مقالات
حوزه های تخصصی:
عبودیت به معنای اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است و اهمیت آن ناظر به ارتباط بدون واسطه ارزشهای اخلاقی در تعامل بنده با خداست و تأکید بر آن به جهت پیوند ارزشهای اخلاقی اسلام با رابطه انسان با خداوند ضرورت دارد.این مسئله معلول عوامل فروانی، از جمله محبت به خداوند است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش محبت به خدا بر عبودیت به روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای – نرم افزاری و استناد به آیات قرآن و روایات معصومان(ع) و همچنین با تأکید بر نظرات آیت الله جوادی آملی به این نتایج دست یافته است که محبت به خداوند، جز با خالی کردن دل از محبت غیر حق، دست یافتنی نیست و به عنوان نقطه شروع می تواند منشأ تحرک در انسان باشد، تحرکی که سبک زندگی را در جهت مسیر الهی قرار می دهد و فرد را به هدفی که خداوند برای خلقتش منظور کرده؛ اعلی ترین درجه عبودیت می رساند.در پرتو این فضیلت دستاوردهایی چون رسیدن به هدف عالی خلقت، اخلاص، شکر گزاری، نفی معبودهای غیر حق، اطاعت محض و واگذاشتن همه امور به خداوند حاصل می شود.
تحلیل «خلق عظیم» در قرآن بارویکرد تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین آیه در قرآن که در وصف پیامبر ذکر شده آیه «انک لعلی خلق عظیم» است که مفسران دیدگاه های متنوعی را در باره آن بیان نموده اند ، مسئله این مقاله تحلیل معنای «خلق عظیم» در آیه چهارم سوره قلم با رویکرد تفسیری است. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که ضمن تبیین حقیقت اخلاق نبوی در تعریف و تفسیر ما از اخلاق نیز کارگشاست. برخی مفسران مانند خلق را به معنای ملکه نفسانی – که همان معنای اصطلاحی مشهور از اخلاق است - تعریف کرده و برخی نیز به معنای «رفتار» و «فعل» معنا نموده اند. از دیگر معانی ذکرشده در باب خلق عظیم « ادب القرآن»، «دین عظیم»، و « اسلام» است که مفسران بر اساس ادله ای از جمله شواهد روایی بیان کرده اند. بر اساس تحلیل دیدگاه های طرح شده و توجه به سیاق آیات ابتدائی سوره قلم ضمن پذیرش معنای «ملکه بودن» اخلاق نیکوی پیامبر و عنایت ولطف الهی در شکل گیری چنین ملکه نفسانی و روحانی در وجود ایشان دیدگاه کسانی که بر اساس سیاق آیات و برخی شواهد نقلی از جمله آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام خلق عظیم را به معنای «اخلاق اجتماعی» و«اخلاق معاشرت» تفسیر کرده اند تام نیست.این مقاله عهده دار تبیین دیدگاه های مفسران و تبیین دیدگاه برگزیده است.
«شاکله مفهومی ارزشی اخلاق زمامداری و حکمرانی از منظر علی بن ابیطالب (علیه السلام)» (مبتنی بر تحلیل محتوای عهدنامه مالک اشتر نخعی (رحمه الله))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در نظر دارد از خلال تحلیل شاکله مفهومی ارزشی نامه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به مالک اشتر نخعی، موسوم به عهدنامه مالک اشتر، مفاهیم پایه، اصول، شاکله و ساختار اخلاق زمامداری و حکمرانی را از منظر معارف اسلامی استخراج و ارائه نماید. از این رو، با استفاده از روش تحلیل محتوا، نخست، گزاره های اخلاقی پایه را در آن تشخیص داده و سپس اقدام به مفهوم گیری از آن ها نموده است. با این کار مفاهیم ارزشی سازنده بدنه منظومه اخلاق زمامداری و حکمرانی مشخص می شوند. در گام بعد، سعی نموده به طبقه بندی موجود میان آن مفاهیم با توجه به ابعاد هستی شناختی حیات انسان و جامعه از منظر معارف اسلامی بپردازد؛ و در مرحله بعد، شاکله و ساختار ارزشی اخلاق زمامداری و پیوندهای نظریِ ابعاد مختلف آن را مورد توجه قرار داده است. در ادامه، مؤلفه ها و اصول بنیادین اخلاقیِ دخیل در منطق تعاملات اجتماعی را از منظر عهدنامه یادشده استخراج کرده است. با این کار اولویت های ارزشی در تعاملات دولت اسلامی و مردم مشخص شده اند. در خاتمه نیز به برخی از مهم ترین مبانی منطق تعاملات اجتماعی در حوزه اخلاق زمامداری و حکمرانی در عرصه سیاست و اخلاق توسعه اشاره نموده است.
بررسی مبانی انسان شناسی تربیت اخلاقی از دیدگاه عبدالله جوادی آملی و امام محمّد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت اخلاقی از مهم ترین مباحث در تعلیم و تربیت و امری اثرگذار در اصلاح و تهذیب نفس و سعادت انسان است. این مقوله، بر مبانی و شناخت های بنیادین تکیه دارد. مسأله اصلی در این مقاله، بررسی مبانی انسان شناسی تربیت اخلاقی است که با مقایسه دیدگاه دو دانشمند «علامه جوادی آملی» و «امام محمد غزالی» به روش توصیفی و تحلیلی، نتایج موثر و قابل توجهی حاصل شده است. بر اساس یافته های تحقیق، «ماهیت فراطبیعی و روحانی انسان»، «فطرت و بینش شهودی انسان به هستی»، «کرامت ذاتی انسان»، «اختیارمندی انسان» و «نیازمندی او به تعلیم و هدایت الاهی» از مهم ترین مبانی انسان شناسی تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه عبدالله جوادی آملی و امام محمد غزالی است که هریک از ایشان، اشتراکات و اختصاصاتی در تبیین این مبانی دارند.
نظریه اخلاقی قانون طبیعی؛ تبیین تقریر صدرایی با تکیه بر عوالم وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه اخلاقی قانون طبیعی از جمله نظرات مطرح در حوزه اخلاق هنجاری است. این نظریه را می توان در آراء اندیشمندان مسلمان بررسی نمود. مساله این است که آیا می توان تقریری از این نظریه را به ملا صدرا نسبت داد؟ یافته های پژوهش که با روشی تحلیلی و استنادی انجام شده نشان می دهد که ملا صدرا، اگرچه به صراحت از نظریه قانون طبیعی در آثار خود سخن نگفته امّا با تکیه بر مبانی فلسفی و انسان شناختی ایشان می توان در قالب پنج گام، تقریری از اخلاق مبتنی بر طبیعت را به ایشان نسبت داد. ایشان در گام نخست اخلاق را بر امیال و گرایشات ذاتی که در ساختار و شاکله انسان بنیان دارد، مبتنی می سازد و آنها را لازمه تأمین نیازهای طبیعی انسان می داند. در گام دوم با نظر به غایتمندی امیال و گرایشات طبیعی انسان، فقر و نیاز ذاتی انسان به کمال مطلق و قرب الهی را عامل حرکت و انگیزه انسان به سوی خیر و کمال می داند و مراتب اخلاق را بر مبنای مراتب تقرب به کمال مطلق تبیین می کند. در گام سوم بر ظرفیت عقل طبیعی و دیگر قوای نفسانی و وحی الهی برای جهت دهی مسیر اخلاقِ برخاسته از نیازهای طبیعی به سوی غایت حقیقی و قرب الهی تأکید می کند. در گام چهارم سیر حرکت انسان از طبیعت اولیه به طبیعت ثانویه را بر مبنای مراتب وجودی و اخلاقی و با نظر به سیالیت طبیعت انسان تبیین می کند و در گام پایانی معیار اخلاق را مطابق با طبیعت انسان می داند.
کارکرد قواعد اخلاقی در نظریه حقوقی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو در پی پاسخ به دو سوال اساسی است. اول اینکه رابطه میان حقوق و اخلاق چگونه است؟ هر چند اصل وجود رابطه میان این دو حوزه مهم اجتماعی روشن به نظر می رسد اما کیفیت نسبت این دو با یکدیگر واضح نیست. نسبت میان اخلاق و حقوق از دیرباز محل مناقشه فلاسفه اخلاق و حقوقدانان بوده است. دلیل این اختلاف، تفاوت در میان مکاتب فکری مختلف حقوقی و اخلاقی است. در دیدگاه اسلامی منشاء هر دو حوزه اخلاق و حقوق به خواست شارع بر می گردد و به همین جهت مکتب اخلاقی اسلام رابطه ای متفاوت از سایر مکاتب اخلاقی با حقوق پیدا خواهد کرد. سوال دوم این است که اخلاق به عنوان حوزه ای متفاوت و در عین حال مرتبط با حقوق چگونه می تواند در روند قانون گذاری تاثیر گذار باشد؟ آیا قانونگذار می تواند احکام اخلاقی را که طبعاً فاقد ضمانت اجرای حقوقی اند از پشتبانی قهری حاکمیت برخوردار سازد؟ با مراجعه به آثار فقها در حوزه اختیارات حاکم اسلامی، به نظر می رسد اگر تئوری مصلحت امام (ره) را مبنا بگیریم، قانونگذار می تواند هر مصلحت مورد تایید کارشناسان را به عنوان قانون وضع کند بنابر این احکام اخلاقی هم اگر مصلحت جامعه اقتضا کند توان تبدیل به قانون را خواهند داشت.
سرشت انسان در اندیشه هابز و ارزیابی پیامدهای اخلاقی آن بر مبنای آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، از طریق رجوع به اندیشه های انسان شناختی توماس هابز، درپی پاسخ به این سوال برآمده است که سرشت انسان در اندیشه هابز چگونه است؟ تا در پرتو آن و با نظر به اندیشه های علامه طباطبایی پیامدهای اخلاقی آن تبیین و ارزیابی گردد. رجوع به اندیشه های علامه در این خصوص، علاوه بر تبیین پیامدهای دیدگاه هابز، امکان مقایسه تطبیقی و نیز آشنایی با رای صحیح در خصوص هر مورد را فراهم می آورد. یافته های پژوهش نشان می دهد در تلقی هابز، انسان در حرکات و اعمال خود تابع امیال و انفعالات است به گونه -ای که حتی عقل او مسخر امیال و هیجانات او است. در نتیجه برای کنترل انسان، هابز دست یافتن به توافق جمعی و در نهایت به حاکمیت حاکمان تن دادن را می پذیرد، تا سازش میان انسان ها برقرار شود. نتیجه این دیدگاه دست شستن از پشتوانه حقیقی داشتن ارزش های اخلاقی است. در مقابل علامه چون از یک سو انسان را ملکی ملکوتی می داند، از سوی دیگر عقل را توانمند در شناخت حسن و قبح افعال می داند از پشتوانه واقعی احکام اخلاقی، ذاتی بودن حسن وقبح، صدق و کذب پذیری و برهان پذیر بودن آنها سخن می گوید. به اعتقاد علامه وضع و اجرای ارزش های اخلاقی توسط حاکمان- چنانکه هابز به آن اعتقاد دارد- تبعیت از هوای نفس را در پی خواهد داشت و موجب ظلم و ایجاد طبقات اجتماعی می شود. همچنین ضمانت اجرایی ارزش ها را از بین خواهد برد. بدین جهت علامه حقیقت مطلب را در تبیین دیگری جست و جو می کند.
اخلاق محیط زیستی در تمدن اسلامی: تعامل با حیوانات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحرانهای محیط زیستی و خطر از میان رفتن گونه های مختلف و نادر حیوانی دامن گیر بسیاری از جوامع، از جمله جوامع اسلامی شده است. یکی از مهمترین مسائل منجر به این بحرانها ناشی از رویکرد تسلط گرایانه انسان و تمدنی کنونی نسبت به طبیعت و مظاهر آن مانند حیوانات است. آنچه در این میان جای شگفتی دارد اینکه مسلمانان در گذشته تمدنی خود، بر اساس ارزشها و باروهای اصیل دینی و عقیدتی خود، سعی بلیغ در محافظت از محیط زیست و رفتار بسیار مترقیانه با حیوانات داشته اند. از نظر اسلام و مسلمانان، طبیعت تجلی صنع الهی بود و احترام به مظاهر آن از جمله حیوانات تکلیف و وظیفه هر فرد مسلمانی محسوب می شد. از این رو، اخلاق محیط زیستی خاصی در تمدن اسلامی شکل گرفته بود که در فرد مسلمان حس احترام و محبت شورانگیزی نسبت به حیات حیوانی برانگیخته می شد. نتیجه عملی این رویکرد فرهنگی تمدنی شیوه تعامل مشخصی با حیوانات بود که رفتار توأم با شفقت و مهرورزی با حیوانات، این همسفران سفر زمینی انسان و رفق و مدارا با آنها تا وصول به وصال الهی از جمله وجوهِ بارز آن بود.
راهکار درونی اصلاح اخلاق از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصلاح اخلاق، اعم اکتساب فضایل اخلاقی و زدودن رذائل اخلاقی است. برای تحقق اصلاح اخلاق، عوامل درونی و عوامل بیرون از نفس انسان مؤثرند. از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی راهکار درونی اصلاح اخلاق چیست؟ یعنی فارق از عوامل بیرونی، ایشان چه عامل یا عوامل درونی را برای اصلاح اخلاق ارائه می نمایند؟ در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی آثار آیت الله مصباح یزدی بررسی شده و راهکار درونی اصلاح اخلاق از آن استخراج شده است. فرآیند اصلاح اخلاق در یک تشبیه، مانند تحقق یک فعل بسیط است. مراحل تحقق فعل بسیط اختیاری عبارت است از بینش، گرایش و اراده انجام عمل. اصلاح اخلاق نیز مراحل فوق را دارد. در ضمن به یک مرحله مقدماتی به نام یقظه هم نیازمند است. مرحله بینش متشکل از بینش نسبت به متعلقات ایمان، رابطه خود با خدا، هدف، فواید تزکیه، رذایل و فضایل و همچنین نسبت به تکالیف الهی است. این بینش ها، گرایش به هدف و گرایش به فعل را ایجاد خواهد کرد. تحقق این گرایش ها، مسبب اراده و در نتیجه اعمال مورد نیاز جهت اصلاح اخلاق می شود. این اعمال عبارتند از اعمال عمومی جهت اصلاح اخلاق، و اعمال اختصاصی ویژه هر یک از فضایل یا رذایل.
نقش کمال گرایی اخلاقی در تنظیم رفتار مصرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس آموزه های اسلامی هدف نهایی انسان،رسیدن به کمال است.کمال گرایی بر تمام رفتار انسان مؤثر است.این پژوهش تبیین می کند که چگونه و طی چه فرآیندی کما ل گرایی اخلاقی در تنظیم رفتار مصرفی مؤثر است.این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای یک تحقیق بنیادی است.بر اساس جهان بینی توحیدی و الحادی دو شیوه مصرف متفاوت در جوامع انسانی شکل می گیرد که ازنظر فرآیند،مبانی،شاخصه ها و پیامدها در مقابل هم قرار دارند.جهان بینی الحادی منجر به رفتار مصرفی لذت گرا می شود.مبانی آن،فراموشی یاد خدا و عدم التزام به قوانین تشریعی الهی و غفلت از آخرت و ارزش های متعالی است.که این مبانی منجر به سه شاخصه می شود:حاکمیت تمایلات نفسانی،مصرف بیشینه،خلق نیازهای غیرضروری.که پیامدهای مانند از بین رفتن نعمت،فسادوبه طور کلی تغییر سبک زندگی را به دنبال دارد.در مقابل این مصرف،مصرف کمال گرا وجود دارد.مصرف کمال گرا بر پایه جهان بینی توحیدی شکل می گیرد.مبنای مصرف کمال گرا درزمینهٔ مبدأ شناختی،این است که فقط خداوند حق قانون گذاری را برای زندگی انسان دارد.مبنای هستی شناختی این مصرف،بیان می کند که آفرینش جهان هدفمند است و بازگشت عالم به سوی خداست و انسان درآخرت باید پاسخگوی همه رفتار خود باشد.این مبانی منجر به دو شاخصه اصلی در این مصرف می شود:الف.تدبیر مصرف ب.رعایت حقوق شرعی در مصرف.پیامد این مصرف برای انسان،امانت داری نسبت به نعمات الهی،تناسب مصرف با ظرفیت های محیط زیست،عدالت اجتماعی،توازن و اعتدال در مصرف است.هدف از مصرف لذت گرا رسیدن انسان به بیشترین لذات مادی و استفاده از هر ابزاری در این مسیر است؛اما اساسی ترین هدف در مصرف کمال گرا،کسب رضایت الهی ورسیدن به سعادت نهایی از طریق عمل به دستورات الهی است.