مقالات
حوزه های تخصصی:
دو مسئله مرگ و معاد نقش انکار ناپذیری در تبیین معنا برای زندگی دارند. این مقاله با روشی تحلیلی تطبیقی، ضمن تحلیل مواضع ابن سینا و ابن عربی در این باره، مواضع وفاق و خلاف گفتار آنان را می کاود. در نگاه هر دو، زندگی این جهانی انسان بدون باور به معاد و جاودانگی و وصول به سعادت ابدی، نه هدفی معقول، نه ارزش چشمگیر و نه کارکرد قابل دفاعی دارد. گرچه هر دو بر مسائلی چون نگاه خوشبینانه به مرگ، وابستگی تام حیات پس از مرگ به زندگی این جهانی، باور به دو بعد جسمانی و روحانی معاد اتفاق نظر دارند، جدای از اینکه ابن سینا با روشی عقلی و ابن عربی با تلفیقی از دو روش شهود و نقل آیات و روایات مسئله را می کاوند، در مسائل دیگری چون نوع تلّقی از معاد جسمانی، تبیین تناسب دو نشئه وجودی انسان، بحث خلود و برخورد با مسئله هراس از مرگ، با دو نگاه متفاوت از جانب این دو اندیشمند مواجهیم
بررسى نظریه تفسیری -تأویلى در نظام فکری میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرداماد، فیلسوف، متکلِّم، محدِّث و فقیه آغاز قرن یازدهم است. هرچند آثار اندکى از او در حوزه تفسیر متن باقى مانده، بررسى این مستندات در راه شناخت شیوه هاى تفسیری تأویلى رایج در میان اندیشمندان مسلمان مفید است. میرداماد از سویى در مقام محدّث و فقیه، در چهارچوب برآمده از لفظ و با دغدغه آشکارکردن مراد صاحب متن، دست به تفسیر مى زند و از سویى دیگر، باورها و اصول اندیشه فلسفى اش در تفسیر او از متن تأثیر تعیین کننده اى دارد؛ تا جایی که پاى از دایره ظاهر و قراین سخن بیرون مى نهد و متن را براساس دریافت هاى فلسفى و حتى گاه ذوق عرفانى تأویل مى کند؛ البته گاه این تأویل ها با برآمد متن سازگاری ندارد. این چندگونگى در منش هرمونتیکى میرداماد چگونه و بر چه اساسی تحلیل می شود. با ارائه نمونه هایى از کتاب هاى میرداماد، این روش و منش، پیگیرى و بررسی مى شود. میرداماد گاه در مقام فقیه و محدّث در چارچوب برآمد وا ژگان، متن را معنایابی و تفسیر می کند و گاه متن را در مقام فیلسوف و عارف و بر پایه آموزه های فلسفی و ذوق عرفانی تأویل می کند؛ درنتیجه، رویکرد میرداماد نشان دهنده طیفی از دامنه تفسیر و تأویل در دانشمندان علوم اسلامی است. میرداماد در آثارش اندکی نیز به بررسی پدیده «فهم» پرداخته است.
علم حضوری اقوی؛ دیدگاه ملاشمسا درباره علم خدا به ماسوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت علم واجب متعال، چگونگی علم قبل از ایجاد و نحوه علم او به متغیرات زمانی سه مسئله مهم از مسائل علم خدا است. درباره هر سه مسئله، هم در حکمت و هم در علم کلام بحث و گفتگو شده است. در این مقاله با تکیه بر اثر تازه منتشر شده از ملاشمسا – با نام حاشیه تعلیقه خفری بر شرح الهیات تجرید قوشجی در مباحث قدرت و علم الهی – و برخی آثار دیگر، پاسخ این متکلم و حکیم تنسیق شده است. همان طور که در مقاله آمده است ملاشمسا به علم واجب متعال به منزله علم ذات به ذات، قائل است و این علم را علم حضوری اقوی و تفصیلی به معنای غیرمشهور آن می داند. او در مباحث خود به اشکالات مختلفی پرداخته که به دیدگاه ابن سینا در این مورد وارد شده و معتقد است بسیاری از افراد در تفسیر دیدگاه شیخ الرئیس دچار سوء فهم شده اند. او بر این باور است که با کمک نظریه او چنان تفسیری از دیدگاه ابن سینا به دست می آید که اشکالات سهروردی و خواجه نصیر به آن وارد نباشد یا در صورت طرح پاسخ داده شود.
واکاوی فهم انتقادی از گفت وگوی بین ادیان در تجربه و ذهنیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از 30 سال است که حضور در اجلاس ها و سمپوزیوم های گفت وگوهای بین ادیان در دستور کار برخی از سازمان ها و نهادهای دینی و اجتماعی ایران قرار گرفته است. کنشگران فعالیت کننده، ازنظر دانش و تجربه و نیز رویکردهای متفاوتی که برگزیدند، منبع مهمی برای تحلیل به شمار می روند. این پژوهش می کوشد به فهم دانش و تجربه کنشگران و تفسیر انتقادی آنها به گفت وگوی بین ادیان بپردازد و با ساخت و نظام مندسازی مضامین فراگیر مرتبط با آن، تحلیلی روشمند از آن ارائه دهد. از این نظر، این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و با روش کیفی انجام شده است. بدین منظور، در کنار یافته های نظری سعی شد با استفاده از تکنیک مصاحبه نیم ساخت یافته، داده های تجربی گردآوری شود. روش نمونه گیری، هدفمند و معیار اشباع نظری مصاحبه با 15 نفر از فعالان این حوزه است. در تحلیل مضامین، مشخص شد نگاه انتقادیون به گفت وگو و دیگری، برون دینی است. گفت وگو را به مثابه امری اخلاقی و نه صرفاً دینی در نظر گرفته اند. بین معنای الهیاتی و معنای عمومی از گفت وگو تفاوت قائل اند. نگاه قدرت و حاکمیتی به گفت وگو و دولتی شدن این سنخ از گفت وگوها نقد کرده اند و الهیات گرایی را مانع جدی برای آن می دانند.
بررسی تطبیقی آموزه پیمان و میثاق در دین زرتشت و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه پیمان و میثاق در دین زرتشت و یهود اساس رابطه خدا با انسان بوده و پشتوانه ای ماورایی برای پیوندهای میان انسان ها با یکدیگر تلقی شده و در حفظ نظم اخلاقى و اجتماعى نقشی تعیین کننده داشته است. در این پژوهش به مفهوم پیمان و میثاق و چگونگی بازتاب این آموزه در این دو دین پرداخته شده است. این پژوهش بر دین زرتشت و یهود، کهن ترین ادیان بزرگ آسیای غربی، تمرکز دارد که به نظر می رسد باوجود تفاوت های چشمگیری که دارند، هر دو این آموزه را بنیادین تلقی کرده و با اشکال و نمادهای مختلف آن را نشان داده اند. تفاوت های اساسی در این زمینه بیشتر به منشأ پیمان و میثاق، دایره شمول، تکراری و دفعی یا تدریجی بودن آنها و شباهت های شایان توجه به مفهوم، اهمیت و جنبه تعلیمی آنها در حوزه روابط انسان ها با یکدیگر مربوط می شود. این مطالعه به شیوه تطبیقی و تحلیلی انجام شده و هدف آن، شناخت هر چه بیشتر یکی از آموزه های بنیادی این ادیان در راستای تقویت درک مشترک میان آنها است.
چگونگی کاربست عقل و شهود و بررسی هماهنگی آنها در باب مسئله هدف نهایی زندگی از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت هدف و خواسته نهایی در زندگی اهمیت فراوانی در معنا و سبک زندگی دارد. برای شناخت بهترین هدف نهایی برای زندگی از استدلال های عقلی، وحی و شهود استفاده می شود. استدلال عقلی منهای شهود برای رسیدن به کمال و ادراک حقایق کافی نیست؛ اما شهود مخالف با برهان قطعی، نامعتبر است. بنابراین با روش کتابخانه ای به شکل توصیفی تحلیلی، گزاره های حاصل از عقل و شهود درباره هدف زندگی در حکمت متعالیه جمع آوری شد. در این مقاله نتیجه گرفته شد جهان غایتمند بوده و خدای تعالی، هم مبدء المبادی و هم غایت الغایات است. بهترین هدف زندگی عبارتست از شناخت گسترده و عمیق خدای تعالی (خلیفه اللهی) که باید آن را خواسته نهایی دانست. همچنین روشن شد عقل و شهود چگونه در این باب با یکدیگر هماهنگ اند؛ زیرا هماهنگی به مؤلفه های گوناگونی تجزیه شده و مصادیق این مؤلفه ها در داده های به دست آمده از عقل و شهود به دست آمده است.
تقریری نو از نظریه تکامل و سازگاری آن با طراحی هوشمند براساس دیدگاه پیتر ون اینواگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیتر ون اینواگن، فیلسوف متأله تحلیلی، سازگارگرایی است که میان دترمینیسم با جهش های تصادفی و داروینیسم با خداباوری تعارضی قائل نیست. او با تبیینی متفاوت از ارکان نظریه تکامل، نظریه «داروینیسم ضعیف» را پایه گذاری و موضعی لاادری در برابر آلیسم اتخاذ می کند. در این نظریه، او با پذیرش مبانی اصلی تفکر داورینی، قائل است انتخاب طبیعی و جهش های تصادفی در زیست کره، در برخی حوزه های محدود، کارآیی ندارد. او معتقد است شاید برهان نظم با نظریه تکامل ابطال شود؛ اما این امر با اصل وجود طراحی هوشمند در جهان طبیعت منافاتی ندارد. یافته های پژوهش نشان می دهند ون اینواگن در ترجیح پذیرش داروینیسم ضعیف بر آلیسم، معیار درستی ندارد و تقریرش از ارکان نظریه تکامل کاستی هایی دارد و نیز مانند سایر فیلسوفان غربی به تمایز دقیق برهان نظم با برهان غایی توجه نکرده است. با چشم پوشی از تفکر فیزیکالیستی او و ضعف های دیدگاهش، در سازگاری اش میان نظریه تکامل و خداباوری، برحق است و دیدگاه او تا حدودی با آرای شهید مطهری در این باب مقایسه پذیر است.
گفتگوی بین ادیان: مفاهیم، رویکردها و گونه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان معاصر به دلیل رشد و رواج فناوری های گوناگون، امکان ارتباطات درون و میان فرهنگی بسیار بیش از پیش شده است. افراد با ادیان و فرهنگ های مختلف در تلاش برای ابراز دین و فرهنگ خویش اند. بر همین اساس، مفهوم گفتگو به صورت عام استفاده و تأکید شده است. همچنین به دلیل اهمیت یافتن دین و امکان اثرگذاری روی گروههای مختلف اجتماعی، سیاستگذاران می کوشند با استفاده از حوزه مطالعاتی گفتگوی بین ادیان سیاست های خود را به نحو کامل، طراحی و اجرا کنند. این مقاله با استفاده از روش اسنادی درصدد است به بررسی مفهوم شناسی گفتگوی بین ادیان و جمع آوری گونه های مختلف آن بپردازد. در این راستا، براساس شاخص های بُعد، شیوه، نوع، گفتگوگران و موضوع گفتگوی بین ادیان، که چهار شاخص نخست، هرکدام به سه گونه و شاخص آخر به دو گونه تقسیم می شوند، 54 گونه در حالت شباهت گفتگوگران و 162 گونه در حالت غیرشباهت ایشان استخراج شده اند. روشن است با توجه به کمبود شدید منابع فارسی در این حوزه، دستیابی به الگوی جامع گونه شناسی گفتگوی بین ادیان، نوآورانه و مقدمه ای در راستای سیاستگذاری فرهنگی ارتباطی حوزه گفتگوی بین ادیان محسوب می شود.
بررسی تطبیقیِ مفهوم «رسول» در قرآن مجید و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «رسول» در شمار مفاهیم پرکاربُرد و اساسی در دو متن مقدّسِ دو دین بزرگ ابراهیمی، یعنی عهد جدید و قرآن کریم قرار دارد؛ با این حال با وجود اشتراکاتی چند، تفاوت هایی جوهری در میان مهم ترین مصادیق این مفهوم در این دو متن به چشم می آید. دست یابی به این تفاوت ها، حاصل بررسیِ مستقیم نصوص عهد جدید و قرآن کریم است؛ براساس این بررسی ها می توان باز پرسید آیا این مفهوم در این دو کتاب بنیادین، به یکسان به کار رفته اند. هدف این پژوهش، ارائه پاسخی به این پرسش بوده است. این مقاله از روش توصیفی تحلیلی استفاده کرده و با مطالعه تطبیقی در منابع مربوط به توضیح مفاهیم این دو کتاب - که به شناخت صحیح تر این دو دین از بُعد فرهنگی و تاریخی کمک می کند - مفهوم و مصداق شناسیِ «رسول» در عهد جدید و قرآن کریم را نشان داده و تفاوت های اساسی میان آن دو را نیز به دست داده است. مهم ترین یافته این پژوهش، بیان تفاوت ها در به کارگیری لغوی و اصطلاحی مفهوم رسول در مسیحیّت و اطلاق اصطلاحیِ آن در اسلام خلاصه می شود؛ به گونه ای که نمی توان مفهوم و مصداق رسول در عهد جدید را با مفهوم و مصداق آن در قرآن کریم همسان دانست.
ادراک پیشامفهومی از خداوند: مقایسه دیدگاه کارل رانر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع پایان متافیزیک در اندیشه برخی متفکران پسامدرن مثل هیدگر این شائبه را ایجاد می کند که فلسفه های سنتی برای بشرِ امروز ره آوردی ندارد؛ ولی رانر با اقتباس تومیسم استعلایی از جوزف مارشال و آمیختن آن با وجودشناسی هیدگر، خوانشی جدید از الهیات تومیستی را ارائه و امکان متافیزیک را نشان می دهد. رانر با ارائه تحلیل پدیدارشناسانه از فعالیت انتزاعی ذهن، سه عنصر مقایسه، نفی و استعلا را استخراج و ادعا می کند تمام جهت گیری های معرفتی بشر مسبوق به درک پیشاتأملی و فرامقولی از خداوند است. به نظر رانر، ماحصل یگانگی «علم به وجود عام» و «علم به خدا» انتوتئولوژی است که طبق آن، انسان در هر شناخت خود از جهان مادی، گویی به سوی خدا در حرکت است. ملاصدرا نیز بر پایة نگرش وجودی و اثبات عالَم به مثابة تجلی از مواجهة پیشامفهومی انسان با خدا سخن می گوید. این مواجهه بسیط، همگانی و خطاناپذیر است. بر حسب این مواجهه، خدا معروف، نزد هر جاهلی است و نفوس، مجبول بر معرفت حق اند. در فقرة انتزاع مفهوم وجود از خدا نیز به سه گام معرفتی در فلسفه صدرا اشاره می شود: امتناع دریافت حصولی خدا، دریافت شهودی از خدا و دلالت برهان به اطلاق مفهوم وجود بر خدا؛ بنابراین، هر گونه معرفت حصولی به خدا ریشه در مواجهه پیشامفهومی با خدا دارد.