هنر و معماری اسلامی حاکی از جایگاه و کاربست علمی و حِکمی هندسه است. آموزش هندسه از جانب نظر و عمل به معماران توسط حاکمان و ریاضی دانان اسلامی انجام شده است. مهم ترین هدف، استفاده صحیح براساس اصول معرفتی و حکمی، جهت شناخت حقیقت است که با اتصال و آموزش آن با حرف و صناعات، هنر و معماری را دارای جهت و طریق معرفتی و علمی نموده است. موضوع اساسی افتراق شدید بین متخصصین ریاضی و همچنین گسست فراوان با حکمت و فلسفه اسلامی در معماری و هنر در دوره کنونی است که لطمات شدیدی بر ارکان معماری وارد نموده است. شناخت هندسه از جانب اساسی هنر و معماری اسلامی و طریقه کاربست آن اهمیت نگارش را نشان می دهد. روش تحقیق به صورت قیاسی در خصوص تحلیل منابع ریاضیات و هندسه عالمان و ریاضی دانان اسلامی جهت رسیدن به نتیجه و زمینه گرایی در بحث بستر فکری حکمی دوره چهارم الی یازدهم هجری می باشد. یافته اساسی این نگارش حضور فلسفه و حکمت نظری و عملی از جانب فرد صاحب حکمت در ارتباط با ریاضی دانان اسلامی است که در بررسی علمی و معرفتی هندسه در بعد نظری و عملی جهت هندسه مند شدن هنر و معماری اسلامی است. از این رو حکمت به واسطه هندسه در هنر اسلامی براساس مبانی جهان شناختی عالم مثال به سوی حقیقت متافیزیکی خود سوق داده می شود.