درک و تحلیل علمى فضاهاى مکشوفه از کاوشهاى باستانشناسى و یا فضاها و بافتهاى کهن، که هم اینک حیات در آنها جریان ندارد، نقطه عطف توجه و کانون فعالیت مشترک باستانشناسان، مردم شناسان، معماران و شهرسازان در دهه هاى اخیر بوده است. به جرات مى توان اذعان نمود که علیرغم طرح تئوریهای متعدد وبکارگیرى شیوه هاى علمى مختلف در مطالعه فضاها و بافتهاى کهن، هنوز هیچکدام از روشهاى علمى آزموده توسط باستانشناسان کشورمان بکار گرفته نشده اند. در این مقاله تلاش بر آن است تا پس از بحث در خصوص پیشینه تلاشهاى معموله در تحلیل سازه هاى کهن، ضرورت بهره گیرى باستانشناسى کشورمان از روشهاى موفق علمى در شناخت عملکرد فضاهاى معمارى کهن و ساختار اجتماعى، مذهبى فرهنگى، اقتصادى و.... جوامعى که آنها را فرم بخشیده اند، مورد تاکید قرار گیرد.