روش شناسی پژوهش در علوم انسانی (عیار پژوهش در علوم انسانی سابق)
عیار پژوهش در علوم انسانی سال هفتم پاییز و زمستان 1395 شماره 2 (پیاپی 14)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی پیوند علم و دین در اسلام، از جمله مهم ترین موضوعات اساسی عصر حاضر است و سابقه ای دیرینه در تاریخ علم در تمدن اسلامی دارد. نظریه های بسیاری در زمینه دینی سازی علم مطرح شده اند. یکی از نظریه های منسجم در این عرصه، رویکرد تأسیسی علم دینی است. نقد، بررسی و ارزیابی این نظریه می تواند به پیشبرد و تکوین علم دینی کمک کند. این پژوهش، با شیوه تحلیل محتوی، و رویکرد نظری و تحلیلی، انتقادی این نظریه را بررسی و نقاط قوت، ضعف و ناکامی ها آن را نشان می دهد. یافته های پژوهش حاکی از این است که رویکرد تأسیسی را می توان در چهار نظریه «دایره المعارفی دین»، «تهذیب جامع»، «تأثیر حداکثری دین در علم» و«گزیده گویی دین» بیان کرد. به نظر می رسد، هر یک از این نظریات دارای ناکامی هایی است. اما در زمینه دینی سازی علم، این نکته حیاتی است که دینی سازی در برخی علوم دینی، تحصیل حاصل است و در برخی دیگر، بی معناست. اما با اصلاح مبانی و پیش فرض های دینی، و بسط روش ها و اصلاح غایت علم، می توان علم را دینی ساخت؛ ضرورتی به تایید تجربی فرضیات هم ندارد.
نقد و بررسی نظریه روش شناختی ابطال گرایی پوپر و کارکرد آن در علوم انسانی
حوزه های تخصصی:
ابطال پذیری از نگاه طرفداران آن، معیار معنا یا معیار صدق نیست؛ تنها معیاری برای جدا کردن علم، از غیر علم و شبه علم است. پوپر در دیدگاه ابطال پذیری، با طرح اندیشه تقرب به صدق، با استقراگرایان در باور به عقلانیت و پیشرفت علمی همراه می شود و خوش بینی، فلسفه مدرن را به نقش علم در جامعه و تاریخ بشری حفظ می کند. در عین حال، مبنایی تجربی برای نظریه های علمی در نظر نمی گیرد؛ نظریه را حدسی موقت معرفی می کند که برای رفع مشکلات، نظریه های قبلی، پیشنهاد شده است. وی، کارکرد تجربه را منحصر در نقد و ابطال می داند و تأکید می کند که تجربه در اثبات، یا تأیید یک نظریه دخیل نیست. وی نه تنها این منطق را در علوم طبیعی جاری می داند، بلکه همین روش و منطق را در نظریه پردازی در علوم اجتماعی هم جاری می داند. این مقاله، مبانی معرفتی و نتایج ابطال گرایی پوپر در علوم طبیعی و اجتماعی را مورد مطالعه و نقد و بررسی قرار داده است.
تمایز روش شناسی مکتب و علم اقتصاد اسلامی با تأکید بر اندیشه شهید صدر
حوزه های تخصصی:
محققان مسلمان به طور عمده بین مکتب و علم اقتصاد اسلامی تفکیک قائل می شوند. این تفکیک، زمینه ساز مباحثی در مورد مفهوم آن دو و تمایز در چگونگی تولید و آزمون نظریات شده است. این مقاله، به بررسی این سؤال می پردازد که آیا تمایز در محتوای مکتب و علم اقتصاد اسلامی موجب تمایز در روش مورد استفاده در آنها نیز می شود؟ بنا به فرضیه مقاله، هر یک از مکتب و علم اقتصاد اسلامی، روشی متمایز برای تدوین نظریات خود دارند. این تحلیل، به طور عمده مبتنی بر رویکرد شهید صدر در تعریف مکتب و علم اقتصاد اسلامی و رابطه آنها، است. یافته های مقاله، که به روش تحلیلی سامان یافته، نشان می دهد که نظریات مکتب اقتصاد اسلامی، با استفاده از روش استنباط مستقیم و روش کشفی از منابع اسلامی قابل استنباط است. در مقابل، برای تدوین نظریات علم اقتصاد اسلامی، باید از روش هایی همچون قیاس، استقراء و روش فرضیه ای-قیاسی بهره جست. البته می توان از نوعی همگرایی روشی، بین روش شناسی مکتب و علم اقتصاد اسلامی نیز سخن گفت. از آنجا که یافته های مکتب اقتصادی اسلام، به خصوص در زمینه ساختار مطلوب اقتصاد اسلامی عملاً به عنوان پیش فرض ها در علم اقتصاد اسلامی به کار می روند، روش شناسی علم اقتصاد اسلامی، گسسته از روش شناسی مکتب اقتصادی اسلام نیست.
چالش چارچوب نظری در اقتصاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
آنچه نظریه علمی را از سایر روش های کسب دانش متمایز می کند، به کاربردن روش علمی برای دستیابی به دانش است. چارچوب نظری، یکی از مهم ترین اجزای یک تحقق علمی است. در اقتصاد اسلامی، چارچوب نظری پذیرفته شده عمومی، تقریباً وجود ندارد. فقدان چارچوب نظری برای اقتصاد اسلامی و استفاده از چارچوب های اقتصاد متعارف بازی، در زمین اقتصاد متعارف است. در این مقاله، ضمن تبیین روش تحقیق در علوم متعارف و بیان جایگاه چارچوب نظری در آن، چالشی که اقتصاد اسلامی به دلیل قرار گرفتن در آن، توفیق اندکی برای تبدیل شدن به یک رشته و پارادایم علمی داشته، بررسی شده است. برای آزمون تجربی نیز دو مجله «اقتصاد اسلامی» و «مطالعات اقتصاد اسلامی» انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. هرچند مطالعه موردی 62 مقاله این دو نشریه به صراحت فرضیه تحقیق مبنی بر فقدان چارچوب های نظری در تحقیق های اقتصاد اسلامی را نمی تواند تأیید نماید. ولی بیانگر کاستی های اساسی در نحوه کاربست چارچوب نظری، در تحقیق های مربوط به اقتصاد اسلامی است. کمتر از یک چهارم مقاله هایی که دارای چارچوب نظری تصریح شده بودند، مبتنی بر چارچوب های نظری اسلامی بودند.
روش شناسی بنیادین نظریه اخلاق وضعیتی اگزیستانسیالیستی و ارزیابی مبانی آن از منظر اندیشه اسلامی
حوزه های تخصصی:
یکی از مراحل ضرورری و پیش درآمد در تولید علوم انسانی اسلامی، روش شناسی بنیادین نظریه های موجود درعرصه علوم انسانی است؛ چرا که به باور فیلسوفان علوم انسانی، مبانی فلسفی پذیرفته شده توسط یک نظریه پردازِ علوم انسانی، تأثیر بنیادین در شکل گیری و تکّون نظریات وی داشته ، سنگ بنای نظریات او خواهند بود. از آنجا که بیشتر نظریات علوم انسانی موجود، در بستر مبانی غیراسلامی شکل گرفته اند، لازم است که با استمداد از دانش روش شناسی، به تبیین چگونگی شکل گیری این نظریات از بطن آن مبانی مبادرت ورزیده، آن گاه به ارزیابی آن مبانی از منظر اندیشه اسلامی بپردازیم. بدین سان، با طرد نظریات نادرست و پاسخ گویی به مسائل و پرسش های صاحبان آنها، با اتّکای بر مبانی و منابع اسلامی، بستری مناسب را برای تولید نظریات علوم انسانی اسلامی فراهم کنیم. این پژوهش، با ر وشی توصیفی و تحلیلی، به روش شناسی بنیادین نظریه «اخلاق وضعیتی اگزیستانسیالیستی» پرداخته که عمدتاً از مبانی فلسفی سارتر نشأت گرفته است. سپس، با نگاهی تحلیلی - انتقادی به ارزیابی مبانی فلسفی این نظریه، از منظر اندیشه اسلامی، روی آورده، نشان دادیم که نظریه مزبور از دیدگاه اسلامی نادرست بوده و با عرضه پرسش های این نظریه، به اندیشه اسلامی، به نظریه ای بدیل در حوزه اخلاق دست خواهیم یافت.
روش شناسی قوم نگاری آموزشی بر اساس تجارب مدرسه نور در روستای اوریری کنیا
حوزه های تخصصی:
قوم نگاری، یکی از پژوهش های کیفی است که در طول سال های گذشته، طرفداران فراوانی یافته و به دلیل اطلاعات ژرف و گسترده ای که پیرامون محیط مورد بررسی خویش فراهم می سازد، در زمینه های گوناگون پژوهش های انسانی، همچون علوم اجتماعی، دینی، آموزشی، بررسی و آسیب شناسی های فرهنگی و... مورد استفاده قرار گرفته است. این تأثیرگذاری تا حدی است که برخی پژوهشگران، «قوم نگاری» را به عنوان معادلی برای رویکرد کیفی پژوهش نام برده اند. این گونه پژوهش کیفی، که بر اساس بودن در محیط واقعی پژوهش و ارتباط نزدیک با محیط پژوهش، بنا نهاده شده است، می تواند تصویری کلی و همه جانبه از سوژه مورد پژوهش فراهم آورد و لایه های پنهان و کشف نشده موضوع را آشکار گرداند. در این پژوهش، پژوهشگران با استفاده از روش قوم نگاری به بررسی و واکاوی یکی از مدارس ابتدایی در یکی از روستاهای کنیا با نام اوریری پرداخته و به قوم نگاری کلاس ها، معلمان و دانش آموزان این مدرسه پرداخته اند. نتایج پژوهش بیانگر این است که مدارس ابتدایی کنیا بر اساس ارتباط نزدیک معلم و شاگرد و بدون ابزارهای نوین رسانه ای شکل می گیرند. در این میان، مدرسه و فرهنگ حاکم بر آن، به شدت با اوضاع اجتماعی و فرهنگ حاکم بر جامعه ارتباط داشته و از آن متأثر است. به گونه ای که میزان ثروت، فقر، مشکلات، بزهکاری، جرم، تقاضا و یا عدم تقاضا برای مدرسه رفتن در جامعه و خانواده ها، بر مدرسه و فرهنگ علم آموزی دانش آموزان و ارتباط آنها با معلمان تأثیر گذار است.