این تحقیق با هدف شناسایی نقش خطاپذیری علم حصولی و نقصان توانمندی های شناختی انسان، در کشف واقعیت های روان شناختی تدوین شده است. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است که با مراجعه به اسناد موجود در منابع روان شناسی، به دسته بندی و سپس، به تجزیه و تحلیل محتوایی پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که شناخت های حاصل از علوم تجربی، که در قلمرو علم حصولی قرار می گیرند، از ویژگی خطاپذیری برخوردار بوده و نقش مهمی در تمام علوم انسانی ازجمله روان شناسی می تواند ایفا کند. همچنین، نقصان توانمندی های شناختی انسان، دانشمندان را به کسب شناخت های بیشتر و دقیق تر از سایر منابع رهنمون می کند و اکتفا کردن به دانش بشری، نمی تواند انسان را به کشف تمام قانونمندی های حاکم بر ابعاد مختلف انسان کمک کند. بنابراین، ضرورت راه سوم شناخت یعنی (وحی) برای انسان آشکار می گردد.