مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به تمایز معنایی دو مفهوم «فرهنگ» و «ارتباطات» صورت بندی فلسفه «فرهنگ و ارتباطات»، به عنوان فلسفه مضافِ بسیط، و دانش درجه اول، به فهم عمیق این موضوع میان رشته ای کمک به سزایی کرده و زمینه را برای مطالعات بعدی، با رویکرد اسلامی، برای دانشجویان، فراهم می کند. از آنجا که تاکنون در ادبیات علوم اجتماعی، فلسفه مفهوم ترکیبی «فرهنگ و ارتباطات» تنقیح نشده است، نگارنده در صدد است با عطف توجه به ادبیات موجود و با الهام از اندیشوران این حوزه، با معناکاوی دو مفهوم «فلسفه فرهنگ» و «فلسفه ارتباطات»، به عنوان فلسفه مضاف بسیط، فلسفه مفهوم اعتباری «فرهنگ و ارتباطات» را، بازسازی نماید. در این راستا، با تحلیل و نسبت سنجی دو مفهوم «فرهنگ» و «ارتباطات»، در راستای کشف ربط منطقی میان دو مفهوم، «فلسفه فرهنگ و ارتباطات»، به عنوان «مطالعه فرانگر و عقلانی احکام کلی فرهنگ و ارتباطات، در سطوح هستی شناختی، معرفت شناختی، و روش شناختی» تعریف شده است.
بررسی تاریخی چگونگی تطور معنایی مفهوم «ملّت» از فهم دینی به درک تجددی در آستانه نهضت مشروطه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی تحول معنایی مفهوم «ملت» در آغاز آشنایی ایرانیان با منظومه فکری تجدد می پردازد. «ملت» در متون و ادبیات سنتی به معنای «دین» و مذهب است، اما در آغاز آشنایی ایرانیان با تجدد، جایگزین مفهوم «nation» به معنای اصالت اراده افراد خودآگاه دارای حقّ شد که اساساً مفهومی غیردینی و حتّی ضدّدینی است. مقاله نشان می دهد که سه عامل اصلی زمینه ساز این جایگزینی بوده اند: نخست رخدادهای سیاسی و اجتماعی شتابان میانه دوره قاجار که سبب شد «ملت» افزون بر دین، بر علمای دینی و پیروان دین نیز اطلاق شود و در نتیجه پیوند خوردن با دینداران به جای دین، یک گام به مفهوم تجددی فردمحور nation نزدیک شود؛ دوم، نظر گروهی از روشنفکران نخستین مبنی بر این که اگر اندیشه های جدید در قالب مفاهیم دینی و سنتیِ مورد پذیرش جامعه مذهبی ایران مطرح شود با مقاومت کمتری روبه رو شده و راه گسترش تجدد هموارتر خواهد شد. از این رو، آگاهانه بر مفهوم «ملت» تأکید شد؛ زیرا برای ذهن ایرانیان آشنا و مأنوس بود؛ و سوم حضور فراگیر گروه های مختلف نخبگان ایرانی در امپراتوری عثمانی که در کشمکش با اندیشه جدید nationalism قرار داشت و به ویژه «نظام ملت» آن در حال تحول به «ملت عثمانی» و «ملت اسلام» و «ملت توران» و «ملت ترک» بود. ادبیات مفهومی و شیوه های بیانی نخبگان عثمانی در عصر تنظیمات به فضای عمومی ایران وارد شد. برای انجام این تحقیق از اسناد و متون تاریخی، اشعار و فتاوا و رساله های دوره میانی قاجاریه استفاده شده است.
رابطه سطح زندگی و انحرافات اجتماعی در آیات و روایات اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل مهم در جامعه بشری که به طور گریزناپذیر، آگاهانه یا ناخودآگاه، جامعه را با تمایز پذیری و ایجاد طبقه اجتماعی روبه رو می کند، سطح معیشت زندگی و میزان بهره مندی از منابع و برآورده شدن نیازهای اولیه زندگی است. رابطه این مسئله با بروز کج روی در جامعه، از جمله مباحثی است که ذهن متفکران را به خود مشغول ساخته و بسیاری دست کم بخشی از انحرافات اجتماعی را برآیندی از وجود فقر در جامعه می دانند. گرچه این برداشت در باره پدیده شوم فقر و رابطه آن با پیدایش و رشد کج روی، چندان به دور از واقعیت نیست، اما بسیاری از انحرافات، از ساخت روابط نابرابر در جامعه سرچشمه می گیرد و نیز نتیجه رفتار صاحبان ثروت و قدرت است که به سبب در دست داشتن ابزار نفوذ، توانایی لاپوشانی کج روی های خود را دارند. در این مقاله پس از بازکاوی مفاهیم کلیدی، روایاتِ مرتبط با فقر و غنا با استفاده از نظریه های مختلف در باب انحرافات اجتماعی، زمینه ها و بسترها و علل بروز و پیدایش انحرافات در جامعه مد نظر قرار گرفته و در نهایت، پویشی منطقی در رابطه میزان کج روی ها با سطح بهره مندی از منابع، در این باب، انجام شده است. مسئله فقر و نابرابری و ارتباط آن با پدیداری انحرافات اجتماعی اگرچه در نظریه های مختلفی همچون نگرش های فردگرایانه و یا ساخت گرایانه مورد تحلیل قرار گرفته، اما تلاش شده تا نگاه رضایت بخش به آن که فارغ از نگاه های دوآلیستی است، با توجه به آیات و روایات در این مقاله مورد توجه قرار گیرد.
بررسی کارکردهای خانواده در شکل گیری سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر کارکردهای خانواده در سه بخش کارکردهای زیستی روانی، کارکردهای تربیتی اجتماعی و کارکردهای مراقبتی حمایتی و کنترلی بررسی شده است. توجه عمیق به آموزه های اسلام در مورد هر یک از کارکردهای خانواده و عمل به دستورات خداوند و پیروی از سیره و سنت معصومین (ع)، زیست مؤمنانه ای را سبب می شود که نه تنها در باورها و اندیشه ها، بلکه در کردار و رفتار انسان ها در زندگی روزمرّه شان متبلور می شود. تجلی این تأثیرپذیری از چنین آموزه هایی بر کارکردهای خانواده، به شکل گیری سبک زندگی اسلامی در عرصه های گوناگون و در نهایت، به توجیه و تفسیر هویّت فردی و جمعی آنان می انجامد. این پژوهش با بهره گیری از روش اسنادی و کتابخانه ای در صدد نشان دادن این نکته است که خانواده به عنوان کوچک ترین و مهم ترین نهاد اجتماعی می تواند - با عنایت به کارکردهای آن بر اساس آموزه های اسلامی زمینه ساز شکل گیری سبک زندگی اسلامی و هویت ساز باشد. در نتیجه چنین امری می توان به جامعه ای رو به پیشرفت و توسعه نایل آمد که برکات و ثمرات آن، یکایک افراد جامعه، نهادها، گروه ها و ساختار های اجتماعی را در بر خواهد گرفت.
روابط همسایگی در سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اسلام تنها دین و آیینی است که به درستی بنای دعوت خود را بر اجتماع استوار کرده و به لحاظ مدنی الطبع بودن انسان، امر اجتماع را در هیچ یک از شئون رها نکرده است. زندگی اجتماعی انسان در اشکال گوناگون تبلور می یابد. بی تردید، پس از خانواده که اساسی ترین واحد اجتماعی به شمار می رود، همسایگان که در قالب یک محله شکل می گیرند، مهم ترین تشکیلات جامعه انسانی اند که در کنار انسجام و وحدتی که دارند، تعاملات و معاشرت های اجتماعی تاثیرگذاری با هم دارند که زمینه ساز شکل گیری یک الگوی فرهنگی و زیستی متناسب با هویت جمعی خود اند. بحث همسایه و همسایگی، همواره از مباحث مهم مورد توجه ادیان، اندیشمندان اجتماعی و علما ی علم اخلاق بوده است، تا آنجا که در الگوی اسلامی، روابط و حقوق همسایگی، پس از پرستش خداوند و نیکی به والدین، مورد تاکید قرار گرفته و حتی برای کافران حق همسایگی برشمرده شده است. در نوشتار حاضر با عنایت به مباحث امروزی در باب الگوهای زندگی اجتماعی، نخست، به اجمال، سبک زندگی مورد بحث قرار گرفته و سپس با بهره گیری از روش اِسنادی، تلاش شده تا آموزه های دینی متناسب با موضوع، بررسی شود و با استخراج مفاهیم و محورهای شاخص در باب روابط و حقوق همسایگی، گامی در راستای ترسیم الگوی روابط همسایگی - بر اساس دیدگاه اسلام - برداشته شود.
ضرورت وحی از دیدگاه علامه طباطبایی با رویکرد نیاز اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان اسلامی با رهیافت اجتماعی به اثبات ضرورت وحی پرداخته اند. علامه طباطبایی نیز در این زمینه، با تأثیر پذیری از فیلسوفان پیش از خود با نوآوری و افزون مقدماتی به تبیین نوینی از برهان بر «ضرورت نیاز به وحی» پرداخته است. ایشان در برخی از مقدمات برهان (اصل ضرورت اجتماع، بروز اختلاف و ضرروت قانون) پیرو فیلسوفان پیش از خود بوده است با این تفاوت که وی اساس قانون را ایمان و اخلاق فاضله دانسته و رعایت قانون را تنها به نظم و عدالت اجتماعی محدود نمی کند، بلکه به کمالات اخروی نیز تعمیم داده که بدون آن رسیدن به سعادت حقیقی ممکن نیست؛ سه اصل (هدایت تکوینی، اصل استخدام و روش های اعمال قانون) به شیوه های استبدادی و اجتماعی و دینی و در نهایت پذیرش اعمال دینی، از نوآوری های ایشان است.