت از طریق آزمایشات شیمیایی و پراش اشعه ایکس اثبات گردید. همچنین ویژگی خاص رس ها در این ناحیه به صورت بین لایه ایبا ترتیب تصادفی از ایلایت واسمکتیت، توانسته است تا شدت فرونشست زمین را در این ناحیه افزایش دهد. وجود نوسانات سطح آب زیر زمینی به جای تنها افت سطح آب می تواند تاثیر رس ها در رانش زمین در این ناحیه را افزایش داده باشد. پیشنهاد می شود تا با افزودن ترکیبات کلسیم دار، پایداری رس ها را افزایش داد و واگرایی آنها را کم کرد. همچنین پیشنهاد می گردد تا با چینه شناسی و شناسایی لایه های رس موجود در رسوبات آبرفتی دشت ابرکوه، نقشه پهنه بندی خطر نشست زمین تهیه گردد تا کاربری اراضی و میزان استحصال آب را مدیریت کرد.