مطالعات زبان و ادبیات غنایی
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم بهار 1398 شماره 30 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مثنوی لیلی و مجنون قاسمی حسینی گنابادی (د.982) در سال 1393 به تصحیح این جانب منتشر شده است. دانشجویان محترمی با داعیه شرح ابیات، ده صفحه نقد بر این کتاب نوشته اند. این جستار به نقض نوشته آنان اختصاص دارد. ایشان بدون شرح حتی یک بیت، ادعای شرح کرده اند. گاه هم تحقیق و شرح مصحح را بدون ارجاع، به نام خود نقل نموده اند. اطلاعاتی که در ادامه شرح برخی ابیات آورده اند، غالباً ناکارآمد و نادرست است. برای مثال نوشته اند که عینک در قرن هشتم به صورت «شیشه فرنگ» به کار می رفته است و منظور قاسمی «شیشه فرنگ» است. در حالی که قاسمی حسینی در تمام آثارش کلمه عینک را به کار برده و هیچ جا منظور وی «شیشه فرنگ« نبوده است. پیشینه عینک نشان می دهد، چند قرن قبل از قاسمی عینک ساخته شده بود. مفصل بندی و مصادره به مطلوب، مهمترین خصیصه نوشته آنان است. جز بعضی مواردِ استحسانی، هیچ کدام از نقدها و اتهامات چون مبتنی بر دلایل علمی نیست، پذیرفته نیست و بر ردّ ادعاها دلیل آورده شده است. نویسندگان آن نوشته را به مطالعه دقیق کتاب از سر انصاف، مطالعه در شیوه تصحیح متون، مقدمه نویسی و صفحه آرایی سفارش می کنم.
تصویر و تصویرپردازی در منظومه غنایی نوروز و نوگل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تصویر و تصویرپردازی از عناصر و مؤلّفه های برجسته در حوزه زیبایی شناختی و از جمله اختصاصات در سبک شناسی آثار ادبی و هنری است. امروزه نگاه انتقادی به آثار ادبی از منظر خلق تصاویر نو، ناب و نغز از جمله مباحث جدّی در مطالعات بلاغت سنتی و نقد و نظریه ادبی و به ویژه در بررسی و تحلیل های مکاتب صورت گراییی و ساختارگرایی و مانند آن محسوب می شود. هدف از این پژوهش بحث و بررسی در انواع تصاویر منظومه بزمی نوروز و نوگل، اثر آرمان راکیان است که به تازگی وارد بازار نشر گردیده است. این پژوهش به شیوه اسنادی، توصیفی و در نهایت تجزیه و تحلیل محتوا بر اساس یافته ها صورت می گیرد. در مسیر این تحقیق با معرّفی انواع تصاویر خیالی ساده، متعدّد و گسترده و رفته رفته فاصله گرفتن از شیوه های نقد سنتی در پرداخت صِرف به مصادیق صُور خیالی در حوزه فنون بلاغت و صناعات ادبی و یا بیان و بدیع، به بررسی و شناخت عناصر نو، تصاویر چند لایه، انواع استعاره های تو در تو و مرکّب، اسطوره پردازی ها، نمادها و نمادسازی ها، کهن الگوها و حتّی شیوه های روایت و توصیف پرداخته می شود.
بررسی و تحلیل شخصیت زن در سه اثر سندباد نامه، سمک عیار و بختیارنامه بر اساس نقد زن گرایانه (فمینیستی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زن و ویژگی های او از دیر باز یکی از موضوعاتی است که مورد توجّه ادبا و شعرا بوده است و گویندگان و نویسندگان بسیاری با در نظر گرفتن جنبه های متفاوت وجودی زن در این باره مطالب مختلفی بیان کرده اند. آثاری چون سمک عیار، بختیارنامه و سندبادنامه از متون منثور ادب غنایی است که می توان زن را به عنوان یکی از شخصیت های داستان مورد تحلیل و بررسی قرار داد. در این مقاله که به روش توصیفی– تحلیلی انجام شده، شخصیت زن در این سه داستان عامیانه بررسی و تحلیل و مقایسه شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که به دلیل بهره گیری از بن مایه های فرهنگ ایرانی، نگرش مثبت به زن در کتاب سمک عیّار بسیار جلوه گر است. بختیار نامه در مرتبه بعدی با نمونه های متعادل و مثبت تری از زنان و سندباد نامه به دلیل سایه افکنی فرهنگ و آیین هندو بر جایگاه زن، نگرش منفی بیشتری دارد.
نقد زیباشناسی ساختار داستان روز چهارشنبه منظومه هشت بهشت امیرخسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
میثم زارع دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز مریم موسوی دانشجوی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی امیرخسرو دهلوی از شاعران قرن هفتم و هشتم است که تحت تاثیر منظومه های پنج گانه نظامی، منظومه هایی سروده است. یکی از این آثار که پنجمین و آخرین منظومه او به شمار می رود، هشت بهشت نام دارد که شاعر تحت تاثیر هفت پیکر نظامی آن را به نگارش درآورده است. در این منظومه، بهرام گور داستان روز چهارشنبه را که داستان شهر خاموشان است، از زبان شاهزاده رومی می شنود. شاعر توانسته است به خوبی این داستان را به تصویر بکشد. این پژوهش با رویکرد زیباشناختی و ساختاری به تحلیل این داستان پرداخته است. برای این منظور مهم ترین عناصر ساختاری شعری این داستان که شامل زبان، موسیقی و تخیل می شود، مورد واکاوی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می-دهد که شاعر در بخش زبانی با بکارگیری واژه ها و واج های برگزیده، در بخش موسیقی با آوردن قافیه ها و ردیف های فعلی و در بخش تخیل با بکارگیری تشبیه و استعاره های متناسب باعث هر چه زیباتر شدن این داستان شده است.
سیر انفسی در دیوان حافظ از منظر تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حافظ به عنوان یکی از سرایندگان برجسته ادبیّات عرفانی در میان شاعران پارسی سرا راجع به مسأله سعادت بشر و عوامل پیش برنده و بازدارنده از آن و همچنین نوع موضع گیری وی در قبال تعالیم صحیح و ناصحیح رسیدن به سعادت و سیر انفسی، عقاید ناب و درخور توجهی دارد. در این نوشتار به منظور شناخت بهتر و عمیقتر این نظرات از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است که شامل نظریه ها و روش هایی برای مطالعه تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی و فرهنگی است. براین اساس دو غزل از حافظ در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده است. نتایج این واکاوی نشان می دهد که شعر حافظ آمیزه ای از تغزّل و تعقّل است و تفسیر آن بدون قرآن کاری عبث و بی فایده است. سیر انفسی از نظر حافظ، فرایندی خرد محور و عملگراست و با زهد منافات دارد. این فرایند پالایشی است، نه پرورشی و نقش مرشد، تنها به عنوان الگو و راهنما است و او هیچ سیطره ای بر سالک ندارد .
معشوق تعالی بخش در گنبد سبز هفت پیکر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عشق برجسته ترین و نامکررترین مفهومی است که در هنر و ادبیّات بازتاب گسترده داشته است. عشق به مرد، زن، پدر، مادر، فرزند، طبیعت، دین و اندیشه، وطن، آزادی و... در جای جای ادبیّات فارسی قابل لمس است. آن چه همه عشق ها را در سایه خود می گیرد، عشق به خدای یکتاست که موجب تکامل و خویشتن شناسی انسان می شود. سراسر ادبیّات عرفانی، بیان عشق به خالق یکتاست. ادبیّات غنایی نیز یکی از عرصه هایی است که عشق ورزیدن به انسانی دیگر، می تواند راهی برای رسیدن به رشد و کمال و شناخت خود باشد. هفت پیکر نظامی گنجوی، یکی از آثار غنایی است که در ظاهر، داستان عشق زمینی و دون است اما با تأمل در این داستان ها و با تحلیل کهن الگویی و روانشناسی، مشاهده می شود معشوق زمینی می تواند قهرمان داستان را به کمال و تعالی برساند. در این جستار با معرفی اجمالی هفت پیکر و موضوع آن، داستان گنبد سبز با تأکید بر معشوق تعالی بخش، مورد بررسی قرار می گیرد.