در طی تاریخ پر فراز و نشیب اسماعیلیه، اندیشمندان و متفکرانی ظهور کردند که مسائل فکری، کلامی و فلسفی این جریان سیاسی- مذهبی را تدوین و تبیین نمودند. یکی از مباحث مهم در نگرش تاریخی اسماعیلیان، دیدگاه ایشان راجع به تکامل انسان بود. در نگرش اسماعیلیان ، تاریخ مسیری تکاملی دارد و همواره از یک دوره به سوی دوره ی نوین گذر می کند. در این سیر تکاملی، انسان نیز به صورت تدریجی رو به سوی کمال دارد. هدف مقاله ی حاضر بررسی نگرش تاریخی اسماعیلیه (دعوت قدیم) به خلقت انسان و رسیدن او به سعادت است و در پی پاسخ گویی به این سؤال است که در فلسفه ی تاریخ اسماعیلیان، ابعاد وجودی انسان و نهایت کمال او چیست و آیا با این ابعاد وجودی به تکامل خواهد رسید؟ نتیجه ی حاصل از پژوهش این است که در نگرش ایشان، انسان واجد وجوه متفاوتی است. نخست، او حیوانی است که در زندگی مادی و نفسانی خود غرق است و دورترین مخلوقات به خداست که بر اثر هدایت انبیاء و اوصیاء می تواند به نهایت تکامل دینی خویش در روی زمین نایل شود؛ لیکن تکامل معنوی انسان رسیدن به نهایت عقل و عرفان، یا به عبارتی، رسیدن به عقل کل است که عملاً دست نیافتنی است.
امام هادی (ع) دهمین امام شیعیان از تاریخ 220 تا 254 هجری امامت شیعیان را بر عهده داشتند. بر ارباب معرفت پوشیده نیست که امامت، ادامه رسالت است و این رکن عظیم، عامل بیداری و جهش مسلمانان پس از رحلت رسول الله (ص) و زمینه ساز فرهنگ و تمدن غنی اسلامی بوده است. درباره امام هادی (ع) و نحوة زندگی و رفتار ایشان و آثار جاویدانی که در زمینه های عقیدتی و فقهی و قانونگذاری و اخلاق و تربیت و مبارزات سیاسی از خود بر جای نهاده اند، سخن گفتن از ارزشمندترین تجسم خارجی و راستین دین باوری و مجاهدت در راه تحقق آن است. امام هادی (ع) در دوران خویش مرجعیت علمی جامعه اسلامی بوده اند و به همین جهت است که می بینیم همواره محور حرکت ها و مبارزات علمی با جریان های انحرافی و افراط و تفریط های علمی ایشان بودند. از جمله این گروه ها معتزلیان هستند که امام هادی (ع) با کوشش ها و مناظرات علمی خود سعی در پاسخ گویی به رفع شبهات آن ها در مسائل مختلف از جمله بحث اختیار را داشته اند. در این پژوهش سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع تاریخی اصلی به این مسئله پاسخ گوییم که: امام هادی (ع) با استناد به چه مبانی و روشی در جهت رفع شبهات معتزلیان به ویژه مسئله اختیار تلاش کرده اند؟ امام هادی (ع) با استفاده از دلایل قرآنی و روائی و عقلی به تبیین اعتقادات شیعه و نقد مبانی معتزله پرداخته اند و به رفع شبهات و انحرافات اقدام کرده اند.
رابطه خویشاوندی، اهمیت ویژه ای در زندگی انسان و پیامدهای مهمی در زندگی اجتماعی افراد دارد. پیشرفت مادی، معنوی و اخلاقی یک جامعه، از خانواده و خویشاوندان شکل می گیرد. از همین رو، تحکیم این نهاد و روابط میان اعضای آن، از جایگاهی ویژه در روایات و سیره معصومان(ع)، از جمله امام هادی(ع) برخوردار است. امام هادی(ع)، از راهکارهای متعددی برای تحقق این مهم استفاده نموده اند. دستاورد این نوشتار که با رویکرد تاریخی و روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، ما را به این نکته رهنمون می شود که امام هادی(ع) در خصوص ارتباط با خویشاوندان و برقراری رابطه استوار و صمیمانه با آنان، از مؤلفه هایی همچون: تعریف و تمجید، بخشش و کمک مالی، گفت وگوی علمی، روشنگری، حمایت، راهنمایی اعتقادی، و نیز تنّبه و آگاهی بخشی استفاده می کردند
سادات سیفی حسنی به گواهی شواهد تاریخی پیشینه درازی در تاریخ محلی قزوین دارند. این گروه پس از پیروزی و تأسیس دولت صفوی با پذیرش مذهب رسمی جامعه، تعامل نزدیکی با حکومت جدید برقرار ساختند. این پیوند مذهبی همراه با برخورداری از اقتدار معنوی سیادت، پایگاه اجتماعی آنان را در جامعه ایران به طبقه ای اشرافی و شهروندانی برتر مبدل کرد. اینان در همه حال رابطه ایمانی و وفاداری خود را نسبت به سلاطین صفوی حفظ کردند، و همین شیوه رفتار موجب شد تا موقعیت آن ها در تمامی آن سده ها ثابت و پایدار بماند. حضور نسبتاً فراگیر سیفیان حسنی در تشکیلات دینی و دیوانی صفویان، آن هم در مناصبی همچون وزارت، صدارت و قضاوت، نشان از اعتماد و اطمینانی است که زمامداران صفوی نسبت به توانمندی نخبگان آنان داشته اند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و همچنین با تکیه بر منابع معتبر تلاش شده تا علاوه بر توجه به تبارشناسی این گروه، تصویر دقیق و مستندی از جایگاه و فعالیت های اجتماعی سادات سیفی در عصر صفوی ارائه شود.