مطالعات دین، معنویت و مدیریت (اسلام و مدیریت سابق)
اسلام و مدیریت سال دوم پاییز و زمستان 1392 شماره 4
مقالات
حوزه های تخصصی:
جایگاه انسان در علوم انسانی به گونه ای است که سبب شده همگرایی آن با علوم طبیعی در عینیت معرفت شناسی و وحدت روش شناختی به چالشی اساسی تبدیل شود. مطالعات فلسفی توانسته اند این چالش و مرز میان علوم انسانی و علوم طبیعی را از طریق طرح پرسش های معرفت شناسی، هستی شناسی، روش شناسی و انسان شناسی در پیش روی علوم انسانی برجسته سازند. سازمان و انسانِ سازمانی نیز که موضوع مطالعات دانش مدیریت است در مواجهه با پرسش های انسان شناسی فلسفی قرار گرفته است. دستگاه فلسفه اسلامی نیز با حفظ مبانی متافیزیکی خود، انسان را در مرکز مطالعات فلسفی قرار داده است. ازمیان آن مطالعات، حکمت متعالیه به عنوان آخرین دستاورد فلسفی در فرهنگ اسلامی به گونه ای خاص و متفاوت با دیگر مطالعات فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته است. در این مقاله سعی می شود افزون بر طرح اصول کلیدی انسان شناختی حکمت متعالیه، تأثیرهای بالقوه آن بر دانش مدیریت و سازمان تحت عنوان انسان سازمانی مورد بررسی قرار گیرد؛ اما پیش از آن، مروری اجمالی بر طرح برخی اندیشه های نظری در زمینه انسان سازمانی که باعث چرخش های اساسی و متفاوتی در نظریه های سازمان و مدیریت شده است صورت می گیرد.
مقایسه وظایف نهاد حسبه و مدیریت شهری نوین در ایران
حوزه های تخصصی:
«نهاد حسبه» از اساسی ترین نهادهای حکومتی−شهری پیش از دوران آغاز فعالیت های نوین شهرداری در ایران به شمار می رود. هرچند در آن دوره از تاریخ ایران، نظام اداره شهری مبتنی بر محوریت حکومت های محلی نبوده، اما نظام عملکردی و نظارتی آن یکپارچه بوده است و تفرقی در اجرا و نظارت بر امور دینی−اخلاقی، اجتماعی−اقتصادی و قضائی−انتظامی وجود نداشته است؛ به سخن دیگر، وظایف اجرا و نظارت در این عرصه ها به عهده «نهاد حسبه» بوده است. مقایسه وظایف «نهاد حسبه» و مدیریت شهری در ایران از آن جهت که می تواند عرصه های جدیدی را فراروی مدیریت شهری امروز قرار دهد، حائز اهمیت است. این بررسی مقایسه ای در پژوهش حاضر پس از ترکیب نتایج تحقیقات پیشین در رابطه با وظایف نهاد حسبه از روش فراترکیب انجام شده است. مدل مفهومی حاصل از فرایند فراترکیب مذکور نشان می دهد که وظایف اصلی نهاد حسبه مشتمل بر نظارت بر امور قضائی−انتظامی، نظارت بر امور دینی−اخلاقی و نظارت بر امور اجتماعی−اقتصادی بوده است. با مقایسه وظایف نهاد حسبه و مدیریت شهری می توان بعدی با مضمون یا با نام «بعد فرهنگی» به حوزه های عملکردی مدیریت شهری افزود که وظیفه نظارت بر مسائل فرهنگی و اخلاقی جامعه شهری را به عهده داشته باشد.
مدل تلفیقی توانمندسازی منابع انسانی برای مقابله با فساد اداری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در حوزه توانمندسازی منابع انسانی و تأثیر آن در پایش و کنترل فساد اداری برای برخورداری از سلامت در نظام اداری کشور صورت گرفته است. نخست، گزارش به تحلیل تحقیقی سیاست های کلی اصلاح نظام اداری می پردازد. آنگاه سیاست های مرتبط با موضوع پژوهش را تعیین و مؤلفه ها و شاخص های تشکیل دهنده آنها را برمی شمرد. از آنجا که این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی و کتابخانه ای است، پس از ارائه تعریف ها و مفاهیم کلیدی واژگان به رویکردها، مدل ها و مطالعات انجام یافته درباره توانمندسازی نیروی انسانی و مدل عملیاتی توانمندسازی مدیران می پردازد، سپس تعریف فساد اداری و انواع این مسئله خطیر و بحران زا در ایران و جهان تبیین و بررسی می شود. در پایان، بر پایه یافته های پژوهش مدل مطلوب برای ارتقای توانمندی مدیران به منظور سالم سازی نظام اداری و پایش فساد اداری و راهکارهای عملی ارائه می شود.
نقد نظریه های کنترل سازمانی و ضرورت توجه به آن از منظر تعالیم اسلامی
حوزه های تخصصی:
کنترل، فرایند بازبینی فعالیت ها برای کسب اطمینان از انجام فعالیت ها بر طبق برنامه است. این فرایند شامل اصلاح کردن هر کاستی چشمگیر و انحرافی نیز می شود. ازاین رو، همه مدیران باید درگیر فعالیت کنترل باشند، حتی اگر کار در واحدهایشان طبق برنامه پیش رود. در این نوشتار تلاش شده است تا نظریه های مربوط به کنترل بر مبنای سه پارادایم رایج در علوم اجتماعی، شامل رویکرد اثبات گرایی، رویکرد تفسیری و رویکرد انتقادی، بیان شده و نقدهای وارد شده از سوی اندیشمندان به این نظریه ها بیان شوند. در واقع، پارادوکسی که در ایدئولوژی مدرنیسم نمایان است، ورود معنویت را ضروری می نماید. به این ترتیب، درصدد بازنمایی مسیری دینی هستیم که می تواند فراتر از نظریات موجود به بحث کنترل بپردازد.
تأثیر اخلاق عدالت محور راولز، بر دانش سازمان و مدیریت
حوزه های تخصصی:
اندیشه عدالت، در سال 1971 از سوی جان راولز[1] مطرح و با استقبال بسیاری مواجه شد. این رویکرد در حیطه اخلاق نیز وارد شده و اندیشه عدالت گرایی اخلاقی را شکل داد. طبقه بندی های مختلفی برای عدالت سازمانی عنوان شده است، ولی طبقه بندی ای که گرینبرگ[2] (1993) مطرح کرد، طرف داران بسیاری یافت. گرینبرگ عدالت سازمانی را در سه بخش عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت تعاملی (شامل عدالت میان فردی و عدالت اطلاعاتی) سازماندهی می کند. رویکرد عدالت محور بیش از جنبه اخلاقی، جنبه حقوقی دارد؛ چرا که مفهوم عدالت بر الزام سازمان بر احقاق حق افراد تمرکز دارد. با این حال، از جنبه اخلاقی نیز بر سازمان تأثیر نهاده است. براساس مطالعات انجام شده ارزش های اخلاقی سازمان، بر عدالتِ رویه ای و عدالتِ توزیعی تأثیر می گذارد، بهبود عدالت سازمانی باعث افزایش تعهد سازمانی شده و افزایش تعهد سازمانی، باعث ارتقای رفتار اخلاقی کارکنان می شود.
رویکردی تطبیقی به دو فرمان حکومتی (فرمان هشت ماده ای رهبر انقلاب، در بستر فرمان حکومتی امام علی(ع))
حوزه های تخصصی:
آیت اﷲ خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در تاریخ دهم اردیبهشت سال 1380ش. به دلیل ضرورت مبارزه با فساد و طراحی الگوی مبارزه با آن، فرمانی هشت ماده ای صادر کردند که در آن، با نگاهی عمیق و کارشناسی شده، به جوانب مسئله پرداخته و آن را در راستای الگوسازی نظام علوی، قلمداد فرموده اند. دقت در محتوای فرمان هشت ماده ای مقام معظم رهبری، به گونه ای است که در همه ابعاد و زوایای آن، می توان آن را نشئت گرفته از دستورها و فرمان تاریخی امام علی(ع)، در نامه 53 نهج البلاغه، به مالک اشتر، دانست.
در این مقاله، تلاش بر آن است تا ابتنای فرمان هشت ماده ای رهبری، بر فرمان مالک اشتر، بررسی شود. این تحقیق مبتنی بر تحلیل محتوی و متن کاوی صورت گرفته است و نتایج حاصل از تطبیق دو فرمان نشان می دهد که وجوه اشتراک زیادی بین آنها وجود دارد؛ از جمله در رابطه با اهداف کلان حکومت (خدمت به مردم و عدالت خواهی)، عوامل فسادآفرین (امتیازطلبان و رانت خواران)، نظارت بر امور و خصوصیات ناظران (تعهد، صداقت، وفاداری، و کارایی) و اصول حاکم بر مبارزه با فساد (قاطعیت، شجاعت، عدالت، انصاف، عدم تبعیض، و مجازات مجرمین).
جستاری در تعریف ها و برداشت های صاحب نظران از مفهوم مدیریت اسلامی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی، بحث و بررسی و دسته بندی پیرامون تعریف ها و مفاهیم حوزه مدیریت اسلامی از دیدگاه اندیشمندان و صاحب نظران است. مبحث «مدیریت اسلامى» از دیرباز یکی از حوزه های مهم تحقیقی درباره فلسفه سیاسى و اجتماعى اسلام در اذهان اندیشوران و حامیان انقلاب بوده است؛ از این رو، در طی سالیان متمادی، پژوهشگران گوناگون از حوزه و دانشگاه به بحث و بررسی، مفهوم سازی و ارائه تعریف در این زمینه پرداخته اند. مقاله حاضر به بررسی تاریخچه مدیریت اسلامی و پژوهش های انجام گرفته در آثار و آرای اندیشمندان و صاحب نظران عرصه مدیریت اسلامی پرداخته و در راستای آشنایی با مفاهیم و تعریف های متنوع و گسترده مدیریت اسلامی، آنها را مورد بحث، بررسی و تحلیل قرار داده است. به منظور تحلیل ادبیات انجام شده از مطالعه اسناد کتابخانه ای از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. طبقه بندی و تحلیل انجام شده روی تعریف های ارائه شده نشان داد صاحب نظران قلمرو مدیریت اسلامی و دیدگاه های اسلام در مورد مدیریت، هر یک به فراخور برداشت و ذهنیت های خود از اسلام، تعریف ها و یا توضیح هایی را ارائه داده اند که نوعی مفهوم مدیریت اسلامی از آنها مستفاد می شود؛ درحالی که هنوز به تعریفی واحد از این مقوله نرسیده اند؛ ازاین رو، می توان این تعریف ها را در قالب پنج دسته کلی قرار داد: از نگاه الهی و توحیدی، نگاه رشد و تربیت بشری، نگاه مکتبی و ارزشی، نگاه فنی به مدیریت اسلامی و در نهایت نگاه چندگانه یا ترکیبی.