۱.
برای شناخت شخصیت امام مهدی به مقتضای شیوه تطبیقی، میتوان بر نقاط مشترک شیعه و اهل تسنن تکیه کرد و در پی آن، با تحلیل اوصاف امام در مدارک فریقین و نیز تبیین رسالت امام، از برخی ابعاد وجودی ایشان آگاه شد. از جمله نقاط مشترک فریقین در این باره این آموزه هاست: امام مهدی از «اهل بیت» رسول خداست و رسالت ایشان «احیاگری» دین حق است.
این مقاله با تحلیل و تبیین این دو آموزه، کوشیده است شخصیت امام را بازشناساند و بر عنوان موعود موجود تاکید ورزد.
۲.
از جمله چالش های پس از دوران رنسانس و تحقق مدرنیته، رویارویی دین و مدرنیته و موقعیت نخبگان مسلمان و جوامع اسلامی در پاسخ به پرسش های نو و واکنش روحی و اجتماعی در برابر آن بوده است؛ موقعیتی که مدرنیته در عرصه های مختلف حکومت، سیاست، انسان شناسی، جامعه شناسی، معرفت شناسی، روابط و مناسبات فردی و اجتماعی، توسعه و رشد و امثال آن پیش روی مسلمانان قرار داده است. مسلمانان روش ها، پاسخ ها و واکنش های متعددی داشته اند که در بعضی از آنها، عناصر فرهنگ مهدویت و مفاهیم موعودگرایانه مؤلفه ای اساسی بوده است. تحلیل این راه کارها و بررسی جایگاه مهدویت در بخشی از آنها به منزله راه حل یا واکنش فردی و اجتماعی در برابر مدرنیته و رویکرد انتقادی و آسیب شناسانه به این نظریه ها که گاه به صورت نادرست از مهدویت استفاده نموده اند و تبیین رویکرد مناسب مسلمانان در فلسفه تاریخ، از اهداف این مقاله است.
۳.
این نوشتار، تلاشی است برای پاسخ گویی به سه مورد از شبهاتی که توسط یکی از وهابیون معاصر، علیه اندیشه مهدویت مطرح شده است. وی در شبهه نخست، کوشیده است از یک سو روایات مربوط به مکان زندگی امام مهدی را متعارض جلوه داده و از سوی دیگر، اعتقاد به غیبت آن حضرت در سرداب سامرا را به شیعیان نسبت دهد. در شبهه دوم که مربوط به مدت غیبت امام مهدی است، ادعا شده است که شیعیان در روایات خود، برای ظهور آن حضرت، زمان تعیین کرده بودند، در حالی که هیچ یک از آنها لباس واقعیت به خود نپوشید و دروغ بودنشان آشکار شد. در شبهه سوم نیز ادعا شده است روایات مربوط به نام امام مهدی با یک دیگر در تعارضند.
در پاسخ به این شبهات، تلاش شده است روایات مربوط به هر یک از آنها بررسی شوند. با کنکاش در این روایات، درمی یابیم که نه این روایات با یک دیگر تعارض دارند، نه هیچ عالم شیعی مدعی پنهان شدن امام مهدی در سرداب است و نه روایاتی که از فرج شیعیان در زمان هایی خاص سخن گفته اند، ناظر به زمان ظهور امام مهدی هستند.
۴.
بی تردید، دگرگونی، توسعه و رشد در هر جامعه ای بر مبنای الگو، معیار و منبعی مطابق با مبانی اعتقادی آن جامعه رخ می هد. بعد از جنگ جهانی دوم تا به امروز، اندیشمندان غربی در پی آن بودند که الگوی توسعه سیاسی مطابق با مبانی و نظریه های خود را در دنیا ترویج کنند تا راه نفوذشان در مناطق گوناگون هموار شود. با این حال، تحقق جامعه مهدوی طبق وعده الهی، این معادلات را بر هم خواهد زد و الگوی متمایزی از توسعه سیاسی ظهور خواهد کرد.
این نوشتار در پی تطبیق الگوی توسعه سیاسی ساموئل هانتینگتون (به عنوان یکی از آخرین الگوهای غربی) با الگوی رشد سیاسی جامعه مهدوی (برگرفته از آیات و روایات) است تا ویژگی های هر یک را به طور مقایسه ای بیان دارد. هر یک از این الگوها، بر پایه سه محور، شامل مبانی انسان شناسی، مؤلفه های توسعه سیاسی و روش تحقق توسعه یافتگی سیاسی استوار است که تمایزهای آنها در متن نوشتار ذکر گردیده است.
۵.
این نوشتار به بررسی تطبیقی ویژگی های شخصیت انسان منتظر با شخصیت سالم از دیدگاه روان شناسی کمال پرداخته است. از این روی، پس از تبیین مفاهیم شخصیت، انتظار، روان شناسی کمال و مؤلفه های روان شناختی انتظار، به بررسی نقش هر یک از این مؤلفه ها بر شخصیت انسان منتظر می پردازد و آن گاه آن را با معیارهای سلامت روان از دیدگاه روان شناسی کمال مقایسه می کند.
۶.
این پژوهش باور مهدویت را در بین جوانان مسلمان پانزده تا 29 ساله شهر تهران بررسی می کند. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و جامعه آماری همه جوانان مسلمان پانزده تا 29 ساله شهر تهران را دربر می گیرد. حجم نمونه محاسبه شده 691 نفر است که به روش نمونه گیری تصادفی هدف مند از مناطق مختلف شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران و به صورت تصادفی انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه پنج بخش دارد که به 24 پرسش و 24 عبارت می پردازد. ضریب پایایی پرسش نامه هشتاد درصد محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، شاخص های آمار توصیفی، فراوانی و درصد و روش آماری T تک متغیره به کار رفته است.
نتایج نشان داد که در خصوص ایمان و باور به مهدی میانگین به دست آمده (08/3) کمی بزرگ تر از سطح متوسط (3) و در خصوص انتظار ظهور میانگین به دست آمده (42/3) بزرگ تر از سطح متوسط (3) است و اکثر اعضای گروه نمونه گویه های شناخت حضرت مهدی را صحیح پاسخ داده اند. بیشترین میزان پاسخ های صحیح، در مورد فلسفه غیبت آزمایش مردم، جلوگیری از شهادت زودهنگام حضرت و حفظ ایمان و استقامت در دین داری بوده و بیشترین میزان پاسخ های صحیح در خصوص فلسفه ظهور را آشکار شدن حق و از بین رفتن باطل، تشکیل حکومت واحد جهانی و اجرای دین خدا یاد کرده بودند.
۷.
مقاله حاضر با طرح ادله گوناگون در مورد ضرورت زمینه سازی برای ظهور موعود بحث می کند و می کوشد ادعای کسانی را که اظهار می دارند آمادگی و زمینه سازی برای ظهور منجی ضرورت ندارد، ابطال سازد. این ادله عبارتند از: اثبات ضرورت زمینه سازی از دریچه فلسفه غیبت، تلازم وجوب عمل به تکالیف شرعی با ضرورت زمینه سازی، بی نتیجه بودن ظهور بدون زمینه سازی، لزوم زمینه سازی در قالب معرفی امام به مردم، دلالت ادله وجوب انتظار بر لزوم زمینه سازی. آخرین دلیل نیز ذکر نمونه هایی از وظیفه شیعیان نسبت به زمینه سازی در عصر غیبت است. با این ادله ثابت می شود که وظیفه شیعیان برای ظهور منجی بس سنگین است. البته این بار تنها بر دوش شیعیان سنگینی نمی کند، بلکه بر همه عدالت طلبان و ظلم ستیزان که به آرامش بشر فکر می کنند، فرض است تا جهان را برای طلوع خورشید عدالت گستر آماده کنند.