۱.
تفاوت موضوع فلسفه و در نتیجه گستره و دامنه آن نزد فیلسوفان، أثر قابل توجهی بر نسبت این دانش با سایر علوم دارد. بازخوانی موضوع فلسفه نزد علامه طباطبایی حاکی از تفاوت دیدگاه وی در این خصوص نسبت به متقدمین است. نگاشته حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ می دهد که دامنه موضوع فلسفه نزد علامه طباطبایی چه تفاوتی با ابن سینا و ملاصدرا دارد و تأثیر تمایز مذکور بر نسبت فلسفه با سایر علوم چیست؟ مطابق یافته های این پژوهش، علامه طباطبایی با معرفی «واقعیت» به عنوان موضوع «فلسفه»، دامنه محدود شده این موضوع به وجود مطلق و اقسام اولیه آن را به تمام واقعیات، اعم از وجود عام و وجودات خاصِ مادی و غیر مادی گسترش می دهد. بدین ترتیب با مهیا شدن امکان تحلیل هستی شناسانه در خصوص واقعیات جزئیِ مرتبط با علوم و همچنین پی ریزیِ گسترده تر اصول و قواعد مورد نیاز دانش ها، زمینه گسترش کارکرد فلسفه و ثمربخشی آن و اعتبار سایر علوم فراهم می شود.
۲.
در چارچوب نظریه ی استعاره های مفهومی، استعاره ها بخش جدایی ناپذیری از نظریات و تئوری های علمی محسوب می گردند. بسیاری از مفاهیم انتزاعی و تئوری های حامل این مفاهیم بواسطه استعاره های مفهومی قابل فهم و تبیین شده اند. استعاره «دانستن به مثابه ی دیدن» ریشه در تجارب مشترک انسانی دارد. این استعاره علاوه بر حضور در زبان روزمره و عرفی، به متون فلسفی و عرفانی نیز راه یافته است. ملاصدرا از این استعاره جهت توصیف و تبیین معرفت حضوری بهره برده است. در فرایند دیدن، سه عنصر قابل تفکیک است؛ بیننده، شی دیده شده و نسبت میان بیننده و شی دیده شده. هر کدام از این عناصر بواسطه استعاره های فرعی دیگری جهت تبیین معرفت حضوری بکار گرفته شده اند. استعاره های «عالم به مثابه بیننده»، «معلوم به مثابه شی دیده شده» و «کیفیت علم به مثابه نسبت میان بیننده و شی دیده شده» در ذیل استعاره «دانستن به مثابه دیدن» قابل تعریف است. این استعاره ها تنها جنبه آموزشی و یا زیبایی شناختی ندارند بلکه بخش جدایی ناپذیری از تبیین نظریه معرفت در دستگاه فلسفی ملاصدرا محسوب می شوند.
۳.
نظریه های ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. به رغم تنوعی که در این نظریه ها وجود دارد هیچ یک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشته اند. ازآنجاکه معیارهای ارائه شده، همچون انگیزه فضیلت مندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قرب الهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند باید به دنبال نظریه ارزشی بود که بر همه فاعل های اخلاقی، اعم از انسان و خداوند قابل انطباق باشد. در این نوشتار سعی بر آن است تا پس از بررسی مهم ترین نظریه های ارزش به روش تحلیلی، نظریه ارزشی معرفی شود که بتواند افعال الهی را نیز دربرگیرد. نتایج نشان می دهد نظریه های فضیلت محوریِ فاعل مبنا و وظیفه گرایی برای سنجش افعال الهی کارایی ندارند. فقط نظریه غایت گرای کمال گرا که شامل فضیلت محوری غایت انگار نیز می شود آن هم با تفسیری خاص، ظرفیت ارائه معیار برای افعال اخلاقی خداوند را دارد. به نظر می رسد اگر غایت افعال اخلاقی، «صِرف کمال» در نظر گرفته شود در این صورت، زمانی که بر اثر فعل اختیاری فاعل، کمالی تحقق یافت، غایت اخلاقی حاصل شده است؛ حتی اگر آن کمال برای افرادی غیر از خود فاعل باشد. بنابراین، به کمال رساندن مخلوقات از جانب خداوند که خود، کمال محض است عملی اخلاقی به شمار می رود.
۴.
معماری یکی از هنرهای بسیار مهم بشری است که تأثیری شگفتی همواره بر انسان ها داشته است و همانند هر هنری چه بسا بتوان گفت، مهم ترین و محوری ترین موضوع آن "هارمونی" است. گرچه هارمونی در موارد بسیار گوناگونی تعریف می شود، اما جوهره ی هارمونی در واقع همان "وحدت" است. یعنی اجزای متکثر در کلّیتی وحدت و تمامیت می یابند. که لازمه ادراک فضای معماری است. همچنین در فلسفه اسلامی ادراک این جهان استهلاک کثرت در وحدت است. طبق وحدت وجودی ابن عربی، وجودی واحد در پس تکثر این جهان مستتر است، در واقع تکثر و تعددی که در عالم نمایان است، ناشی از ظهور وجود حقیقی واحد است که نمایانگر وحدت کلی می باشد. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به ماهیت این وحدت و چگونگی وقوع آن هست. سوالاتی که در این تحقیق مطرح هست؛ بررسی ماهیت این وحدت و قابلیت تطبیق پذیری آن در آراء ابن عربی و معماری و اینکه چه زمینه های مادی در فضای معماری برای رسیدن به وحدت فراهم شده است؟ پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی- توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعه ی موردی (مسجد امام اصفهان) با رویکرد تفسیری می باشد. این تحقیق با تحلیل تجربه ی وحدت در کثرت در مسجد امام اصفهان، ارتباط این موضوع را در آراء ابن عربی و معماری مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج اصلی پژوهش، نقش خیال در معرفت وحدت بر مبنای وحدت وجودی ابن عربی و سیر از کثرت به وحدت در فضای معماری اسلامی می باشد. همچنین همان طور که در وحدت وجود، یافتن وجود و وجودیافتن یکی است و این یافتن، از طریق کشف و شهود است. در معماری مسجد امام اصفهان، با ایجاد فضای معنوی با استفاده از عناصر زوجین (زوجیت خیال)، بستری برای کشف و شهود وحدت توسط ناظر فراهم شده است.
۵.
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانواده اند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، می توان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گسترده آتی باز می شود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، در این صورت هر چند شناخت هر کدام می تواند به صورت جزئی در شناخت دیگری مددکار باشد، اما شناخت یکی نمی-تواند موجب شناخت کامل دیگری باشد. هدف این پژوهش بررسی تشابهات و تمایزاتِ رؤیای صادقه غیروحیانی و وحی رسالی از نگاه یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در تاریخ فلسفه اسلامی؛ یعنی فارابی است. حاصل این نوشته آن است که این دو پدیده از نگاه فارابی دارای تشابهات فراوانی هستند و می-توان آن دو را در یک مقوله قرار داد. از این جهت می توان با شناخت یکی به فهم دیگری نزدیک شد، اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که مانع یکسان انگاری می شود. یافته های این پژوهش از نظر تشابهات عبارت است از: در وحی رسالی و رؤیای صادقه، نفس ناطقه بدون تأمل و تفکر، به عقل فعّال متصل شده و معارف کلی و جزئی را دریافت می کند. هر دو گاهی نیاز به تعبیر دارند. در هر دو قوه تخیل حضور دارد. اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که عبارتند از: نبی در سایه ویژگی های خاصی از قبیل قوه قدسی، عقل مستفاد، قوه متخیله بسیار قوی و مصونیت از خطا در دریافت وحی، از رؤیابین متمایز می شود. نتیجه این که هر چند به صورت جزئی می توان از شناخت یکی برای فهم دیگری بهره برد اما شناخت هیچکدام مساوی شناخت دیگری نیست. تمایز رؤیای صادقه و نبوت از مقوله تشکیکی است که در عین اشتراک دارای احکام خاص هستند.
۶.
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوه ای معرفی می شود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافته های علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس و خیال (حافظه) فرآیند پیچیده ای را در سیستم شنوایی محیطی و مرکزی پشت سر می گذارند که منجر به ادراک شنوایی می شود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از شنوایی را مخدوش می داند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء می کند. در واقع این روح است که حقیقت صوت را خلق می کند. این ماهیت تجردی شنوایی، خود را در مراحل بالاتر آن، یعنی شنود مثالی و عقلی، آشکارتر می سازد.
۷.
میرزا جواد تهرانی با طرح هشت اشکال بر مبانی و استدلال های اصالت وجود ملاصدرا، بر این باور است که طرح مسئله اصالت وجود اشتباه است و مترتب بر این نظریه، برهان توحید ذاتی، را فقط با مبانی اصالت ماهیت اثبات پذیر می داند. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل محتوا، هشت نقد تهرانی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است و مشخص خواهد شد که منشا نگرش وعلت انتخاب تهرانی جهت تبیین برهان پذیری ذات واجب؛ در راستای حمایت از مبانی اصالت ماهیت؛ عبارت است از اینکه بین اقتضاپذیری و علیت پذیری ذات واجب الوجود تمایزی قایل نشده است لذا نتوانسته برهان توحید واجب الوجود را با مبانی اصالت وجود سازگار بداند. در نهایت با توجه و واکاوی در اصول حکمت متعالیه می توان به شبهه ابن کمونه پاسخی متقن ارایه کرد ولی براساس مبانی اصالت ماهیت که اساس این نگرش بر نسبت مفهوم انتزاعی به منشأ انتزاع استوار شده است نمی توان پاسخ متقنی ارایه کرد.
۸.
با کمی چشم پوشی از جزئیات، می توان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینه ی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخله گری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفته اند. نوشته ی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، دو هدف پیگیری شده است: ابتدا تلاش شده است تا نشان داده شود، چگونه رویکرد دو گانه انگارانه به وجود و ماهیت و به تبع آن طبیعت و فراطبیعت، مدافعان آن را در محذور برای تبیین فاعلیت خاص خداوند قرار می دهد. سپس به ارزیابی نگرش وحدت انگارانه صدرایی در حل این مساله و رفع این مانع، پرداخته شده است. در نهایت ادعا شده است از دو تقریر مشهور از اصالت وجود در نظام وحدت تشکیکی، یکی بر از میان بردن تمایز هستی شناسانه میان طبیعت و فراطبیعت ناتوان است اما بر مبنای تقریر دوم و نیز تفسیر اصالت وجود بر مبنای نظام وحدت شخصی، می توان بر از میان بردن این دو گانه موفق شد که البته توفیق نهایی در ارائه تبیینی مطلوب از مساله فعل خاص الهی، مشروط بر هماهنگی آن با مبانی دیگر نظام صدرایی و نیز تامین مولفه های دیگر تفسیر مطلوب از فاعلیت خاص الهی است.
۹.
در برخی از آیات قرآن کریم از واژه «خزائن» سخن به میان آمده است. مفسران در حقیقت و چیستی «خزائن» دارای وحدت نظر نبوده و اختلاف نظرهای قابل توجهی در میان ایشان به چشم می خورد. در تفاسیر عقلی-کلامی اعم از شیعه و اهل سنت، چهار مصداق درباره مفهوم خزائن مطرح شده است که عبارتند از «باران»، «عناصر و اسباب مادی خلقت»، «مقدورات الهی» و «علم الهی». نگارنده در نوشتار حاضر می کوشد تا با روشی توصیفی- تحلیلی و ضمن بهره گیری از مبانی حکمت متعالیه و مستندات فلسفی، اشکالات وارد بر مصادیق مذکور را بررسی نماید. وی دیدگاه نوینی که عبارت است از «تفسیر وجودی خزائن»، برای مصداق «خزائن» برگزیده و علت اختلاف نظر مفسران در تفسیرشان از خزائن را در تفسیر ناقص ایشان از مفهوم و مصادیق خزائن می داند.
۱۰.
یکی از مسائل مهمی که در دوران معاصر توسط علامه طباطبایی در مباحث فلسفی راه پیدا کرده است، کاربرد برهان لمّی در دانش فلسفه است. دیدگاه علامه طباطبایی دو رویکرد مختلف از سوی فلسفه پژوهان معاصر را پدید آورده است. برخی دیدگاه ایشان را پذیرفته اند و در مقام دفاع از آن برآمده اند و گروهی دیگر دیدگاه ایشان را مورد نقد و ارزیابی قرار داده اند. در جستار حاضر، تلاش شده است با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکردی انتقادی، دیدگاه دو گروه یادشده، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه بدست آمده است که دیدگاه علامه طباطبایی با وجود نوآوری هایی که دارد، بر مبانی استوار شده است که خالی از اشکال نیست. افزون بر آن، این دیدگاه بر تعریف جدیدی از برهان لمّی و إنّی استوار است که برخلاف دیدگاه رایج در دانش منطق می باشد.
۱۱.
طراحی سنتی با ارزش های بصری، نمادگرایانه و رمزپردازانه ترکیبی از مجموعه ای از نقشمایه ها است، که با ترکیبی متناسب با کاربرد و قواعد و اصول حاکم بر چگونگی ترسیم آن ها، بر مبنای تناسبات هندسی به تصویر درمی آیند. اصول و ویژگی های خاص طراحی سنتی نظریه صرفاَ خیالی بودن نقوش را به بوته تردید و آزمون کشانیده؛ تا علاوه بر نقش موثر مولفه خیال، عامل دیگری چون «خرد» در لایه های پنهان تری از اصول و مبانى جستجو شود؛ با هدف این که به مدد جایگاه خرد، طراحی سنتی از تکرار رها گشته و منجر به گفتمانی متفاوت و نوآورانه در این عرصه گردد. لذا در این پژوهش به منظور تحقق این هدف و ارائه نظریه ای نو، با طرح این پرسش که «مولفه خردگرایی در روند طراحی سنتی ایرانی بر مبنای دیدگاه زیبایی شناسی ابن سینا چگونه تبیین می گردد؟» به بررسی اصول موجود در طراحی سنتی، با تمرکز بر نقوش گیاهی به عنوان بنیادی ترین نقوش و تطابق با اصول زیبایی شناسی ابن سینا پرداخته شده و نتایج حاصل حاکی از آن است که: اصول و قواعد مستتر در طراحی سنتی مطابق با اصول زیبایی شناسی بوعلی، تابع حُسن نظم، حسُن تالیف، حسُن اعتدال می باشد. پس می توان گفت گه این قواعد برآمده از خیال معطوف به عقل یا به بیان ابن سینا، «شهود عقلانی» است و حاکی از راهبری خرد در روند طراحی سنتی است.
۱۲.
ریشه «أمن» یکی از محوری ترین و اساسی ترین مفاهیم قرآنی و مسائل اعتقادی است. تفسیرهای متکثر و متعارض ایمان از نظر متکلمان اسلامی موجب شده تا برخی، دیگران را به کُفر – نقطه مقابلِ ایمان- متّهم کنند. اینکه ایمان را امری معرفتی شناختی بدانیم در دو حوزه معنایی به کار می رود: اول اینکه دست یابی به ایمان از طریق عقل و استدلال های عقلی حاصل می شود؛ دوم اینکه اساساً ماهیّت ایمان از جنس معرفت و شناخت است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، هیچ یک از این دو دیدگاه را قریب به صواب ندانسته و در صدد تبیین این مسئله است که ایمان می تواند بدون استدلال عقلی و معرفتی (به عنوان جزء ایمان) حاصل آید. برای اثباتِ این مدّعا ابتدا به بررسی اجمالیِ تلقّی متکلمان از ایمان پرداخته شده، تا نشان داده شود که صرفاً از سنخ معرفت نبودن ایمان و نیز عدم لزوم حصول آن از طریق استدلال عقلی ، نظریه ای است که در میان متکلمان اسلامی ریشه دارد و به نظر می رسد استدلال های این گروه قابل دفاع تر از گروه رقیب باشد. سپس با نگاهی مختصر به برخی از آیات، شواهدی بر اینکه ایمان از دیدگاه قرآن امری است مربوط به ساحت احساسی-عاطفیِ آدمی، آورده شده است.