"هنر ترجمه در طول زندگانی فکری، فرهنگی، اجتماعی ... انسان، پیوسته با زبان آدمی همراه و همگام بوده و چشم به پویش و افت و خیزهای آن داشته و خود را با زبان، همسو و هماهنگ ساخته است.
سیر زبان ترجمه پدیده ای اجتناب ناپذیر بوده و از سپیده دم کار ترجمه تا به امروز، با توانایی و استواری تمام، به زندگانی خود ادامه داده است و نیز ادامه خواهد داد. هر چند با پیشرفتهای شگرفی که در دانشهای آدمی و ابزارهای کاربری دانشها پیش می آید، بی گمان شیوه یا شیوه های ترجمه نیز دگرگون خواهد شد، هیچ گاه جامعه انسانی از این هنر کهن و دیرپای خویش، بی نیاز نخواهد گشت.
پیداست که همین روند ترجمه، در گسترده زبان فارسی نیز که یکی از زبانهای شیرین__ به گفته غیر فارسی زبانان__ نیرومند و جاافتاده روی زمین است، در کار بوده و نیز تا زندگی مردم بر جای است، در کار خواهد بود."
"هدف مقاله حاضر پاسخ به این مساله است که آیا در دوران باستان و میانه در ایران ترجمه وجود داشته است یا نه؟ و اگر وجود داشته، دلایل و چگونگی پیدایش آن چه بوده است؟ نقشهای آن کدامند؟ و بررسی آن چه کمکی به علوم زبانی می کند؟
به این منظور با کنکاش در آثار ایران شناسان ایرانی وغیر ایرانی، به توصیف آثار ترجمه پرداخته می شود و تاثیر بررسی تاریخ ترجمه بر تحقیقات تاریخی محض و نیز چرایی پیدایش ترجمه و تاثیر آن بر زندگی اجتماعی این دوران مورد تحلیل قرار می گیرد؛ و ترجمه به عنوان عامل حفظ مذهب، اتحاد، سلطه گرایی، و ایستادگی در برابر نیستی معرفی می شود، عاملی که نخستین مدارج تکاملی اجتماعی را منعکس می کند و خبر از تحولات و چگونگی همزیستی اقوام پیشین می دهد.
در لا به لای متن مقاله، آثار ترجمه شده و زبانهایی که در آنها به کار گرفته شده اند به تفکیک معرفی می شوند و برای دستیابی سریع خواننده به ارتباط زبانهای مکتوب، در انتهای مقاله جدولی مقدماتی که ارتباط این زبانها را نشان می دهد ارائه می گردد."
"توانش و کنش افراد دوزبانه همواره مورد بحث جامعه شناسان زبان، و به ویژه پژوهشگران حوزه دوزبانگی و نیز ترجمه شناسان بوده است. بسیاری از جامعه شناسان زبان و ترجمه شناسان بر این باورند که افراد دوزبانه بالقوه مترجمند. این باور در نگرشی کلی نیز کاملا درست می نماید، زیرا یکی از ویژگیهای افراد دوزبانه از نگاه فرد غیر متخصص همانی است که مترجم نیز خواه در ترجمه مکتوب و خواه در ترجمه شفاهی انجام می دهد.
در این مقاله سعی بر آن است تا عملکرد افراد دوزبانه و مترجمان را در چارچوب عمل ترجمه با یکدیگر مقایسه کنیم تا معلوم شود، کدام دسته از افراد دوزبانه و با چه درجه و سطحی از توانش زبانی برای دوره های تربیت مترجم مناسب تر اند."
در رویکردی نقش گرا به ارزشیابی کیفیت ترجمه، یک ترجمه «خوب» آن است که نقش تعیین شده را در زبان و فرهنگ مقصد به خوبی ایفا کند، یعنی در ایفای نقش، ترجمه مناسبی باشد. نظر غالب این است که در ارزشیابی یک ترجمه میزان همان متن اصلی است، به این معنی که ارزشیاب باید ترجمه را با متن اصلی مقایسه کند تا ببیند آیا پیام مورد نظر دقیقا منتقل شده و نیز مولفه های معنائی و دستوری به درستی ترجمه شده اند یا نه. اما در یک رویکرد نقش گرا به ترجمه عواملی مانند نقش زبان، نوع متن، و هدف ترجمه از اهمیت بیشتری برخوردارند و به عنوان معیارهای قطعی در تعیین میزان مناسب بودن متن به حساب می آیند. در این رویکرد، متن اصلی گاهی فقط یک منبع خبر تلقی می شود، و مترجم کارشناسی است که با توجه به نوع و نقش و هدف متن اصلی تصمیم می گیرد که متن ترجمه چه نقشی را باید در زبان و فرهنگ مقصد ایفا کند.