مطالعات زبان و ادبیات غنایی
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم بهار 1400 شماره 38 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بیژن جلالی از نخستین شاعرانی است که به شعر منثور با زبانی ساده روی آورد. این امر، نه تنها از مسیر تحولات شعر نو در ایران به ویژه از طریق نیما یوشیج، بلکه به واسطه حضور او در فرانسه و تأثیر از ادبیات اروپا شکل گرفت. جلالی از همان آغاز بیانی ساده در اشعارش داشت که از ابتدا تا انتهای شاعری اش با روندی تقریباً ثابت همراه بود. نکته ای که در معرفی و بررسی اشعار بیژن جلالی و در سایه ساده نویسی او مغفول مانده، عاشقانه های اوست. جلالی از نخستین آثار و در لابه لای اشعارش، ابیاتی عاشقانه نوشت و این روند را تا انتهای دوران شاعری ادامه داد. در این نوشتار به روش تحلیلی-توصیفی به سروده های عاشقانه وی پرداخته ایم تا ساده نویسی او را توضیح دهیم. نتیجه اینکه سادگی تعبیر و بیان، تصویربرداری از روزمرگی های زندگی، مستقیم گویی، به کاربردن مضامینِ به ظاهر سطحی و بی اهمیت، آغازهای تأثیرگذار، جذاب و ضربه زننده و هم چنین پایان بندی مناسب و غافل گیرکننده در عاشقانه های جلالی، از مواردی است که منجر به ساده نویسی شده است. با این که بسیاری از اشعار وی فاقد آرایه ها و شگرد های زبانی لازم برای منجر شدن به معنی معهود شعر است، به نظر می رسد همین تفاوت و تمایز درونی شده شاعر که حاصل پیوند بی تکلف او با جهان هستی است، منجر به این زبان ساده، خاص و منحصر به فرد شده است؛ به گونه ای که می توان امضا و اثر انگشت شاعر را در اشعارش دید.
عناصر گروتسک و مدرن گرایی در رمان شازده احتجاب گلشیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پایبندی به فرم و شگرد در داستان، استخوان بندی اندیشه های گلشیری را تشکیل می دهد. او به دنبال نمایش حرکت و پویایی در ادبیات، به سنت شکنی دست زد و داستان را به ابزاری برای شناخت خود و دیگران مبدل ساخت و با این دیدگاه در رمان شازده احتجاب به جستجو در اعماق و نفوذ در لایه های پنهان ذهن شخصیت ها و کشف و شناخت خود و دیگران و بیان حقایق جامعه با استفاده از برهم زدن ترتیب و توالی پیوسته زمان پرداخت و با بهره گیری از ژانر گروتسک، چشم خوانندگانش را به روی حقایقی گشود که در زندگی روزمره در مواجهه با واقعیت به ورطه فراموشی سپرده شده بود. نویسندگان در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شگرد های مدرن در این رمان پرداخته و به این نتیجه دست یافته اند که شازده احتجاب توانسته مدرن گرایی نویسنده اش را به نمایش درآورد و به دلیل مشخصه های عدول از هنجارهای عادی و پذیرفته شده، مسخ شدگی، برانگیختن خنده تلخ و نفرت آور، جان بخشی به اشیاء، تصویر دیوانگی در معنای رمانتیک، ترسیم فضاهای تاریک، رعب آور، تشریح شکنجه های هولناک و نشان دادن مرگ تلخ با بهره گیری از استعاره و مجاز، تصویرگر وقایع روی داده برای چهار نسل از یک سلسله در ژانر گروتسک باشد.
بررسی نیاز عشق در شخصیّت تهمینه و سودابه براساس نظریه آبراهام مزلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روان شناختی واقع می شوند و بستر مناسبی برای این پژوهش ها به شمار می آیند. ویژگی برخی از آثار، ارائه تصویری از انسان خودشکوفاست. انسان گرایی از جریان های تأثیرگذار در روان شناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن به شمارمی آید. مزلو، از پیشگامان انسان گرایی، الگویی ارائه می دهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقه بندی می کند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسان محور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیت ها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از این رو این دو شخصیت، براساس شاخص های هرم مزلو سنجیده می شوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می گردد و دلایل آن مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، شخصیت های حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی، منطبق هستند. در میان شخصیت های شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستان های حماسی غنایی است و می توان شاهد ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستان های غنایی و نیازهای نظریه مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش می برد و باعث رشد او می شود. در تقابل با تهمینه، سودابه را می توان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایین ترین سطوح آن است.
متن پژوهی و قصه شناسی داستان ملک جمشید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
داستان «ملک جمشید، طلسم آصف و حمام بلور» یکی از داستان های عامیانه فارسی و رایج در عصر قاجار و کتابی از آخرین بازماندگان سنت افسانه سرایی ایرانی اثر نقیب الممالک است. ازجمله نوادر قصه های عامه است که مؤلف دارد. نویسنده این کتاب، همان پردازنده «امیرارسلان» معروف است که به دلیل شهرت «امیرارسلان»، داستان «ملک جمشید» کمتر شناخته شده است. هدف این مقاله آشنایی اهل ادب با این داستان کمتر شناخته شده و بررسی ابعاد ادبی و اجتماعی و متن شناسی اثر است؛ بنابراین کوشش می شود به روش توصیفی-تحلیلی ضمن معرفی قصه و پردازنده داستان، محمدعلی شیرازی معروف به نقیب الممالک، و معرفینسخه ها و چاپ ها و گزارش داستان از سه منظر به قصه شناسی این اثر پرداخته شود: اول جنبه های زبانی و ادبی، دوم جنبه های داستانی و بن مایه های قصه و سوم جنبه های اجتماعی. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و دستاورد آن به لحاظ زبانی و ادبی بیانگر اینست که نثر کتاب روان، ساده، شیرین و نزدیک به زبان محاوره است و واژگان، کنایات و ترکیبات عامیانه به فراوانی کاربرد دارد. تشبیه ابزار اصلی نویسنده در توصیفات و بیان ادبی و اغلب برآمده از سنت های ادبی و تکراری اند. حوادث اصلی داستان بر محور جنگ، عشق و بازگشت به سرزمین پدری شکل می گیرد. حوادث داستان همگی از بن مایه های رایج افسانه هاست. برخی آداب و رسوم مربوط به جنبه های گوناگون زندگی، حکومت و جنگ را در خلال داستان می توان یافت که بازتابنده آداب و رسوم زمانه است و برخی از پیشه های مورد اشاره در داستان، امروزه یا وجود ندارند یا تغییر نام داده اند.
«کافر عشق ای صنم گناه ندارد» جستاری درباره معنای بیتی از حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بیت «حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب/ کافر عشق ای صنم گناه ندارد» در دیوان غزلیّات حافظ، یکی از بیت هایی است که از نظر معنا پیچیده و مبهم به نظر می رسد. بسیاری از شارحان در ارائه معنای بیت دچار لغزش شده اند و دلیل آن نیز توجه نکردن به معنای دقیق ترکیب «کافرِ عشق» است که سبب شده بیشتر شارحان به معنای کلّی بیت اشاره کنند و به تفسیر و شرح عبارت های کلیدی نپردازند. از این رو باید گفت که بیشتر شرح های این بیت بر منطق و استدلال درستی استوار نیست و برخی از شارحان، همان سخن نادرست پیشینیان را تکرار کرده اند. با در نظر گرفتن این نکته باید پرسید که معنای این بیت با توجه به اندیشه حاکم بر غزلیات حافظ چیست؟ این جستار به روش توصیفی-تحلیلی بر مرور شرح های بیتِ مذکور و نقد آنها استوار است. براساس معنای ترکیب «کافرِ عشق» در ادبیات فارسی، می توان دریافت که معشوق، حافظ را به سبب سجده کردن به غیر خدا سرزنش کرده و حافظ نیز در پاسخ، کافرِ عشق را عاری از گناه و خطا دانسته است؛ زیرا از عاشق چنین خطا و گناهی سرمی زند.
تحلیل نگاه عرفانی به درد و رنج در گزیده متون عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در مجموعه عرفان و ادبیات، «درد و رنج» یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار می آید. این مقوله خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیده متون قرن های 5 و 6 و 7 می پردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقوله بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشه ورز، از پایه های رسیدن به کمال است و تجربه نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توأم با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را می سازد و باعث کمال روح و معرفت او می شود، درک این درد نه تنها رنج آور نیست، بلکه لذت بخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان می شود و سپس انسان را به آگاهی می رساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد می کند.