مقالات
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر، می توان سه کلان الگوی خداباوری را دنبال کرد. این سه کلان الگو عبارت اند از ایمان گرایی، قرینه گرایی، عمل گرایی. هر یک از این سه کلان الگو متضمن الگوهایی است. ایمان گروی سه نظریه عمده را شامل می شود که بر اساس آن ها، ایمان در تعارض با استدلال عقلانی، بی ارتباط با استدلال عقلانی یا بی نیاز از استدلال عقلانی است. قرینه گرایی دو نظریه عمده قرینه گرایی برهانی و قرینه گرایی استقرایی (احتمالاتی) را در بر می گیرد. عمل گرایی نیز مشتمل بر دو نظریه عمل گرایی آخرت محور و عمل گرایی دنیا محور است. مراجعه به آرای فیلسوفان مسلمان و باز سازی آن ها به زبان جدید هم سخنی با نظریات معاصر را برای ما ممکن می کند؛ مثلاً با تأمل در اندیشه های ابن سینا می توان به باز سازی دیدگاه او در قالب قرینه گرایی برهانی و با تأمل در اندیشه های ملا صدرا می توان به بازسازی دیدگاه او در قالب ایمان گرایی از نوع سوم اقدام کرد. همچنین توجه به آرای غزالی امکان بازسازی آن ها را در قالب عمل گرایی به ما می دهد. فهم دقیق الگوهای خداباوری در دوران معاصر و تلاش برای بازسازی نظریات فیلسوفان مسلمان این امکان را به ما می دهد که در مواجهه با الحاد و الگوهای مختلف آن نیز به خوبی عمل کنیم.
گفت وگوی عرفا و ابلیس
حوزه های تخصصی:
این مقاله به گفت وگوی عارفان با ابلیس پرداخته است. در مجموع سی و هشت1 گفت وگو از متون ادبیات عرفانی انتخاب شده که آن ها را از جهات گوناگون همچون تصویر ابلیس، زمان و مکان، جملات، آغازکنندة سخن ، یک طرفه یا دوطرفه بودن گفت وگوها در دیدار با ابلیس، آشنابودن او برای عارفان، عناصر داستان و مانند آن بررسی کرده ایم. نتیجة چند مورد به صورت آماری داده شده است.
استاد مطهری و نقد ایدئالیسم
حوزه های تخصصی:
از قرن هفدهم در فلسفة غرب تحولی بنیادی در پژوهش فلسفی روی داد و بحث دربارة نحوة شکل گیری شناخت و میزان اعتبار آن محور مسائل فلسفی شد. این تحول در قلمرو فلسفة اسلامی به علت نبود ارتباط میان دو عالم فلسفة اسلامی و غرب با سه قرن تأخیر بازتاب یافت. استاد مطهری به عنوان استاد مبرز فلسفة اسلامی کوشید تا ابتدا با آرای فیلسوفان جدید و معاصر آشنا شود، سپس به نقد و بررسی آن ها بپردازد. یکی از مسائل مورد توجه استاد مسئلة شناخت بود که در آن دو دیدگاه اصلی در برابر هم قرار دارند: یکی رئالیسم که وجود مابازای ادراکات حسی را در خارج می پذیرد و شناخت حسی را کاشف از خارج می داند؛ و دیگری ایده آلیسم ذهنی که منکر این امر است. علامه طباطبایی و استاد مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم با دفاع از مبانی رئالیستی فلسفة اسلامی به نقد ایدئالیسم ذهنی یا اصالت تصور ازیک سو و نقد مبانی ماتریالیسم دیالکتیک ازسوی دیگر می پردازند. دیدگاه استاد مطهری در این کتاب، که در دهة سی نوشته شده است، با آنچه در درس های شرح مبسوط منظومه در دهه پنجاه القا کرده اند قدری تفاوت دارد. ایشان در کتاب نخست ایدئالیسم به معنای اصالت تصور را از حیث انکار واقعیت هم تراز سفسطه می گیرد و فیلسوفان ایدئالیستی چون بارکلی و شوپنهاور را به لحاظ انکار جهان خارج از ظرف ذهن، در کنار سوفسطائیانی چون پروتاگوراس و گرگیاس نام می برد، درحالی که در کتاب دوم تحلیل عمیق تری از مسئلة شناخت و اثبات جهان خارج به دست می دهد. در این مقاله می کوشیم با ارائة تحلیلی جامع از دیدگاه استاد مطهری در باب شناخت و نقد ایشان بر ایدئالیسم، به نقد و بررسی آرای ایشان بپردازیم.
استکمال و اختیار در عالم برزخ با توجه به حکمت متعالیه و قرآن
حوزه های تخصصی:
از آنجا که مسئلة اختیار و عقل در فلسفه و کلام اسلامی بسیار مورد توجه بوده است و در حوزه انسان شناسی نیز همواره از مباحث اصلی تلقی می شود، هدف این مقاله پرداختن به جایگاه آن در زندگی برزخی است. چون موضوع تمام رفتارها و خلقیات آدمی نفس است و نفس مراتب مختلف دارد و از جمله مراتب آن تعقل و اراده است و همه کمالات آدمی بر نفس مترتب می شود و از طرف دیگر نفس یک حقیقت جاودانه است می توان نتیجه گرفت قوا و مراتب آن نیز جاودان است و همان طور که نفس می تواند در وعای دنیوی تعقل و تصمیم گیری کند در وعای برزخی نیز بر این دو امر قادر است و اگر بپذیریم نفس موضوع استکمال برزخی است و قدرت تعقل و اختیار دارد می توان نتیجه گرفت که به جز محدودیت ها و تعارض ناشی از آن، که در زندگی دنیوی منجر به خطا یا گناه می شود، نظام زندگی گروهی و خانوادگی با همه شرایط موجود در دنیا در زندگی برزخی نیز وجود دارد.
بنابراین اختیار انسان به معنای انجام ثواب و یا ارتکاب گناه نیست بلکه انتخاب میان خوب و خوب تر است که در این انتخاب ملکات نفس، که وی از زندگی دنیوی با خود به همراه برده است، می توانند علل عمده باشند. بنابراین، اختیار برزخی تحت تأثیر اختیار انسان در زندگی دنیوی و به عبارت دیگر در طول آن قرار دارد. از آنجا که انسان معاصر از نظر معنوی با چالش های زیادی، مانند معناداری زندگی و رنج ها و دردهای موجود در این جهان، مواجه است، استکمال برزخی و لازمه آن، یعنی اختیار در برزخ، می تواند به معناداری زندگی و ایجاد روح امیدواری در انسان و انگیزه بیشتر برای گرایش به خیر و نیکی و دستیابی به سعادت مؤثر باشد.
دیدگاه های سیدحسین نصر درباره بحران محیط زیست و راه حل های آن
حوزه های تخصصی:
بحران محیط زیست یکی از مهم ترین چالش های دنیای کنونی است. سیدحسین نصر بر این باور است که این بحران، ریشه و منشأ در ابعاد معنوی، فلسفی، و دینی دارد و برای حل آن تغییر بنیادین در فهم ما از وضعیت طبیعت و انسان لازم است. او همچنین معتقد است این بحران با تمهیدات مهندسی، برنامه ریزی اقتصادی و یا حتی تغییر در مفهوم توسعه حل شدنی نیست. اگر چه می توان با استفاده از فناوری، حجم آلودگی ها را به مقدار زیادی کاهش داد، ولی استفاده از این روش ها به تنهایی قادر به حل این معضل جهانی نیست. او بر این باور است که نیاز اساسی به تغییر معرفت انسان ها در خصوص طبیعت ـ که پیشینیان ما نیز از آن برخوردار بوده اند ـ وجود دارد. هدف از ارائه این مقاله، توصیف و ارزیابی دیدگاه های دکتر سیدحسین نصر در خصوص بحران محیط زیست و راه حل های آن است.
بحثی درباره آینده حکمت اسلامی
حوزه های تخصصی:
حکمت اسلامی با همه تنوعاتش گونه ای از مفهومی کردنِ دریافت متفکران اسلامی از عالم و آدم است. این سنت به مثابة یک مشرب فکری در کنار سایر مشارب فکری در برخی از سرزمین های اسلامی، به خصوص ایران، پدید آمده و بسط پیدا کرده است. این سنت از آغازِ رویارویی کشورهای اسلامی با عالم جدید، از طریق برخی از نمایندگانش با مسائل تفکر جدید درآویخته است. بر اساس همین تجارب و افق هایی که برای آیندة فرهنگ معاصر قابل تصور است و با نظر به استعدادهای نهفته در این سنت، می توان به بحث درباره آیندة آن پرداخت. کسانی که به حکمت اسلامی در عالم معاصر اهمیت داده و به صورت های مختلفی به تدریس و تحقیق در آن پرداخته اند، سه گونه رویکرد داشته اند:
1.رویکرد آلی؛2. رویکرد اصالی؛3. رویکرد طریقی(راه جویانه).
هرکدام از این سه رویکرد، به صورتی در تداوم حیات این سنت نقش داشته اند.
حکمت اسلامی در آینده در دو قلمرو می تواند ادامه حیات دهد:
1. در برخی از حوزه های فرهنگیِ جهان اسلام، مثل ایران؛ و در کنار دروس مرتبط با علوم دینی؛2. در حوزه فعالیت های دانشگاهی.
در این مقاله به طور کوتاه و مقدماتی به امکان های پیش روی این سنت در همین دو قلمرو پرداخته می شود.
نقد و بررسی معادشناسی سهروردی در پرتو حکمت متعالیه
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی در تبیین خود از مسئله معاد به این باور می رسد که نفوس سعادتمندان و کمال یافتگان بعد از مرگ منجذب عالم انوار قدسی شده و از اشتغالات برزخی برکنار می ماند. اما متوسطان اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر می شوند و متذکر می شود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیه وعده های پیامبران بدین گونه تحقق می یابد . اما در مورد نفوس اهل شقاوت اظهاراتی دارد که مظنون به تمایل به تناسخ است. صدرالمتألهین شیرازی از رویکرد سهروردی به مسئلة معاد، خصوصاً آنجا که صورت های غیرجسمانی را، که باعث نقوشی در خیال هستند، منشأ آثار ملائم و غیرملائم شمرده است، انتقاده کرده و تبیین وی را متضمن مخالفت با ظواهر متون دینی دانسته است.