روش شناسی پژوهش در علوم انسانی (عیار پژوهش در علوم انسانی سابق)
عیار پژوهش در علوم انسانی سال نهم پاییز و زمستان 1397 شماره 2 (پیاپی 18)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پاسخ گویی به شبهات اعتقادی و دفاع از کیان فکریِ اسلام، همواره کانون توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. آیت الله مصباح که از فیلسوفان و متکلمان برجسته دوران معاصر جهان اسلام است دارای روشی بدیع و کارآمد در مواجهه با شبهات دینی و اعتقادی است. در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی روش شناسی آیت الله مصباح در پاسخ به شبهات اعتقادی می پردازیم. بدین منظور، پس از معناشناسی شبهه و تبیین اهمیت پاسخ به شبهات، به تحلیل مراحل هفتگانه آن پرداخته و روش مورد بحث را بر مسئله حقوق زن تطبیق می کنیم. یافته های پژوهش حاکی از این است که با گذر از مراحل فهم شبهه با قطع نظر از حب و بغض، تقریر و تحلیل دقیق شبهه، تبارشناسی شبهات، توجه به منشأ و علل پیدایش شبهه، توجه به پیامدهای شبهه، نقد ادله و مدعا و تبدیل تهدید به فرصت، می توان از ظرفیت عقلانیت فکر شیعی در رویارویی با شبهات، بیشترین بهره را برد و به درک عمیق تر لایه های ژرف معارف اسلامی دست یافت.
واسازی در جایگاه روش پژوهش کیفی: مطالعه موردی بررسی و تعیین اهداف تربیتی
حوزه های تخصصی:
واسازی یکی از رویکردهای نوین در عرصه روش های کیفی پژوهش است که کاربست های فراوانی در علوم گوناگون داشته است. این رویکرد کیفی، ضمن به کارگیری انتقاد بنیادین در خوانش متن ها و بررسی پدیده های گوناگون، روابط ناعادلانه و سلسله مراتبی میان مفاهیم و پدیده ها را نشان می دهد و زمینه ای برای ارتباط دوسویه و عادلانه تر را فراهم می کند. این روش پژوهشی، چگونگی کاربست اندیشه های فلسفی و ورود آنها به عرصه پژوهش های کیفی را نشان می دهد. «واسازی» را می توان به عنوان روشی کیفی برای بررسی پدیده ها و مفاهیم مختلف به کار گرفت. این پژوهش، واسازی را برای بررسی اهداف تربیتی مدنظر قرار داده، تعیین این اهداف را با نگاه به ضرورت های واسازی مورد تحلیل قرار می دهند. کاربست این دیدگاه در موضوعات آموزشی و تعیین اهداف تربیتی بیانگر این است که اهداف تربیتی تعیین شده برای نظام آموزشی باید ناظر بر عدالت بوده و عناصر فراموش شده و حاشیه ای هر جامعه را مدنظر قرار دهند. همچنین پرورش تفکر انتقادی باید در رأس برنامه ها و اهداف تربیتی قرار گیرد. باید توازن میان اهداف حفظ شده و این اهداف در نسبتی منطقی و موجه با هم قرار گیرند و از شکل گیری روابط سلسله مراتبی سخت و تغییر ناپذیر میان آنان جلوگیری شود. در نهایت، می توان به ضرورت به کارگیری زبان هنری و ادبی در امور آموزشی و تهیه محتوا اشاره کرد و اهداف تربیتی را ناظر بر این اصل تهیه کرد تا رسیدن به آنها راحت تر شود و با به کارگیری زیبایی ها و جذابیت های ادبی و هنری، آموزش را جذاب تر و پذیرفتنی تر کرد تا میزان تحقق اهداف نزد دانش آموزان و معلمان بیشتر شود.
تحلیلی از خطاپذیری علم حصولی و نقصان توانمندی های شناختی انسان؛ و راه برون رفت از مشکل کشف واقعیت های روان شناختی
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف شناسایی نقش خطاپذیری علم حصولی و نقصان توانمندی های شناختی انسان، در کشف واقعیت های روان شناختی تدوین شده است. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است که با مراجعه به اسناد موجود در منابع روان شناسی، به دسته بندی و سپس، به تجزیه و تحلیل محتوایی پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که شناخت های حاصل از علوم تجربی، که در قلمرو علم حصولی قرار می گیرند، از ویژگی خطاپذیری برخوردار بوده و نقش مهمی در تمام علوم انسانی ازجمله روان شناسی می تواند ایفا کند. همچنین، نقصان توانمندی های شناختی انسان، دانشمندان را به کسب شناخت های بیشتر و دقیق تر از سایر منابع رهنمون می کند و اکتفا کردن به دانش بشری، نمی تواند انسان را به کشف تمام قانونمندی های حاکم بر ابعاد مختلف انسان کمک کند. بنابراین، ضرورت راه سوم شناخت یعنی (وحی) برای انسان آشکار می گردد.
روش شناسی پوزیتیویسم و نقش آن در تطورات چهار حوزه دانش سیاسی
حوزه های تخصصی:
فهم صحیح از هر علمی، نیازمند روش شناسی است؛ روش ها هستند که موجب تحولات اساسی در علوم می شوند؛ ازجمله آنها پوزیتیویسم است که تجربه گرایی را به عنوان یگانه رهیافت در علوم معرفی می کند. این پژوهش، ضمن توضیح اجمالی رهیافت پوزیتیویسم، سیر تطورات دانش سیاسی و چگونگی تأثیر پوزیتیویسم بر آن را در سده های مختلف، مورد بررسی قرار داده است. هرچند محققان این عرصه، تأثیرات این رهیافت را متذکر شده اند، اما مستندسازی آن در گرایش های گوناگون دانش سیاسی شامل فلسفه سیاسی، جامعه شناسی سیاسی، روابط بین الملل و نیز مسائل ایران، ابداعی است که در این مقاله صورت گرفته است. به نظر می رسد، تجربه گرایی و پوزیتیویسم رویکرد فلسفی در سیاست را کنار زد و مدعی هستند که علوم انسانی و ازجمله علم سیاست، باید با روش علوم طبیعی مورد مطالعه قرار گیرند. از این رو، چندین قرن این رهیافت بر علوم سیطره داشته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، تطورات و تأثیرات پوزیتیویسم بر گرایشات مذکور دانش سیاسی را براساس داده های مستند، توصیف می کند.
نگاهی بر روش شناسی گرنددتئوری (داده بنیاد) به عنوان پژوهش کیفی
حوزه های تخصصی:
گاهی اوقات، محقق می خواهد نگاه عمیق تری به یک فرد، موقعیت یا سلسله ای از حوادث معین داشته باشد، به جای پرسیدن سؤالاتی از قبیل « مردم در این باره چه فکر می کنند؟» آن گونه که در تحقیق زمینه ای مرسوم است، یا « اگر من این کار را بکنم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟» آنچنان که در تحقیق آزمایشی متداول است؛ می پرسد: « این افراد چگونه عمل می کنند؟»، یا « چگونه حوادث اتفاق می افتند؟». برای پاسخ به چنین سؤالاتی، محققان شماری از روش های پژوهشی را تحت عنوان « تحقیق کیفی» به کار می برند. در روش گرنددتئوری، داده ها از دل واقعیات استخراج می شوند. در این روش، پژوهشگران کار خود را با اتکاء به نظریه های موجود آغاز نمی کنند، بلکه با توجه به یافته هایی که از داده ها به دست می آورند، خودشان به ارائه نظریه اقدام می کنند. در این تحقیق، پژوهشگران با یک تحلیل روش شناسانه ابتدا به مطالعه دقیق این روش، شناسایی منابع و جمع بندی آنها ؛ متن یک نوشته اصلی، به عنوان متن پایه تعیین شده و تمام مقالات و نوشته های موجود گردآوری و مطالعه و با متن پایه تطبیق داده شدند. در نهایت، با پالایش منابع گردآوری شده، منابع مرتبط انتخاب و نقاط مشترک در منابع تصریح و عینی شدند. با این نگاه، روش شناسی گرنددتئوری مجدد بازپردازش و تکمیل گردید.
روش شناسی پژوهش های آمیخته؛ رویکردی نو، کاربردی و ارزشمند
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، تبیین و تحلیل روش شناسی پژوهش های آمیخته، رویکردی نو، کاربردی و ارزشمند در یک بازآرایی فرا تحلیلی است. پژوهشگران در جریان پژوهشی، بسیاری اوقات از روش کمّی استفاده می کنند؛ گاهی هم از روش کیفی. اما گاهی اوقات، ترکیبی از روش کمّی و کیفی را مورد استفاده قرار می دهند. به این پژوهش ها، روش پژوهش «آمیخته» گفته می شود. روش این پژوهش، کیفی فراتحلیلی (آمیخته) است. سه نوع روش پژوهش آمیخته وجود دارد: پژوهش درهم تنیده، پژوهش اکتشافی و پژوهش تشریحی (تبیینی). در این پژوهش، به بررسی پیشینه روش آمیخته و تعریف و تبیین جایگاه آن در مقایسه با سایر روش ها پرداخته و استحقاق و محدودیت های این روش پژوهشی، مورد بازکاوی قرار گرفت.