مقالات
حوزه های تخصصی:
تعداد قابل توجهی از عالمان شیعه، دین را به سه بخش اعتقادات، اخلاق و احکام تقسیم کردهاند و این خود به نوعی طرح کلی دین است. مستند این طرح روایت معروفی از پیامبر اکرم؟ص؟ است که علم را منحصر در آیه محکمه، فریضه عادله و سنه قائمه کرده است. حال پرسش اساسی این است که آیا سهگانه اعتقاد اخلاق و احکام میتواند طرح کلی دین باشد و آیا روایت یاد شده در مقام بیان طرح کلی دین بوده است در نوشتار پیشرو که با روش توصیفی و تحلیلی سامان یافته است در بخش نخست پس از اثبات اعتبار سندی حدیث و انعکاس دیدگاه عالمان شیعه در اینباره اثبات شده است که حدیث یاد شده نمیتواند ناظر به طرح کلی دین باشد و در گام بعد به تبیین و تحلیل مفاد روایت از منظر اندیشمندان شیعه پرداخته شده است.
طرح کلی اسلام از منظر آیت الله خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
طرح کلی دین اسلام یکی از دغدغههای آیتالله خامنهای است و در آثار مختلف به تبیین این مهم پرداختهاند. ایشان بر پایه کتاب و سنت، سعی کرده است تا مهمترین معارف اسلام را در ساختاری هندسی و هماهنگ طبقهبندی کند تا از این طریق بتواند اسلام را به عنوان طرح و مسلکی اجتماعی دارای اصولی منسجم و یک آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها تبیین کند و از این طریق زمینه برای کشف نظریه اسلام برای جامعه و حکومت اسلامی و هویتبخشی به مسلمین فراهم شود. ایشان با استناد به قرآن کریم و سیره معصومین؟عهم؟، توحید را محور طرح کلی دین میداند که در اطراف آن شبکهای از مفاهیم و معارف زندگیساز در سه عرصه جهانبینی، انسانشناسی و خط مشی اجتماعی شکل میگیرد.
طرح کلی دین از نظر علامه محمدتقی مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این نوشته درصدد تحقیق این مسئله هستیم که آیا در آثار آیتالله محمدتقی مصباح از طرح کلی دین بحث شده است یا خیر؟ و اینکه در آثارشان به این عنوان تصریح کردند یا از کنار هم قرار دادن جملاتشان چنین استفادهای میشود؟ و آیا بیانشان در این موضوع یکی است و یا متعدد میباشد؟ و در فرض اختلاف هر کدام از آنها چه تفاوت و اشتراکی با بقیه موارد دارند؟ شاید بتوان گفت که اگرچه ایشان به عنوان «طرح کلی دین» در آثارشان تصریح نکردند، اما از مجموع عباراتشان استفاده میشود که درصدد بحث از طرح کلی دین بودهاند و آن را عبارت از نظامی هماهنگ و به هم پیوسته و براساس محور واحد میدانند. ایشان در چهار اثر از آثار خود با رویکردهای متفاوت به این مسئله پرداختهاند، بنابراین از مجموع مباحث ایشان میتوان اینگونه نتیجه گرفت که: بین اجزاء این طرح کلی باید هماهنگی و ارتباط و به هم پیوستگی بوده و محور در میان همه اجزاء باید امر واحدی باشد و رابطه اجزاء هم باید طولی بوده و ارتباط منطقی و ترتبی بین آنها وجود داشته باشد. طرح باید اللهمحور باشد نه انسانمحور که بوی اومانیستی دارد. محتوای قرآن از نظر ایشان همان محتوای دین بوده و فرقی ندارند. محور دعوت انبیاء؟ع؟ به عنوان یک طرح کلی ایمان است و لذا لازم است کشف این محور مستند به دین باشد. در نوشته حاضر جمعآوری دادهها به صورت کتابخانهای بوده و تحقیق به گونه توصیفی تحلیلی انجام شده است، بنابراین در مواردی صرفاً آراء ایشان نقل و تبیین شده و در پارهای موارد نقد و بررسی مطالب هم انجام شده است.
طرح کلی اسلام از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ارائه طرح کلی دین از ضروریات فهم نسبتاً جامع از مبانی و اصول و امتدادهای دین در عرصه حیات فردی و اجتماعی انسان محسوب میشود. از منظر آیتالله جوادی آملی، دین مجموعه عقاید و باورها، اخلاق و نظام ارزشی، و احکام و نظام رفتاری میباشد. بر این اساس الهیات توحیدی ایشان در قالب شناخت مبدا و توحید در عرصه نظر و عمل و نیز تربیت موحد، دستهبندی میشود و در مسئله قلمرو دین نیز ایشان قایل به بسط قلمرو دین در عرصههای اجتماعی و سیاسی و تشکیل حکومت با همه ابعاد و حیثیات آن میباشند. نقش مردم در این نظام سیاسی بسیار تعیینکننده و قوامبخش حرکت توحیدی اسلام به سمت اهداف عالیه آن میباشد.
طرح کلّی دین در منظومه فکری علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظام فکری به منزله زیرساخت منظومه فکری و حلقه اتّصال میان مبانی کلان و خرده مبانی و قواعد و نیز نظریّات تخصصی و اختصاصی است، آثار و مکتوبات مرحوم علامه طباطبایی به عنوان اندیشمندی که برخوردار از دستگاه فکری است و با بهرهگیری از عناصر معقول و منقول در اندیشه به بلوغی وصفناشدنی در اندیشهورزی دینی رسیده است، منبعی ارزشمند از رویکردها و دیدگاههای دینی است که میتواند تا اعصار متمادی سرچشمه الهام و اثربخشی در باب پاسخگویی به نیازهای بشر در عصر مدرن و پس از آن باشد. یکی از موضعات قابل پژوهش در منظومه فکری علامه طباطبایی ترسیم جغرافیای مفهومی از طرح کلّی دین در اندیشه ایشان است، برای استحصال این طرح از منظومه فکری ایشان لازم است که پس از تعریف دین و صورت ابتدایی از طرح کلی دین، عناصر دخیل در نظام اندیشه ایشان تبیین گردد و طرح تفصیلی و کلّی از دین با توجّه به ترابط زنجیره عناصر منظومه فکری ایشان تحلیل شود. در این مقاله با نگاهی کلنگر به مهمترین عناصر اندیشه وی که میتوان آن را نماینده نظام فکری ایشان دانست به تبیین تصویر کلّی ایشان از دین خواهیم پرداخت و برای این هدف از تفسیرهای جزیرهای و تک بعدی و یا دیدگاههای خرد ایشان در موضوعات مختلف صرفنظر خواهیم کرد. گرچه علامه طباطبایی مانند بسیارز از اندیشمندان اسلامی، به سهگانه اعتقادات و اخلاق و احکام برای طرح کلّی دین تصریح نموده است امّا نقطه امتیاز او در تشریح و تفصیل مبانی و اعتقادات و همچنین اخلاق و نظامات اجتماعی، تاکید بر عنصر واقعبینی انسان فطری و اهتمامی است که ایشان برای سریان عقلانیّت دینی در عرصههای مختلف دین انجام دادهاند، گرچه محتمل است که رویکرد ایشان به تحلیل عناصر دین، به پیشنهاد طرح نوینی برای کلیّت دین نیز بیانجامد.
طرح کلی دین از منظر ابوالاعلی مودودی و سید قطب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ابوالاعلی مودودی و سیدقطب با توجه به روند مبارزه با طاغوتها و تغییر حاکمیت جاهلی به این نتیجه رسیده بودند که بدون حکومت اصیل اسلامی نمیتوان در برابر فساد ایستاد؛خصوصاً اینکه در ممالک اسلامی زمام حکومتها به دست کسانی است که از حقایق اسلام بیخبرند؛ لذا عالمان باید به این مهم اقدام کنند به همین دلیل خود این دو هم به سیاست و الهیات روی آوردند؛ مودودی و سیدقطب جامعه را به دو دسته تقسیم میکردند: جامعه اسلامی و جامعه جاهلی. ایشان برای رسیدن به جامعه اصیل اسلامی نیاز اساسی را این میدانستند که اسلام حقیقی شناخته شود زیرا مشکل اصلی جوامع اسلامی و عدم قیام در برابر طاغوتها فاصله گرفتن از اسلام حقیقی است، لذا شروع کردند اصطلاحات کلیدی قرآنی (الله، رب، عبادت، دین) را که به نظر آنها دستخوش تحریف شده بود در کتب خود تبیین و در ادامه مودودی در کتاب مبادی الاسلام و نظام الحیاه الاسلامی و سیدقطب در کتب معالم فی الطریق و المستقبل لهذاالدین طرحی را از اسلام حقیقی با عنوان النظام الشامل الکامل تبیین که نگاهی جامع و شامل به اسلام شود تا تصویری از آن نگاه کامل به اسلام صورت گیرد و مقدمهای شود تا به آن هدف (مجتمع اسلامی) برسند. به علت اینکه سیدقطب افکارش متاثر از مودودی میباشد طرح هر دو را در یک مقاله بررسی میکنیم طرحی که از توحید و ایمان به لا اله الا الله شروع میشود به نبوت میرسد به عنوان کسانی که علم به قوانین عالم را میرسانند و عبادات مهمترین آورده پیامبران که باعث عبودیت انسانها میشود و همه اینها در شریعت الهی محقق میشود شریعتی که فقه و احکام و حقوق واخلاق و نظامات دینی را در جامعه برقرار میکند و مجتمع اسلامی را میسازد. این طرح در یک جمله توحید نبوت عبادات و شریعت میباشد که ذیل شریعت هم احکام حقوق و نظامات دینی است.
فرایند حرکت تکاملی انبیاء (ع) در اندیشه آیت الله خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حرکت انبیاء یک حرکت تکاملی است و در صدد رشد و ترقی انسان به شکوفایی استعدادها و ظرفیتهای وجودی انسان است. حرکت تکاملی انبیای الهی بر پایه مفهوم مرکزی و بنیادین «توحید» است. توحید و معرفت خدا همه مایه تکامل و تعالی روح انسان و رشد و تعالی وجودی اوست که هدف عالی و نهایی انبیاء است و هم طرح توحید به معنای ایجاد یک محیط الهی و سالم و پیشنهاد ساختار جامعه و نظم الهی، عادلانه، بدون ظلم، بدون استثمارِ اجتماع است. با استفاده از قرآن کریم و اطلاعات تاریخی و تحلیل عقلی، این حرکت در سه مرحله مهم طی شده است: مرحله اول: تحول و رستاخیز درونی؛ مرحله دوم: رستاخیز وانقلاب اجتماعی؛ مرحله سوم: ساختن و بنیانگذاری یک اجتماع نو. هر کدام از این مراحل از گامهای مختلفی تشکیل شده است.
طرح کلی حرکت انبیاء و ائمه(ع) از منظر آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حرکت هر موجود ذیشعوری براساس نوعی محاسبه و برنامهریزی قبلی است، حرکت انبیاء و ائمه؟عهم؟ از این قاعده مستثنا نبوده ما در این تحقیق به دنبال به دست آوردن طرح کلی حرکت آنها هستیم بدون آنکه آن را منحصر به شخص یا زمان خاصی نمائیم تا در سایه آن ربط حرکات پراکنده یا متفاوت آنان را بفهمیم و نقشه کلی آن را در راستای الگوگیری به دست آوریم. مسئله قدرت و دولت زمینهای است که حرکت انبیاء و اولیا در این زمینه مطرح میگردد و خود به خود مسائلی را همچون منشأ، حفظ، توسعه و کیفیت تعامل با سایر قدرتها را به همراه دارد ما در این تحقیق به روش تحلیلی، مسائل قدرت را از نگاه اسلام مطرح و به طرح کلی حرکت انبیاء و ائمه؟عهم؟ که عبارت از: انتظار، تقیه و قیام باشد رسیدهایم.
تحلیل غیبت امام دوازدهم براساس طرح کلی حرکت انبیاء و ائمه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از سؤالات مهم در حوزه مهدویت تحلیل چرایی و فلسفه غیبت امام دوازدهم است که البته در این موضوع بحثهای زیادی شده و هم از منظر روایات و هم با تحلیل عقلی و نگاه تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است ولی یکی از راههای تحلیل غیبت، نگاه به این پدیده در چارچوب طرح کلی حرکت انبیاء و ائمه: است که کمتر از این زاویه به آن پرداخته شده است. در این مقاله سعی شده است ضمن تبیین طرح کلی حرکت رهبران دینی، جایگاه غیبت و چرایی آن با توجه به این طرح، بررسی گردد.
بررسی طرح کلی حرکت رهبران الهی بر محور روایات دولت حق و باطل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رهبران الهی برای اجرای مأموریت خود دارای طرح و برنامه بودهاند و کار خود را با تبیین هدایت و دعوت افراد آغاز کرده و پس از نیرو سازی و تشکیل هسته اولیه (انتظار)، و نفوذ در جبهه باطل (تقیه)، حرکت خود را علنی میکردند و در صورت موفقیت، تشکّل دینی خود را علنی کرده و با موانع راه رستگاری مبارزه میکردند و گستره این اجتماع دینی را تا آنجا که توفیق مییافتند بسط میدادند، (قیام) آرزوی تمامی رهبران الهی، نابودی کامل باطل و هدایت تمامی انسانها بود، و رهبران الهی؟عهم؟ این حرکت را با سه گام انتظار، تقیه و قیام، پی میگرفتند، این طرح به صورت مشترک در زندگی تمامی انبیاء؟عهم؟ مشاهده میشود، البته برخی از ایشان موفق به پیمودن تمام راه نشده و بر اثر همراهی نکردن مؤمنان و توسط اهل باطل در میانه راه به شهادت میرسیدند. این تحقیق، با شیوه توصیفی _ تحلیلی و روش کتابخانهای، سعی در استخراج طرح کلی رهبران الهی با تمرکز بر روایات دولت حق و باطل دارد، و به این نتیجه رسیده که تمامی مراحل طرح از قبیل دعوت، هدایت و نیروسازی (انتظار)، حفظ رهبر و نیروها و نفوذ پنهان در جبهه باطل (تقیه) و نبرد علنی با باطل (قیام)، از این روایات قابل برداشت است، به عنوان نمونه: روایت «عُلَمَاؤُهُمْ و أَتْبَاعُهُمْ خُرْسٌ، صُمْتٌ فِی دَوْلَهِ الْبَاطِلِ، مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَهِ الْحَقِ، و سَیحِقُ اللَّهُ الْحَقَ بِکَلِمَاتِهِ، و یمْحَقُ الْبَاطِلَ» در بردارنده سه گام انتظار (مُنْتَظِرُونَ)، تقیه (خُرْسٌ، صُمْتٌ) و قیام (سَیحِقُ اللَّهُ الْحَقَ بِکَلِمَاتِهِ، و یمْحَقُ الْبَاطِلَ) است، و روایت «وَ الْمُؤْمِنُ مُجَاهِدٌ لِأَنَّهُ یجَاهِدُ أَعْدَاءَ اللَّهِ تَعَالَى فِی دَوْلَهِ الْبَاطِلِ بِالتَّقِیهِ وَ فِی دَوْلَهِ الْحَقِّ بِالسَّیفِ» ارتباط دو گام انتظار و تقیه را در بر دارد.