هدف مقاله حاضر بررسی اثرات نا متقارن قیمت مسکن بر مصرف خانوارهای شهری در استان های ایران، طی دوره ۱۳۹۳-۱۳۸۵ می باشد. برای این منظور، با برسی دو الگو، ابتدا اثر تکانه قیمت مسکن بر مصرف خانوارهای شهری و سپس با وارد کردن تکانه های مثبت و منفی، اثرات نا متقارن آن ها با استفاده از رویکرد خود بازگشت برداری پنل (Panel VAR) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر آن است که اثر تغییرات قیمت مسکن بر مصرف خانوارهای شهری در استان های ایران، طی دوره مورد بررسی، منفی و معنادار می باشد. همچنین بررسی اثرات نا متقارن تکانه قیمت مسکن، اثر منفی و معنادار در تکانه مثبت و اثر مثبت و معنادار در تکانه منفی قیمت مسکن نشان داده است. بررسی تابع واکنش آنی ناهمبسته (OIRF)، حاکی از آن است که تکانه قیمتی مثبت اثر گذارتر از تکانه قیمتی منفی بر مصرف می باشد؛ بنابراین بر اساس پژوهش حاضر، اثر نامتقارن تکانه مسکن بر مصرف خانوار شهری تأیید گردیده است. به طور کلی، خانوارهای شهری در استان های ایران در دوره مزبور در مواجهه با سود و زیان های احتمالی سرمایه، رفتار پس انداز خویش را تغییر خواهند داد. نتایج حاصل نشان دهنده افزایش گرایش به پس انداز خانوارهای شهری و افزایش عدم اطمینان به تغییرات ثروت طی دوره مزبور است.
روند شهری شدن در کشورهای در حال توسعه، با عدم تعادل های خدماتی، پراکنش جمعیت و رشد بی قواره شهری مواجه بوده است؛ به طوری که ناپایداری به وجود آمده از این رشد ناموزون، به شکل عدم تعادل های فضایی- اجتماعی با نمودهای فقر شهری، اسکان و اشتغال غیررسمی و آلودگی های زیستی، نمایان شده است. تحقیق حاضر، به بررسی نابرابری های اجتماعی و فضایی موجود در مناطق و نواحی مختلف شهر یزد و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و داده های لازم، از طریق روش کتابخانه ای و عمدتاً با استفاده از اطلاعات طرح تفصیلی سال 1388 شهرستان یزد گردآوری شده اند. رتبه بندی مناطق و نواحی شهر یزد از لحاظ توسعه اجتماعی، با استفاده از 15 شاخص و با بهره گیری از روش تاپسیس و تاکسونومی نشان داد که منطقه 3 و ناحیه 3-2 در رتبه اول و منطقه 2 و ناحیه 2-1، در رده آخر قرار گرفته اند. انتخاب میانگین قیمت زمین به عنوان معیاری برای ارزیابی نابرابری اقتصادی میان نواحی مختلف شهر و مقایسه این شاخص با استفاده از آزمون ANOVA بیانگر این نکته بود که میان نواحی مختلف شهر یزد از این نظر تفاوت وجود دارد؛ به طوری که ناحیه 3-2 بالاترین ارزش و ناحیه 1-1 کمترین ارزش را به خود اختصاص داده اند. آزمون همبستگی بین میزان توسعه اجتماعی نواحی و ارزش زمین در آنها که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون انجام شد، نشانگر رابطه معنادار و مثبت بین این دو متغیر بوده است. لذا ما شاهد افزایش ارزش زمین به موازات افزایش توسعه یافتگی اجتماعی در نواحی مختلف شهر یزد می باشیم.
فقدان کارایی شهرداری ها در جذب منابع قابل وصول و سیاست های مقطعی و موردی باعث وابستگی شهرداری ها به درآمدهای ناپایدار از جمله عوارض ساخت و ساز و فروش تراکم شده است و این عوامل مدیریت شهری را در رسیدن به توسعه پایدار شهری با چالش هایی مواجه کرده است. تکیه بیش از اندازه شهرداری ها به الگوی کنونی تأمین منابع درآمدی ناپایدار اقتصاد شهری را در بر داشته است. در رویکرد نوین اقتصاد شهری، مباحث نوینی پا به عرصه تئوری و اجرا گذاشته است که هدف عمده آنها، شناسایی سازوکارهای ارتقاء و بهبود منابع پایدار برای تأمین هزینه ها در حوزه مدیریت شهری می باشد. از این رو راه حل پیشنهادی این پژوهش دستیابی به الگوی پایدار درآمدی منطبق با رویکرد اقتصاد مقاومتی از جمله تسهیل و شفاف سازی در زمینه سرمایه گذاری بخش خصوصی، استفاده از ظرفیت های نهادهای مالی و توجه ویژه به عوارض نوسازی به عنوان منبع درآمدی مستمر و پایدار می باشد که از جمله الزامات اقتصادی مقاومتی در حوزه مدیریت شهری است.