مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است به تأثیر راهبردهای دولت توسعه گرا و عوامل مؤثر بر پویایی اقتصاد سنگاپور بین سال های (2000-2015) بپردازد. سنگاپور یکی از بهترین نمونه های توسعه و رشد اقتصادی در بین کشورهای جنوب شرق آسیاست که بدون وجود منابع طبیعی و بهره گیری از مواهب خدادادی توانست با مدیریت کلان و ثبات سیاست گذاری، خود را در زمره کشورهای توسعه یافته جهان، به جهانیان معرفی کند. بر این اساس با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به آمار و ارقام موجود در منابع مستند داخلی و خارجی به عوامل تأثیرگذار در پویایی اقتصاد سنگاپور بین سال های 2000 تا 2015 پرداخته شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، مهم ترین عوامل در پویایی اقتصاد سنگاپور از سال های 2000 تا 2015 عبارتند از: ثبات سیاست گذاری های کلان اقتصادی ملهم از بافت سیاسی، شرایط تجاری مناسب از جمله نیروی کار ارزان، تکثیر گفتمان اجتماعی توسعه در میان شهروندان، نیروی کار تحصیل کرده و مسلط به زبان انگلیسی و جذب نیروی کار خارجی متخصص، قوانین اجتماعی و زیست محیطی طرفدار تجارت، بنادر پُر رفت و آمد، زیرساخت عالی حمل ونقل و ارتباطات، سیاست مالی باثبات، تورم اندک و مطلوب و سیاست های مالی تشویق کننده.
امکانات عصر پست مدرن برای توانمندسازی زنان در گفتمان توسعه
حوزه های تخصصی:
تبارشناسی گفتمان توسعه نشان می دهد، نظریات متعددی که در این عرصه پدیدار شدند عمدتاً ملهم از ذهنیت مدرنیته، بر منطق دوانگارانه ای از خود و دیگری، ... مردانه/ زنانه استوار بوده و به یکی از دو قطب این تقابل ها برتری می بخشند. در این تلقی مدرن از توسعه، زنان در تقابل با مردان به عنوان سوژه های ناتوان و غیر عاقل به تصویر کشیده می شوند که امکان مداخله در فرآیند توسعه از آن ها سلب می گردد. فضای فکری پست مدرن با نقد گفتمان توسعه مدرن، شیوه کنارگذاری نیروهای مختلف از جمله زنان از حوزه مطالعاتی توسعه را آشکار می سازد و این امکان را به ما می دهد تا به بازبینی گفتمان توسعه از چشم اندازی خاص نسبت به جنسیت بپردازیم. از این رو مقاله حاضر می کوشد تا دو نکته را به بحث و بررسی تحلیلی بگذارد؛ اول این که منازعه فکری اندیشمندان مدرن و پست مدرن را در خصوص گفتمان توسعه بازسازی نماید و نشان دهد که چگونه متفکران پست مدرن به بازخوانی و ساختارشکنی نظریات توسعه مدرن پرداخته اند. سپس نشان دهیم که چگونه در نتیجه ساختارشکنی برآمده از گفتمان پست مدرنیسم، فضای مناسب برای حضور زنان در فرآیند توسعه و امکان توانمندسازی آنان به عنوان ایده ای مطرح از سوی «فمینیست ها» فراهم گردیده است. پیش فرض نویسنده این است که عصر پست مدرن امکان حضور نیروهای به حاشیه رانده توسط عقل مدرن مانند زنان را فراهم ساخته و امکانات مناسبی برای توانمندسازی آنان در گفتمان توسعه فراهم ساخته است.
تحول گفتمانی توسعه در جریان روشنفکری دینی
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری اسلام سیاسی در دهه ی بیست، در درون گفتمان اسلام سیاسی بر خلاف اسلام سیاسی فقاهتی که از استقرارگاه سنت و دین به دنیای مدرن نگاه می کرد، طیفی از روشنفکران شکل گرفت که برای بازنمایی دنیای بیرونی و مفصل بندی گفتمانی خود از استقرارگاه دنیای مدرن به سنت و دین می نگریستند. این طیف به عنوان روشنفکران دینی نام بردار گشتند. عبدالکریم سروش و عزت الله سحابی دو تن از نمایندگان فکری این طیف محسوب می شوند که به تحلیل آرایش نشانه های گفتمانی این دو پرداخته ایم و در پی این امر، آن نشانه ها را با محک مولفه های توسعه ی مورد سنجش قرار داده ایم. از آن جا که توسعه ی و نوسازی مرحله ای بدون بازگشت محسوب می شود، به دنبال بررسی این مسئله بوده ایم که مولفه های فوق چه جایگاهی در جریان روشنفکری دینی داشته و هر یک از نمایندگان فکری این جریان به چه میزان دست یابی به توسعه ی را تسهیل و یا موجبات ممانعت از آن را فراهم ساخته اند و در این بین چه تحولی رخ داده است.
بررسی مدل توسعه در دوران ریاست جمهوری هاشمی
حوزه های تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 گسست مهمی در تاریخ ایران محسوب می شود. ایرانیان از طریق انقلاب به گفتمان نوینی گذر کردند که ویژگی های متمایزی نسبت به گفتمان پیشین حاکم داشت. در دهه نخستین انقلاب به خاطر وجود فضای هیجانی جامعه و حضور شخصیت کاریزماتیک امام خمینی مباحث حول محور انقلاب و جنگ می چرخید. ولی پس از پایان جنگ و درگذشت امام تغییرات مهمی در عرصه های سیاسی و اجتماعی رخ داد که تغییر در ساختار قدرت به تبع بازنگری در قانون اساسی، الزامات پساجنگی اقتصادی، شرایط جدید ایران در نظام بین الملل و تغییرات اجتماعی مهم ترین آن ها هستند. اکبر هاشمی رفسنجانی در منصب ریاست جمهوری سعی کرد در عرصه اقتصادی و سیاسی تغییرات گسترده ای ایجاد کند و کشور را که به خاطر جنگ با عراق و الزامات ناگزیر آن در تنگنا قرار گرفته بود، جانی تازه بخشد. به دلیل تغییر جایگاه سیاسی ریاست جمهوری پس از بازنگری، او به عنوان نخستین رئیس جمهور قدرتمند ایران با اختیارات بالاتر نسبت به همتایان پیشین خود توانست گفتمان سازندگی را سرلوحه کار قرار دهد و نوعی از مدل توسعه را در ایران به اجرا گذارد. این مقاله بر آن است که ضمن بررسی بسترها و چرایی وقوع این تغییرات و تحولات، ابعاد سیاسی- اقتصادی مدل مذکور را واکاوی کند.
نقش سیاست خارجی در توسعه ملی ایران
حوزه های تخصصی:
در دنیای جهانی شده، توسعه و افزایش قدرت و ثروت همواره دغدغه اصلی دولت هایی محسوب می شود که براساس آرا مردم شکل گرفته اند. رهبران این کشورها به خوبی به این مسئله واقف هستند که بی توجهی به امر توسعه و مؤلفه های آن می تواند در آینده خطرات جدی بر امنیت ملی آن ها داشته باشد. هم چنین آن ها می دانند که افزایش قدرت دیگر کشورها به خصوص همسایگان (چنان چه نتوانند پابه پای آن توسعه پیدا کنند) به نوعی تهدیدی برای آن ها در نظر گرفته می شود. براساس تجارب جهانی بدون ارتباط با دنیا، توسعه و افزایش قدرت و ثروت ملی امکان پذیر نیست. این مسئله مفروض پژوهش حاضر می باشد. بر این اساس، هدف این پژوهش این است که نقش سیاست خارجی را در توسعه ملی ایران بررسی کند. در این راستا، سؤالی که مطرح می شود این است که سیاست خارجی چه نقشی می تواند در پیشبرد توسعه ملی ایران داشته باشد و الزامات سیاست خارجی توسعه گرا چیست؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که سیاست خارجی ایران در پیشبرد توسعه ملی و افزایش قدرت و ثروت کشور نقش کلیدی دارد و بدون در پیش گرفتن رویکرد اقتصادی در سیاست خارجی و ارتباط نزدیک با کشورهای پیشرفته، توسعه در ایران اتفاق نمی افتد. اتخاذ سیاست خارجی توسعه گرا هم نیازمند به کارگیری سیاست ها و راهبردهایی است که در این پژوهش به برخی از مهم ترین آن ها پرداخته می شود.
بررسی مفهوم یا استعاره ی امنیتِ ملی در نظریه ی سازه انگاری
حوزه های تخصصی:
سازه انگاری به عنوان یک مکتب و نظریه در روابطِ بین الملل از جایگاهِ والایی برخورداره که این نظریه را از سایر نظریات جدا ساخته است. سازه انگاری با توجه به تحولات رخ داده در عرصه ی سیاسی و علمی، نشر و نوا پیدا کرده و توانسته است به عنوان مکتب جدید راه را برای تحلیلِ تحولات عرصه سیاسی و روابط بین الملل فراهم آورد. این مکتب تلاش خود را برای توضیح برخی مفاهیم یا استعاره های موجود در عرصه ی سیاسی و بین الملل به کار برده است تا به تبیین و تحلیل آن بپردازد. از جمله این مفاهیم مورد توجه سازه انگاری، امنیت است. از این رو ما در این پژوهش به دنبال این پرسش هستیم که مفهوم یا استعاره های امنیتِ ملی در این نظریه چیست و چگونه در این نظریه برساخته شده است؟ فرضیه ی این است که: به نظر می رسد که سازه انگاری سعی داشته با ایجاد مواضعِ میانه در میان برخی نظریاتِ روابطِ بین-الملل معایب آن را کاهش دهد و امنیت را در ارتباط با هنجارها و هویت در نظر بگیرد. در این پژوهش از روش تحلیلی_توصیفی استفاده شده است.
جایگاه ورزش در سیاست داخلی و بینالمللی برای ایجاد صلح و دوستی
حوزه های تخصصی:
ورزش و مسابقات ورزشی به طور گستردهای وارد زندگی خصوصی و عمومی مردم جهان شده و بر رفتار افراد، جوامع، دولت ها، رسانهها تأثیر میگذارد و صرف نظر از ابعاد زیستی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، سرگرمی و تفریحی ورزش و مسابقات ورزشی، این پدیده دارای نتایج سیاسی است که روابط دولت ها، گروه های اجتماعی را تحتالشعاع قرار می دهد و با مفاهیمی چون قدرت ملی، رقابت، همگرایی و صلح، واگرایی، ستیز و منازعه، ناسیونالیسم و ملیگرایی، اتحاد و وحدت ملی و نظایر آن پیوند میخورد و بر نگرش و رفتار دولت ها و ملت ها نسبت به یکدیگر تأثیر میگذارد. یافتههای پژوهش حاضر نشان می دهد که ورزش میتواند نقشهای مهم و راهبردی زیر را در روابط ملت ها و دولت ها در سطوح مختلف داشته باشد: بهبود و تصحیح تصویر یک ملت؛ تقویت دوستی، افزایش صلح و توسعه رفاقت بین ملت ها؛ پیشبرد تجارت و گردشگری؛ تشویق توسعه بینالمللی؛ وحدت بخشیدن به اقلیتها و مهم تر از همه، بهبود روابط بینالملل برای دوستی بین ملت ها از جمله این نقشهای راهبردی است. به عبارتی دیگر ورزش میتواند برای تقویت روابط، کمک و حمایت از صلح و بهبود روابط بینالمللی مورد استفاده ژئوپلیتیسینها، دیپلماتها و سیاستگذاران و نمایندگان سیاسی دولت ها و ملت ها، سازمان ها، بازیگران مختلف روابط بینالملل و بازیگران منطقهای مورد استفاده قرار گیرد. روش پژوهش مورد استفاده در این تحقیق روش توصیفی - تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانهای است.