مقالات
حوزه های تخصصی:
مولوی در مثنوی براساس سیر تحولی ـ تشکیکی هویت انسان سه مرتبه هویتی را برای او قائل است. بر این اساس شخص در مرتبه نفسانی تحت کشش محرک های نفسانی و میدان هویتیِ بیرون از خود رفتار کرده، بازتاب هویت جمعی را «خود» خویش قلمداد می کند آدمی در این سطح هویتی در قبال استیفای حقوق خود از محیط، کمترین وظیفه را به محیط ارائه می دهد. در مرتبه هویت عقلانی، شخص بدون چشم پوشی از حقوق خود، در قبال حقوق محیط برای خویش وظایف تعیین شده ای قائل است. گفتگوهای درون شخصی حاصل مشاجرات عقل و نفس در این بازه هویتی است. اما هویت روحانی انسان که مولوی آن را نفس دوم یا هویت ازلی قلمداد می کند، در یک محیطِ بدون زمان به نام پسا مکان تعریف می شود. تعامل بین سطح هشیار یا «خود» انسان با این سطح هویتی، صرفاً از طریق «ذکر» حاصل شده و منجر به فربهی فکری شخص می شود. در این سطح هویتی، شخص در قبال حقوق اندک محیط بیشترین وظیفه را ارائه می دهد. مولوی الگوی چنین رفتارهایی را انبیا می داند. فرایند توبه، مقوله اختیار و زمان اندیشی (توزیع اندیشه در زمان های گذشته و آینده)، با ارتقای هویت انسانی دستخوش تغییر شده و در آستانه های خاصی کاملاً از بین می روند. عناصر یادشده در سطوح تحتانی هویت انسان پررنگ تر از سطوح میانی و فوقانی است.
روش حل تزاحم های اخلاقی با تأکید بر دیدگاه آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل فلسفه اخلاق که به عنوان معضل اخلاق کاربردی مطرح است، تزاحم قواعد و افعال اخلاقی است؛ بدین معنا که گاه مکلف مختار، در انجام وظایف خود متحیر می شود و نمی داند وظیفه فعلی او انجام کدام عمل اخلاقی است. هدف از انجام این تحقیق ارائه روشی مناسب از میان روش های گوناگون برای رفع تزاحم های اخلاقی است که به روش تحلیلی ـ توصیفی انجام می گیرد. در این مقاله، روش هایی برای حل تزاحم مطرح می گردد و در نهایت دیدگاه آیت الله مصباح در زمینه حل تزاحم های اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. ایشان در این زمینه دو روش به دست داده اند: ذو جهات بودن فعل واحد و تقیید موضوع های اخلاقی به قید «مفیدٌ للمجتمع». در این نوشتار به تحلیل و بررسی روش دوم که مورد پذیرش ایشان است، پرداخته و نتیجه گرفته ایم که معیارهای مطرح شده در این روش، کارآمد نیست؛ چنان که تقیید موضوعاتی چون عدالت یا حسادت به قید مفید و غیرمفید، نادرست است.
اخلاق در اسارت ژن ها؛ بررسی نظریات ریچارد داوکینز در مورد اخلاق مبتنی بر نظریه تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داوکینز به عنوان زیست شناسی تکامل گرا درباره موضوعات مختلفی غیر از زیست شناسی اظهار نظر کرده که اخلاق ازجمله آنهاست. وی در آرای خاص خود در زمینه اخلاق از دانش هایی چون زیست شناسی اجتماعی، روان شناسی تکاملی و ژنتیک بهره می برد. مهم ترین وجه نظریه پردازی داوکینز نفی تمایز اخلاقی انسان از حیوانات است. دغدغه او برای پرداختن به موضوع اخلاق ناشی از انگیزه نفی کارکرد های اخلاقی دین است. افزون براین، از آنجا که نبودِ قدرت تبیین کنندگی نظریه تکامل درخصوص اخلاقی بودن انسان، به عنوان یکی از نقایص این نظریه مطرح شده، داوکینز می کوشد این اشکال را به گونه ای برطرف نماید. مقاله حاضر این تلاش داوکینز را گزارش و تحلیل می کند.
نظریه عرفانی اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق و عرفان دو مطلوب متعالی برای انسان هستند. ازاین رو، تأمل در نسبت عرفان و اخلاق، هم برای عرفان پژوهان و هم برای پژوهشگران اخلاق اهمیت دارد. اما برخی عرفان را ناسازگار با اخلاق و گروهی آن را فوق اخلاق دانسته اند. عزلت و انزوای عرفا و استغراق عارفان در ذکر و مراقبه و درون نگری موجب شده است که به نظر برخی، اخلاق و دگردوستی در زندگی عارفان کم رنگ باشد. از سوی دیگر، نه از اخلاق می توان گذشت، نه می توان عرفان را نادیده گرفت، بلکه مطلوب جمع میان آنهاست. غرض این نوشتار دفع شبهه ناسازگاری اخلاق و عرفان و ارائه نظریه ای عرفانی درباره منشأ اخلاق از راه تأمل در آموزه های عرفانی است. جان کلام در نظریه عرفانی اخلاق این است که عشقِ برخاسته از خداآگاهی عرفانی، منشأ اخلاق و دگردوستی است.
اقدامات جبرانی؛ نقد و بررسی دلایل موافقان و مخالفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقدامات جبرانی، تبعیض مثبت یا تبعیض معکوس واژگانی است که امروزه در اخلاق کاربردی برای مجموعه ای از اقدامات و امتیازاتی به کار می روند که به منظور جبران ظلم ها و تبعیض های تاریخی که بر گروه ها و طبقاتی از جامعه تحمیل گشته، برنامه ریزی شده است. ظلم ها و تبعیض های مذکور می تواند عامدانه یا سهواً و یا از روی غفلت اِعمال شده باشد. این اقدامات و امتیازات در ابتدا برای سیاه پوستان و زنان در نظر گرفته شد، اما درباره هر گروه و طبقه دیگر جامعه که مورد ظلم و تبعیض واقع شده اند نیز به اجرا گذاشته می شود. شکل هایی از اقدامات جبرانی در ایران نیز اِعمال شده؛ ازجمله واگذاری سهام عدالت و اختصاص سهمیه برای پذیرش دانشجویان مناطق محروم. موافقان این اقدامات استدلال های خود را در دو دسته عمده سامان داده اند: استدلال های گذشته نگر و استدلال های آینده نگر. این نوشتار پس از طرح استدلال های مذکور و گزارش نقد های مخالفان، به بررسی و ارزیابی دلایل دو طرف پرداخته است. نگارندگان استدلالی را با استفاده از نظریه های محرومیت نسبی ـ که در علوم سیاسی مطرح است ـ به نفع اقدامات جبرانی طرح کرده اند که به نظر می آید در کنار دیگر استدلال هایِ موافقان اِقدامات جبرانی، این موضع را تقویت می کند. استدلال مذکور از نوع استدلال های آینده نگر است.
اخلاق معاشرت در حکومت مهدوی با محوریت دو مؤلفه تربیت اخلاقی و عدالت ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان معاصر که در عرصه های معرفتی به دلیل گسست ها و خلأهای پیش آمده دچار سرگردانی اخلاقی گردیده، به دنبال یافتن معنای زندگی در معاشرت های اجتماعی است.
اخلاق معاشرت یکی از ساحت های اخلاق کاربردی است که در گستره مسئولیت در مقابل دیگران معنا می یابد؛ ساحتی که بیانگر وظایف اجتماعی انسان در قبال همنوعان خویش است.
دولت مهدوی بنابر نص صریح احادیث عهده دار اکمال اخلاق است که نمود اصلی آن با توجه به این دست احادیث، با فضای عمومی جامعه مرتبط است.
در این پژوهش تربیت اخلاقی و عدالت ورزی ـ به عنوان دو متغیر اساسی حکومت دینی ـ ازجمله مباحث مربوط به اخلاق معاشرت مهدوی است که در سخنان معصومین مورد توجه قرار گرفته است.
در پژوهش پیش رو پس از تحلیلی درباره مکتب جامعه گرایی غرب، اخلاق معاشرت و انواع مسئولیت، به صورت مورد پژوهی دو مسئله تربیت اخلاقی و عدالت ورزی بررسی خواهد شد.
نقد و بررسی سه تقریر از واقعی بودن «باید اخلاقی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرهیز از نسبیت اخلاقی و فراهم کردن مقدمات تربیت اخلاقی یکی از مهم ترین دغدغه های اندیشمندان در حوزه اخلاق است. دو نظریه اعتباریات و واقع گرایی درمورد بایدهای اخلاقی، در میان اندیشمندان مسلمان مطرح است که هر یک به گونه ای درصدد است بر مسئله نسبیت اخلاقی فایق آید. به نظر می رسد تلاش برای تبیین باید های اخلاقی و نشان دادن واقع نمایی آن راه حلی ساده تر و روشن تر برای رسیدن به مطلق گرایی در اخلاق است. در این راستا سه نظریه «ضرورت بالغیر»، «ضرورت بالقیاس الی الغیر» و «الزامات نفسانی» از سوی اندیشمندان معاصر بیان شده است. هدف ما در این نوشته پس از تبیین این دیدگاه ها آن است که مشخص کنیم مصداق و مطابق «باید»ها و «ضرورت»های اخلاقی چیست و مهم ترین نظریه های مطرح در این مسئله کدام است؟ بدین منظور پس از تبیین سه نظریه مطرح و ارزیابی آن به این نتیجه دست یافتیم که اولاً انتساب نظریه «ضرورت بالغیر» به دکتر حائری یزدی صحیح نیست و دوم آنکه «باید اخلاقی» حاکی از «ضرورت بالقیاسی» است که بین مطلوبیت فعل اخلاقی و مطلوبیت نتیجه آن وجود دارد.
رتبه بندی شأن اخلاقی موجودات ناسوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه خاص برخی اندیشمندان نسبت به انسان، برآمده از مبانی گیتی شناختی ویژه ای است که بشر را به خاطر برخورداری از عقل و خرد، یگانه موجودِ دارای «شخصیت» در هستی شناخته و موجودات دیگر را در حد «شیء و ابزار» برای زندگی بشر تنزل داده است. این در حالی است که حکمت اسلامی با الهام از قرآن نه تنها همة موجودات و محیط زیست را برخوردار از شعور و شخصیت می داند، بلکه برای ارزیابی شأن اخلاقی موجودات، معیارهای ویژه ای مطرح کرده و نمودار دیگری برای تبیین شرافت موجودات در گیتی قائل است. در این مقاله تلاش شده تا پس از تحلیل اجمالی دیدگاه رقیب، نظر قرآن نیز دراین باره تبیین گردد.
مدیریت هوش هیجانی در اخلاق فردی ـ اجتماعی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابزار عقل برای اندیشیدن به شیوه منطقی، و هوش برای اندیشیدن به شکل انتزاعی، از مواهب خدادادی است. مکاتب مختلف بشری به گونه های متفاوتی به تبیین انسان و ویژگی های او پرداخته ولی از شناخت و تبیین همه جانبه درمورد انسان ناتوان بوده اند. اما دین اسلام به انسان به عنوان موجودی چند بعدی و دارای کارکردهای اخلاقی، توجه ویژه ای دارد. اسلام برای مدیریت رفتار انسانی، مؤمنان را به خودآگاهی، خودسازی و تهذیب و شناخت فضیلت ها و زیبایی های اخلاقی تشویق می کند که مقدمه ای برای خداشناسی است. این کنترلِ رفتارهای درونی و بیرونی، همان مدیریت هوش هیجانی است. هوش هیجانی یکی از مسائلی است که مدتی است بشر امروزی به آن توجه کرده، ولی اسلام از قرن ها پیش به زندگی بشر در ابعاد مختلف نگریسته است. قرآن کریم، نهج البلاغه، احادیث و روایات به عنوان مهم ترین منابع علمی ـ اخلاقی و تربیتی اسلام، در کنار دیگر امور زندگی، قابلیت ها و کارکرد هوش هیجانی را برای انسان ها به ویژه مؤمنان یادآور شده اند تا از طریق مدیریت عواطف و هیجانات در فعالیت های روزمره و رفتارهای انسانی ـ به خصوص در تعامل با انسان ها ـ به هدف غایی خلقت خود نزدیک شوند.
عرفی شدن نظریات اخلاقی نقد و بررسی نظریة اخلاق عرفی عادل ضاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دامنة عرفی شدن، نظریه های علمی را نیز دربرگرفته و از این میان نظریات اخلاقی عرفی سر برآورده اند. اخلاق عرفی با محوریت عقل آدمی و تأکید بر استقلال آن، صرفاً عقل و نه دین را مرجع نهایی معیارهای اخلاقی و هنجارهای حاکم بر صفات و رفتار آدمی می داند. عادل ضاهر، اندیشمند معاصر عرب تبار، با رد اخلاق دینی، بنیاد معرفتی اخلاق را عقل مستقل آدمی می داند. از منظر او، اخلاق منطقاً مستقل از دین و دستیابی به معرفت اخلاقی بدون شناخت دینی نیز میسور است. او می کوشد تا ادعای مقدم بودن معرفت دینی بر معرفت اخلاقی و وابستگی دومی به اولی را انکار کند.
در این پژوهش با برشمردن نظریاتی که دین را وابسته به اخلاق و درنتیجه اخلاق را عرفی می انگارند، به تحلیل و نقد دیدگاه اخلاق عرفی عادل ضاهر خواهیم پرداخت.