مقالات
حوزه های تخصصی:
در نهاد بشر گرایش هایی وجود دارد که فصل ممیز او از حیوانات است ، در فرهنگ قرآنی از آنها به «فطرت» تعبیر می شود. مولوی اساس انسان را بر مبنای فطرت پاک الهی می داند و برای وجود انسان مقام والایی ، قائل است، برخلاف دیگر عرفا که اصولا انسان را با گرایشهای غریزی و امیال نفسانی تعریف می کنند و لذا توصیه به مهار و سرکوب تمایلات نفسانی می دهند. مطهری نیز انسان را واجد فطریاتی می داند که منشأ آنها به یک فطرت یعنی کمال مطلق برمی گردد. دراین مقاله با روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه بدست آمد که هر دو اندیشمند، منشاء فطریات را ربوبیت الهی می دانند .همچنین، وجود انسان صحنه تعارض و کشاکش بین قوای معنوی و فطری با امور پست وغریزی است وتنها زمانی انسان در خود احساس پیروزی می کند که قوای فطری بر بخش دانی وجودش غلبه کند. هنگامی که انسان از خود واقعی و فطرت الهی خود دور می شود ،دچار بی قراری ،یاس و حرمان می گردد. همچنان که عواملی مانند امور مادی ، محیط و القائات جامعه می تواند سبب انحراف و دوری از فطرت گردد عواملی همچون وجود انبیا یکی از مهمترین عوامل بازگشت به فطرت اولیه انسان است.
پدیده فراطبیعی: برسنجش و بازسازی تعریف ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعریف پدیده های فراطبیعی بر هر تبیینی از آن ها مقدم است و، بنابراین، تحلیل دقیق تعاریف ارائه شده از این پدیده ها در تبیین آنها نقشی بنیادین دارد. در فراروانشناسی تعریف «پدیده فراطبیعی» با معیار تبیین ناپذیری علمی، اشکالات و ابهامات فراوانی دارد. در فلسفه و عرفان اسلامی نیز تعریف «پدیده فراطبیعی» نه به صورت تعریف مفهومی، بلکه بیشتر از راه ذکر مصادیق و اقسام آن صورت گرفته است. آنچه در این مقاله پی می جوییم تحلیل، نقد، و تکمیل این تعاریف است و پس از ارائه و نقد هشت تعریف از پدیده ی فراطبیعی به ارائه ی تعریف خود از این پدیده می پردازیم که به نظر ما دقیق تر و بهتر از هشت تعریف پیشین است.
بررسی چگونگی تصرفات تکوینی انسان کامل در دفع شرور، با تأکید بر اندیشه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان طبیعت که گزیری از پدیده های شرآمیز در آن وجود ندارد، همواره فکر و خاطر بشر را در جستن چاره برای غلبه بر شرور به خود مشغول داشته است. برخی از این بیم ها را باید معطوف به چگونگی کاربست دین و توسل به اولیای الهی در مقابله با شرور و بیماری ها دانست. اینکه از منظر عرفانی چگونه می توان با توسل به انسان کامل بر صدمات روحی و جسمی ناشی از شر و بدی ها فائق آمد، پرسشی اساسی است که این نوشتار درصدد پاسخ آن بر آمده است. نگارنده در روی آوردی توصیفی تحلیلی، به این نتیجه دست یافته است که بر پایه آرای ابن عربی، دخالت های انسان کامل در عالم طبیعت محدود بوده و تا زمانی که از جانب الهی ماذون نباشد، نه اعمال تصرفی در طبیعت می نماید و نه باید از او انتظار خارق عادتی داشت. و حتی در فرض تصرف هم، از تصرفات حداقلی اش در مسیر اظهار دین بهره می جوید. از مهمترین کارکردهای معنویت خداسو و توسل را باید آرامش بر آمده از ایمانی دانست که با آن می توان بر صدمات ناشی از شرور و بدی ها غلبه نمود.
عدم تعارض بین مشهوری بودن و عقلی و ذاتی بودن قضایای« حسن و قبح» با تأکید بر دیدگاه ابن سینا و مظفر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق دانان در مبحث قضایا و نیز در کتاب جدل وقتی سخن از مشهورات به میان می آید گزاره های اخلاقی(«ظلم بد است» و «عدل نیکوست») را به عنوان مثال ذکر نموده اند. آنها این قضایا را از سنخ مشهورات دانسته که ملاک تصدیق آنها مشهور بودن است. از طرفی متکلمان اسلامی(عدلیه) نیز در مبحث حسن و قبح عقلی همان گزاره های فوق را بیان می کنند. این سوال مطرح می شود که به لحاظ منطقی، گزاره های حسن و قبح ذاتی در کدام سنخ از گزاره های منطقی است و آیا ذاتی بودن حسن و قبح با مشهوری دانستن آنها سازگار است یا خیر؟ در صورت اول، مشهوریت و منافع عام مطرح است در حالیکه در ذاتی بودن جدای از منفعت جامعه و مشهوریت، فعل بدون واسطه متصف به حسن و قبح می شود و لذا با آنچه در مباحث منطق گفته اند، هماهنگ نمی شود. مسأله تحقیق، نشان دادن تعارض بین ذاتی و عقلی بودن و مشهوری بودن این قضایا در تعابیر منطق دانان بخصوص ابن سیناست و ضمن بیان تعارض مذکور، نشان می دهد که هر چند مشهوری دانستن این گزاره ها با ذاتی و عقلی بودن حسن و قبح، به معنای کلامی، سازگار نیست ولی با دقت و تنقیح مناط در معنای ذاتی و عقلی به بیان مظفر، تعارضی بوجود نمی آید.
فروکاهشِ تلازم به علّیت؛ نزاعی در سنت فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا رابطه تلازمی میان دو شیء رابطه ای اصیل است یا اینکه این رابطه به رابطه یا روابط دیگری فروکاسته می شود؟ اگر پاسخ مثبت است، آنگاه، رابطه تلازمی میان دو شیء به چه رابطه (روابط) متافیزیکی دیگری فروکاسته می شود؟ از نظر فیلسوفان مسلمان پاسخ پرسش اول مثبت است. اما آنها در پاسخ به پرسش دوم به دو دسته تقسیم شده و هر دسته نظریه ای جداگانه ارائه داده است. این نظریات را «نظریه علّی» و «نظریه علّی – تضایفی» نامیده ام. بر اساس نظریه اول، رابطه تلازمی میان دو شیء فقط به رابطه علّی میان آنها فروکاسته می شود. اما در مقابل، طرفداران نظریه علّی – تضایفی متضایفان را مثال نقضی بر نظریه علّی تلقی نموده و از این رو، بر این باورند که رابطه تلازمی میان دو شیء یا به رابطه علّی و یا به رابطه تضایفی میان آنها فروکاسته می شود. در این مقاله سعی خواهم کرد به این موارد بپردازم: تصویر این نزاع، ارائه اشکال مخالفان نظریه علّی، بررسی موفقیت پاسخ مدافعان نظریه علّی به این اشکال، معرفی چند مثال نقضی که در ادبیات بحث وجود ندارد، ارائه پیشنهادهایی برای برون رفت طرفداران نظریه علّی از اشکال مثال های نقض. روش تحقیق در این مقاله به شیوه توصیفی – تحلیلی با تکیه بر تحلیلی منطقی خواهد بود.
بررسی مفهوم و مصادیق حیات در قرآن و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتالهین حیات را مبدا «ادراک» و «فعل» می داند و با توجه به اصول فلسفه خود مثل اصل اصالت، بساطت و تشکیک وجود ثابت کرد که حیات، حقیقتی تشکیکی است که در همه مراتب وجود سریان دارد. بنابراین طبق فلسفه ملاصدرا همه موجودات زنده هستند. در حالی که طبق فلسفه های پیش از ملاصدرا در عالم طبیعت صرفاً حیوانات و انسان ها دارای حیات دانسته می شدند چراکه فقط این دو دسته دارای قوای مدرکه و محرکه بودند و گیاهان و جمادات فاقد این قوا بودند و در نتیجه طبق این فلسفه ها فاقد حیات دانسته می شدند. این دیدگاه با آیات قرآن و مبانی فلسفه ملاصدرا قابل پذیرش نیست. در بسیاری از آیات قرآن به تسبیح عمومی همه موجودات اشاره می کند، تسبیحی که برای انسان قابل فهم نیست. محتوای این آیات نشان دهنده ی این است که همه موجودات دارای آگاهی و حیات هستند. آگاهی و حیاتی که ملاصدرا توانست آن را با اصول فلسفه خود اثبات کند.
خویشتن آفرینی و عافیت سوزی: مقایسه ی دو مفهوم «آیرونی» و «رندی» در رورتی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی یکی از مضامین محوری اندیشه ی ریچارد رورتی است. این مفهوم سابقه ای دیرپا در تاریخ فلسفه دارد؛ نخستین بار در دوران یونان باستان برای توصیف روش تجاهُل گرایانه ی سقراطی به کار گرفته شد و مورد توجّه اندیشمندان بزرگی همچون سورن کیرکگور قرار داشت. از سویی دیگر مفهوم رندی نیز تاریخی طولانی و پُرپیچ و خَم در زبان فارسی دارد. این مفهوم به طور خاص جایگاهی کانونی در شعر حافظ دارد و اهمّیت آن تا جایی است که «رندی» را منسجم ترین آموزه ی اندیشه ی حافظ پنداشته اند. هدف اصلی از انجام پژوهش پیشِ رو، فراهم آوردن امکانی است برای مقایسه ی دو مفهوم رندی و آیرونی در منظومه ی فکری دو اندیش مند برجسته، که در دو بستر متفاوت فرهنگی زیسته و بالیده اند.. چنین مقایسه ای گرچه در نظر اوّل نامأنوس، نامُمکن و یا دستِ کم همراه با دشواری می نُماید امّا علی رغم تفاوت های فرهنگی-زبانی حافظ و رورتی، مشابهت های بسیاری میان دو مفهوم پیشِ چشم خواننده قرار می دهد. آیرونیست رورتی همچون رند حافظ شخصیتی است پرسشگر و استقلال طلب که نگاهی آمیخته به تردید دارد. رند و آیرونیست افرادی آزاد و بازیگوش اند و خلّاقانه در اندیشه ی ارائه ی بدیلند. از سویی، ظرفیت های زبان شاعرانه به حافظ این امکان را می دهد تا رند را شخصیتی معرّفی کند که بی پروا وارونه گویی می کند امّا تلاش آیرونیست رورتی معطوف به تمهید واژگانی کم تناقض است که جهانی نو بیافریند.
نگاهی نقادانه به نقش نبی در معرفت شناسی دینی در دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه غزالی رسالت رسول به معنای تبلیغ کلام خداست. در خصوص نقش نبی در معرفت شناسی دینی این پرسش ها مطرح می شود: آیا ایمان به کلام خدا به خاطر باور به صدق نبی است یا عقلانی است؟ نسبت صدق نبی و ایمان به کلام خدا چیست؟ آیا ایمان به خدا به صدق نبی وابسته است؟ مسأله ی اصلی پژوهش این است که در دیدگاه غزالی نبی در معرفت به خدا چه نقش و سهمی دارد و این که رأی وی با در نظر گرفتن نظام ی اندیشه او چه چالش هایی را به همراه دارد. در دیدگاه غزالی عقل قضاوت می کند به این که هر کسی که ادعای نبوت کرد و معجزه از او صادر شود صدقش واجب است . اعجاز معجزه با عقل فهمیده می شود و پس از آن عقل کنار می رود و نقش ابزاری دارد و تابع نظر نبی می شود. آراء و دیدگاه های غزالی در این باب با اشکالات و چالش هایی مواجه می شود. هر چند غزالی تلاش بسیار می کند که استدلال عقلانی بر صدق نبی ارائه دهد اما در معرفت شناسی دینی وی، نبی بالاترین جایگاه را دارد.
ابرازگرایی منطقی، راه حلی برای دفاع از موصل بودن استدلال های منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لوئیس کرول در مقاله 1895 خود به نام "لاکپشت به آشیل چه گفت" معمای سختی را دربرابر منطقدانان قرار داد: آیا استنتاج نتیجه از مقدمات یک استدلال معتبر قیاسی مستلزم تسلسل است؟ در این مقاله با بکارگیری روش تحلیلی-استنباطی، نشان می دهیم راه نجات از این تسلسل این است که قواعد منطقی را همچون استعدادهایی بدانیم که ما را در حرکت منطقی در استدلال راهنمایی می کنند. قواعد منطقی، باورهایی در ذهن نیستند که بازنما و توصیفگر حقیقتی عینی باشند. برای صورت بندی این دیدگاه، با کمک از نظریه غیرشناختی بودن احکام اخلاقی در فلسفه اخلاق، منطق را مجموعه ای از آموزه های غیرشناختی معرفی می کنیم که دستورالعمل هر استنتاجی است. همچنین با دفاع از اینترنالیسم منطقی نشان می دهیم که منطق به تنهایی برای حرکت ذهنی در طول استدلال کافی است و لازم نیست باورهای دیگری را در قالب گزاره به مقدمات استدلال اضافه کنیم تا اخذ نتیجه ممکن شود. ابرازگرایی منطقی دیدگاه ضدرئالیستی در معرفت شناسی منطق محسوب می شود و منطق را پیشفرض هرگونه فعالیت عقلانی می داند.
بررسی تبعات اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی الهیات ظاهرگرایانه از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الهیات ظاهرگرایانه و فهم سطحی از دین، به عنوان یک جریان فکری و اعتقادی همواره در طول تاریخ اسلام، در قالب اندیشه های مختلف مطرح و در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی تاثیرگذار بوده است. ملاصدرا (979-1050ق) در اغلب آثار خود وارد بررسی و نقد این جریان و تبعات آن، در جامعه زمان خود می شود. مسئله اصلی برای او نقد الهیات ظاهرگرایانه است که فهم دین را محصور در سطح ظاهری نصوص و عمل دینی را محصور در فقه فردی کرده است. در این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل محتوا و توصیف گرایانه، به بررسی اینگونه تبعات می پردازیم و خواهیم دید که ملاصدرا زمانه خود را در اثر فراگیر شدن جهل، تعصب، ریاکاری، از بین رفتن اخلاق و فضیلتهای اصیل انسانی، گسترش فساد و دنیاگرایی، پیدایش شبه علما، جایگزینی فقه صرفاً فردی به جای فقه اجتماعی، از میان رفتن عدالت و گسترش ظلم، زمانه انحطاط و انحراف از مسیر اصلی زندگی می داند.
جایگاه حکمت نظری در کاربست هندسه معماری از جانب ریاضی دانان اسلامی دوره مورد بررسی قرون چهارم الی یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر و معماری اسلامی حاکی از جایگاه و کاربست علمی و حِکمی هندسه است. آموزش هندسه از جانب نظر و عمل به معماران توسط حاکمان و ریاضی دانان اسلامی انجام شده است. مهم ترین هدف، استفاده صحیح براساس اصول معرفتی و حکمی، جهت شناخت حقیقت است که با اتصال و آموزش آن با حرف و صناعات، هنر و معماری را دارای جهت و طریق معرفتی و علمی نموده است. موضوع اساسی افتراق شدید بین متخصصین ریاضی و همچنین گسست فراوان با حکمت و فلسفه اسلامی در معماری و هنر در دوره کنونی است که لطمات شدیدی بر ارکان معماری وارد نموده است. شناخت هندسه از جانب اساسی هنر و معماری اسلامی و طریقه کاربست آن اهمیت نگارش را نشان می دهد. روش تحقیق به صورت قیاسی در خصوص تحلیل منابع ریاضیات و هندسه عالمان و ریاضی دانان اسلامی جهت رسیدن به نتیجه و زمینه گرایی در بحث بستر فکری حکمی دوره چهارم الی یازدهم هجری می باشد. یافته اساسی این نگارش حضور فلسفه و حکمت نظری و عملی از جانب فرد صاحب حکمت در ارتباط با ریاضی دانان اسلامی است که در بررسی علمی و معرفتی هندسه در بعد نظری و عملی جهت هندسه مند شدن هنر و معماری اسلامی است. از این رو حکمت به واسطه هندسه در هنر اسلامی براساس مبانی جهان شناختی عالم مثال به سوی حقیقت متافیزیکی خود سوق داده می شود.
هیاکل النور منظوم (الفیه الحکمه الألهیّه علی مذهب الإشراقییّن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این الفیه (هزار بیتی) که در قرن دوازدهم هجری سروده شده است، رساله هیاکل النور سهروردی به نظم درآمده است. الفیه حاضر در بحر رجز و به صورت قصیده سروده شده است و بدین جهت می توان آن را «اُرجوزه» نیز نامید. این رساله دارای شرحی جداگانه است و توسط شخصی به نام «حسن الکردی» سروده و شرح شده است. مطالب شرح وی بیشتر برگرفته از شرح جلال الدین دوانی بر رساله هیاکل النور است و در کنار آن از آثار فلسفی دیگری نیز استفاده شده است. وی در دمشق اقامت داشته است و پس از تالیف الفیه، شرح آن را در سال1170 قمری (بر اساس حروف ابجد، معادل واژه «غسقی») به پایان رسانده است. چنان که در مقاله نشان داده شده است، برخلاف نظر هلموت ریتر که مؤلف این رساله را حسن بن محمد زیباری کردی دانسته است، مؤلف این رساله را نمی توان هیچ یک از کسانی دانست که در کتاب های تراجم با عنوان حسن الکردی معرفی شده اند. بدین جهت در مورد مؤلف این الفیه و شرح آن اطلاعاتی در دست نداریم. نسخه منحصر به فرد الفیه به شماره 2486 در کتابخانه سلیمانیّه ترکیه نگهداری می شود. در این مقاله رساله الفیه تصحیح و منتشر شده است. به دلیل منحصر به فرد بودن این نسخه، از شیوه تصحیح بر مبنای نسخه اساس استفاده شده است و اشعاری که در شرح الفیه، به صورت مزجی تکرار شده اند، به عنوان نسخه دوم در تصحیح مورد استفاده قرار گرفته اند.