گنبدهای نمکی مطالعه شده در منطقه قوشه داغ در قالب حوضه آبریز یا محدوده شهری نبوده و بنا به ضرورت مطالعاتی این گنبدها به صورت منطقهای و تصادفی انتخاب شدهاند که می توان گنبدهای نمکی مجاور این مناطق را نیز براساس همین مطالعات تجزیه و تحلیل نمود. در مطالعه گنبدهای نمکی ابتدا به خصوصیات طبیعی منطقه پرداخته شده است. این خصوصیات دربرگیرنده ویژگی های توپوگرافی، اقلیم، خصوصیات خاکشناسی و کاربری اراضی خاکهای شور، روند کلی فرسایش و رسوب و ویژگی های زمینشناسی و پوشش گیاهی میباشد. پس از مطالعه و بررسی اوضاع طبیعی و شرایط موجود منطقه به شرایط و خصوصیات عمده گنبدهای نمکی از جمله ممیزی گنبدهای نمکی، بررسی خصوصیات هیدروگرافی گنبدهای نمکی منطقه مطالعاتی و در نهایت به پیشنهادات اجرایی جهت جلوگیری از ورود آب خاکهای شور به رودخانه اصلی و آمایش منطقه پرداخته شده است. اهداف اساسی این مقاله عبارت از بررسی گزینههای جداسازی آب شور و شیرین رودخانه آجیچای و مطالعه گزینههای ارتقاء کیفیت و کنترل شوری رودخانههای منطقه جهت کاهش شوری و اصلاح خاک های محدوده مورد مطالعه میباشد. موارد اساسی و عمده راهکارهای اصلاح شبکه های هیدروگرافی گنبدهای نمکی عبارتند از : احداث بندهای بزرگ یا سد در دهانه ورودی هریک از شاخه های شور به شیرین جمعآوری آب شاخه های شور رودخانه جلوگیری از عبور کردن آب شیرین از تشکیلات زمین شناسی شور و ریختن آب شاخه های شور به آن و انتقال آب شیرین از طریق لوله به محل جلوگیری از شور شدن آب های زیرزمینی نتایج حاصل از مطالعه هیدروگرافی گنبدهای نمکی در دامنههای جنوبی قوشهداغ مشخص میسازد که در صورت جلوگیری از شوری رودخانه اصلی و اصلاح شوری خاکهای مناطق مسطح منطقه که درصد مساحت زیادی را دربرگرفته است، میتوان اراضی وسیعی را زیر کشت آبی برد که تاثیر بسزایی در اقتصاد منطقه خواهد داشت.
شهر تبریز در جریان رشد تاریخی خود، بارها برج و باروی پیرامون شهر را در نوردیده و از دروازههای متعدد آن بیرون خزیده است. شهر در توسعه ادواری، تابع شیوه معینی از محلات و مناطق نبوده و هر منطقه و محله شهری خصوصیات مختلف خود را داشته است. کالبد کنونی شهر تبریز عملاً تمامی سطح بستر طبیعی و یکپارچه آن را اشغال نموده و به عنوان یکی از مادرشهرهای ایران در معرض یک تحول کیفی قرار گرفته است. شناخت شهر، دیگر بدون توسل به نگرش ها، مفاهیم و تعاریف جدید غیر ممکن بوده و شاید بتوان گفت که یکی از عوامل پیدایش بحران در برنامه ریزی و مدیریت شهری معاصر، در این واقعیت نهفته باشد که مفهوم شهر عوض شده و یا به عبارتی، عصر شهر به سر آمده است. امروز مادرشهر تبریز دیگر یک کانون کالبدی ـ اجتماعی یکپارچه و همگون نمی باشد، بلکه مجموعه ای از کانون های پراکنده و ناهمگون است که در شبکه پیچیده ای از روابط اقتصادی ـ اجتماعی و کالبدی ـ فضایی به هم گره خورده و در ارتباط با هم است. با توجه به استقرار شهر در پهنه خطر بسیار بالای زلزله و تحولات عظیم در ساختار جمعیتی آن طی نیم قرن اخیر و به تبع آن رشد فیزیکی شهر به همراه ایجاد محلات جدید و تغییر در بافت و تیپولوژی محلات قدیم آن در سطوح مختلف اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی و با عنایت به اینکه این شهر به عنوان یکی از بزرگترین کانون های شهری کشور با موقعیت ممتاز مبادلاتی ـ ارتباطی ـ خدماتی ـ صنعتی و شهری می باشد، به ناچار مسایل مذکور باعث شده سازمان سنتی شهر را که تا گذشته نه چندان دور متکی به تقسیمات محله ای بود، در هم شکسته، استقلال نسبی محلات متزلزل شده و محدوده های معین محلات سنتی قابل شناسایی نباشند.
این مقاله با هدف تحلیل و بررسی روند شهر نشینی و توسعه فیزیکی شهر زابل، به بررسی دوره های مختلف شهرنشینی اهم از پیدایش و گسترش، علل و زمینهها و بستر مساعد، چگونگی و چرایی این توسعه پرداخته است تا در بعد کاربردی بستر مساعد و مناسبی برای هر گونه برنامه ریزی شهری، تصمیم گیری و سیاستگذاری در این شهر و منطقه باشد و برنامهریزان را چراغ راه مفیدی به حساب آید. روش کار در این پژوهش؛ توصیفی– تحلیلی است که با نگاه قیفی به روند شهرنشینی و توجه به گذشته به منظور تصمیم گیری منطقی در حال و با بهره گیری از مطالعات کتابخانهای و میدانی، جدولها، نقشهها و نمودار های مورد نیاز به تجزیه و تحلیل مطالب پرداخته است. برخی از مهمترین نتایج این تحقیق عبارتند از: - قدمت طولانی مدت شهر نشینی در منطقه به قبل از میلاد مسیح (3200 سال قبل از میلاد) باز می گردد. - پیدایش و پویایی شهر زابل ناشی از؛ شرایط منطقه ای (خاک مساعد و آب کافی) و فرا منطقهای (هیرمند و افغانستان) بوده است. - شهر نشینی در این منطقه از روال منطقی تبدیل روستا به شهر تبعیت میکند (تبدیل روستای حسین آباد به شهر زابل). - بیشترین توسعه و گسترش فیزیکی شهر زابل ناشی از شرایط بوجود آمده پس از انقلاب اسلامی بوده است.
فرسایش کنارهای رودخانه در حوضه ی زهکشی سعیدآباد چای (دامنه ی شمالی توده ی کوهستانی سهند)، از مسائل ژئومورفولوژیک است که در اثر آن علاوه بر فرسایش و اتلاف خاک و از بین رفتن اراضی حاصلخیز، مراکز سکونتی، تأسیسات، زیرساخت های ترابری (جادهها و پلها) و غیره، در معرض خطر قرار میگیرند. انسان نیز با دخالتهای بیرویه و دستبرد ناآگاهانه در سیستم طبیعی رودخانه، اثرات زیانبار زیست محیطی این نوع فرسایش را تشدید می کند. مقاله ی حاضر سعی دارد ضمن تعیین وضعیت کنونی سیستم آبرفتی دره ی سعیدآبادچای و بررسی ویژگی های مورفولوژیکی نیمرخ طولی آبراهه های سعیدآباد چای با استفاده از توابع ریاضی، همچنین ترسیم نقشه ی پهنه بندی خطر فرسایش کناره ای رودخانه سعیدآبادچای (با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزارهای Autocad Map2000, ARC/GIS ARC/VIEW,) به ممیزی مناطق پرخطر- کم خطر حوضه از نظر فرسایش کنارهای رودخانه پرداخته و در ضمن، نقش فعالیتهای انسان را در تشدید وقوع این نوع فرسایش مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. نتیجه ی این مطالعه نشان می دهد که در حال حاضر 3/47 درصد مناطق واقع در حاشیه آبراهه های سعیدآبادچای، در معرض خطر متوسط تا بسیارشدید فرسایش کنارهای رودخانه قرار دارند و تقریباً 7/52 درصد در پهنه های خطر کم تا بسیارکم قرار دارند.