۱.
تمایز میان مفاهیم اعتقادی و دینی با مفاهیم اخلاقی در میان اندیشمندان مسلمان مسئله ای بدیهی به نظر می رسد؛ اما ایزوتسو با طرح نظریه شبکه معنایی مفاهیم دینی و اعتقادی این مسئله را با چالش مواجه کرده است. در این شبکه معنایی، مفاهیم دینی و اعتقادی با مفاهیم اخلاقی یکسان و در یک شبکه قرار دارند و گاهی نیز با یکدیگر مترادف شده اند. مفاهیم اخلاقی در این شبکه بر اساس تضاد بنیادین میان کفر و ایمان به دو طبقه کلی تقسیم شده اند و بر طبق آنها تمام انسان ها در آیات قرآن بر اساس تقسیم به دو گروه مومن و کافر، از هیچ صفت اخلاقی مشترک برخوردار نیستند. اولین انتقاد بر این نوع شبکه بندی، وجود انسان مسلمان به عنوان حد وسط است که از هر دو نوع فضایل اخلاقی نیک و بد برخوردار است. دیدگاه ایزوتسو اگر چه با ادعای انحصار به بافت درونی قرآن طرح شده، اما این ادعا با عبارات دیگر او و آیات دیگر و روایات دینی سازگار نیست و بر خلاف دیدگاه مشهور اندیشمندان اسلامی است که آن نیز مستند به بافت درونی متون دینی و از جمله قرآن است. مطابق با همین انتقادات رویکرد او در مورد صفت حلم و جاهلیت نیز با اشکالات متعدد مواجه می شود.
۲.
در اخلاق هنجاری با توجه به ملاکی که برای تعیین حسن و قبح افعال اختیاری انسان ارائه می شود، دو دسته کلی از نظریات شکل گرفته است که عبارت اند از نظریات نتیجه گرایی و نظریات وظیفه گرایی. نتیجه گرایی رویکردی است که خوب، بد، درستی و نادرستی عمل را وابسته به نتایج حاصل از عمل می داند. در مقابل، وظیفه گرایی نظریه ای است که در ارزیابی عمل اختیاری انسان صرف نتیجه را ملاک درستی و نادرستی نمی داند. برخی از تقریر های این نظریه معیار فعل اخلاقی و ملاک حسن و قبح اعمال و افعال انسان را در هماهنگی و عدم هماهنگی آن ها با وظایف از پیش تعین یافته می داند. مقاله حاضر در صدد بررسی اخلاق اسلامی در رویارویی با این دو رهیافت در اخلاق هنجاری است. نگارنده بر این باور است که آموزه های دینی موید رویکرد نتیجه گرایی در اخلاق است. برای این منظور در این تحقیق، ضمن اشاره به غایت نهایی اخلاق و بیان نوع رابطه رفتارهای اخلاقی با آن از منظر تعالیم اسلامی، نشان داده خواهد شد که از منظر تعالیم اسلامی نظریه اخلاقی اسلام جزء نظریات نتیجه گرایی است البته با قرائت خاصی از نتیجه و نتیجه گرایی که در طول مقاله بیان خواهد شد.
۳.
تحقق قانون طلایی اخلاق؛ بررسی موانع و راهکارهای گرایشی رحیم دهقان ، سید هادی سهرابی چکیده: قانون طلایی به عنوان یک قانون عام اخلاقی توصیه می کند که؛ با دیگران بگونه ای رفتار کن که در همان موقعیت رضایت می دهی با تو چنان رفتار شود. علیرغم تصدیق این قانون از سوی تمام انسان ها، به نظر می رسد نوعی شکاف بین نظر و عمل به این قانون وجود دارد. بخشی این شکاف، در موانع مربوط به ساحتِ گرایشیِ انسان ریشه دارد که نیازمند واکاوی است. از این رو، مساله اصلی در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، این است که عمده ترین موانع مربوط به ساحت گرایشیِ انسان بر سر راه تحقق این قانون چیست و چه راهکارهایی در جهت رفع این موانع می توان ارائه داد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که؛ پیروی از هوای نفس، ضعف اراده، و همرنگی با جماعت، از عمده ترین موانع گرایشیِ انسان در جهت تحقق این قانون است. بر همین اساس، تسلط عقل بر دیگر قوای نفس، هدفداری و برنامه ریزی و ممارست در تقویت اراده، و نیز تقویت روحیه ایثار و از خودگذشتگی در جامعه را می توان از جمله راهکارهای ناظر به موانع گرایشی دانست. از این رو، لازمه تحقق این قانون رفع موانع مذکور بر اساس راهکارهای بیان شده در این مقاله است.
۴.
فقیهان دینی، درباره ولایت پدر بر دختر باکره بالغه رشیده یا استقلال وی در ازدواج، اختلاف نظر دارند. در این میان، برخی فقهای معاصر همچون آیت الله جوادی آملی در دیدگاهی میانه، به نظریه تشریک قائل شده اند؛ یعنی لزوم شراکت اذن ولیّ و رضایت دختر در عقد نکاح. اساس این دیدگاه، در نظر گرفتن برخی بایدها و نبایدهای اخلاقی است که شرطیت اذن پدر برای باکره رشیده را از باب احتیاط(نه به عنوان شرط صحّت) می داند. مسئله اصلی در این پژوهش، بررسی ادلّه اخلاقی نظریه تشریک اذن ولیّ و رضایت باکره رشیده با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش پردازش نیز توصیفی تحلیلی است. براساس یافته های تحقیق، توجه ولیّ به خواسته های مولیّ علیها و پرهیز از استبداد به رأی، رعایت مصالح مولیّ علیها از سوی ولیّ، پیشگیری ولیّ از فروپاشی خانواده و تزلزل اجتماع، رعایت احترام ولیّ از سوی مولیّ علیها، حفظ ناموس و آبروی خانواده از سوی مولّی علیها و توجه مولّی علیها به آداب و رسوم قومی و قبیله ای از ادلّه اخلاقی نظریه تشریک هستند. نتایج تحقیق نشان می دهد که به حسب عنوان اوّلى، باکره رشیده در ازواج خود مستقلّ است و اذن ولیّ، شرط صحت نکاح نیست؛ ولی با توجه به عناوین ثانوی و برای رعایت برخی مصالح و مفاسد اخلاقی، اذن ولیّ از باب احتیاط لازم است.
۵.
این پژوهش با راهبرد مطالعه کتابخانهای و با روش توصیفی- تحلیلی با نظر به تحلیل فرارونده جهت دست یابی مقدمات لازم برای تدوین الگوی تربیت فضیلت مندانه بر مبنای سند تحول بنیادین انجام شده است. با بررسی سیر تحول فضیلت گرایی در بستر تاریخ، موضوع اصلی تربیت انسان فضیلت مند را بررسی و با انسان مطلوب سند تحول بنیادین مطابقت داده شد. پس از کدگذاری و مقوله بندی و تحلیل محتوا، توانسته الگوی فضیلت را مبتنی بر مبانی تربیت فضیلت مندانه از جمله فطرت به شناخت و باور فضیلت، کرامت ذاتی و اکتسابی به عنوان جنبه ای از کوشش اختیاری جهت تزکیه و تحصیل معرفت و هستی یابی، اراده و میل برای انجام فعل فضیلت مندان بنیاد نهاد. از همین رو الگوی پیشنهادی بر مبنایی تدوین شده است تا متربی در مسیر شدن تکاملی خود، ابتدا به شناخت فضیلت و باور به آن برسد و به دریافت درستی از وجود خود نائل شود، سپس شوقی درونی به آن پیدا کند و اشتداد شوق، میل او را به صورت ارادی به انجام عمل فضیلت مندانه در عالم بیرون سوق دهد.
۶.
در نظام های حقوق کیفری، برای حرفه بازجو چهارچوب اخلاقی مقرر شده است. این پژوهش به بررسی تطبیقی اخلاق بازجو در حقوق ایران با مطالعه مبانی فقهی و اخلاقی پرداخته؛ و یک تحقیق کیفی با رویکرد تطبیقی است که از حیث اهداف کاربردی و از حیث ابزار تحقیق اسنادی و کتابخانه ای است. اطلاعات جمع آوری شده شامل تجزیه و تحلیل قوانین کیفری ایران و منابع فقهی است. بر اساس یافته های تحقیق در حقوق ایران، بازجو مانند بسیاری از مشاغل و حرفه ها دارای قوانین اخلاقی است؛ در صورت تخلف از قوانین اخلاقی علاوه بر نقض دادرسی عادلانه و عدم احترام به کرامت انسانی، سبب عذاب وجدان بازجو می شود و دارای ضمانت اجرای مادی و اجتماعی است. برآیند اخلاق بازجو، دادرسی عادلانه و رعایت کرامت انسانی متهم است. عدم رعایت ارزش های اخلاقی برای بازجو مجازات اخروی و در حقوق ایران گاهی کیفر و در مواردی جبران خسارات به متهم به همراه دارد.