هر چند به طور طبیعی زیبایی هایی در برونه زبان نثر مرسل دیده می شود، امّا بیشتر زیبایی های آن مبتنی بر درونه زبان است که از طریق علم معانی ایجاد شده است. زبان شناسیِ متن بنیاد بر این باور است که این نوع زیبایی ها از طریق گرایش زبان به قطب مجازی زبان محقق می شود. در متون نثر مرسل، ضمایر یکی از عناصر مهمی است که جایگاه لغزان آن در ساختار جمله موجب شده تا کارکردِ هنری ویژه ای پیدا کند. نویسندگان آثاری چون: تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و... با جای گردانی نحویِ ضمیر، مقاصد هنریِ متنوّعی را تولید می کنند. از این رو، نظریه قطب مجازی یاکوبسن می تواند روش مناسبی برای باز خوانی زیبایی های ضمیر در این متون باشد. هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که ضمایر چگونه در هم نشینی با واژه های دیگر، کارکردِ هنری و زیبایی شناختی پیدا می کنند؟ نویسنده این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه قطب مجازی یاکوبسن، از میان آثار نثر مرسل، تاریخ سیستان را به دقّت بررسی کرده و هرگاه نیاز به مطالعه تطبیقی شده، از تاریخ بلعمی نیز بهره برده است. نتایج این پژوهشِ دستوری- بلاغی نشان می دهد که نویسنده تاریخ سیستان برای ایجاد زبان هنری از ضمایر پیوسته و جدا به شکل متنوّعی در جایگاه آغازین و پایانیِ جمله بهره برده و از این طریق در ایجاد اغراض ثانویّه ای مانند: تکریم، تحقیر، تعجّب، تأکید، ایجاز، توازن نحوی، طرد و عکس، لفّ و نشر، تضاد، کنایه ، آرایه تکرار، ایجاد نثری موزیکال و موسیقایی و... بهره برده اند و علاوه بر تزئین معتدل برونه زبان، درونه زبان را به شکل معنا داری زیبا و هنری کرده اند. طبیعی است که شناخت و کار بست ویژگی های بلاغی- دستوریِ ضمایر می تواند بر ظرفیّت ادبی زبان فارسی معاصر بیفزاید و ضمایر خشک و کم تحرّک را غنی کند.