صید میگو و ماهی به صورت سنتی از هزاران سال پیش میان ساحل نشینان خلیج فارس رواج داشته است و نحوه صید را از اجداد خود به ارث برده اند. این دو محصول دریایی علاوه بر مصرف مردم ساحل نشین و دریانوردان، به صورت خشک و نمک سود به نقاطی دور از خلیج فارس حمل گردیده است.
نگارندگان می کوشند اهمیت صید میگو را در سواحل شمالی خلیج فارس بررسی نمایند و درصدد پاسخ گویی به این سئوال اند که صید میگو در تغذیهٔ ساکنان سواحل شمالی خلیج فارس تا چه اندازه نقش داشته است؟
فرضیهٔ این پژوهش نیز مبتنی بر این است که صید میگو نه تنها یکی از منابع امرار معیشت ساکنان سواحل شمالی خلیج فارس بوده، بلکه یکی از خوراک اصلی ساکنان این سواحل نیز بوده است.
مسلمانان که در سده های نخستین هجری و پیش از سلطه مغولان بر سرزمین های اسلامی، بخش وسیعی از مناطق آباد و مسکون جهان را در دست داشتند، شهرهای بسیاری ساختند و در سایه تعالیم اسلامی، در این مناطق صاحب فرهنگ و تمدن ممتازی شدند که صفت برجسته آن اسلامیت بود و در زمان خود نظیر نداشت. یکی از جلوه های این فرهنگ ارزشمند و ستون اصلی تمدن اسلامی، توجه به علم و دانش و به تبع آن بزرگداشت دانشمندان بود.دانشمندان مسلمانِ بسیاری در این گستره وسیع، پیوسته در سفر و مهاجرت بودند و از شهری به شهر دیگر می رفتند.
این مقاله بر آن است تا با روش تحلیل تاریخی و ارائه نمونه هایی از گزارشهای تاریخی مورخان مسلمان، ضمن اشاره به اهداف و انگیزه های مسافرت های دانشمندان، نشان دهد که بزرگداشت دانشمندان مهاجر و مسافر که نتیجه آموزه های دینی بود، به عنوان بخشی از فرهنگ اسلامی، نزد مسلمانان نهادینه شده بود و شیوه های برخورد آنان را با دانشمندان مهاجر، شکل و جهت می داد.
در اواخر سده سوم هجری، متون عرفان و تصوف اسلامی شاهد آفرینشِ بن مایه مشهوری به نام «شمع و پروانه» با مضمون «سوختن» و «ایثار» بود که به تدریج در دیوان شعرای صوفی به کار رفت و در فرهنگ و ادبیات ایران تا دوره ی معاصر، گسترش کم نظیری یافت و کلیشه شد. نظریه هایی درخصوص منشأ مضمون «سوختن» ارائه شده است، اما به نظر می رسد با توجه به اینکه سوختنِ «انسانِ کامل» در باورها و مناسک مسلمانان و همچنین ادیان ایران باستان جایگاهی ندارد، باید آن را با توجه به جغرافیای مشترک خراسان بزرگ با سرزمین های شرقی، نقش جاده ابریشم و هم نشینی معناییِ سنت سوختن انسان کامل در ادیان هندوبودایی و بن مایه های شمع و پروانه در اشعار صوفی شاعران به گفتمان فکری دیگری گره زد. هدف این مقاله تعیین امکان میزان تأثیرگذاری مناسک هندو بودایی و انتقال و استحاله مضمون «سوختن» در گفتمان تصوف اسلامی، درقالب بن مایه نمادین شمع و پروانه است.
از مهم ترین صنایع دوره قاجار، صنعت شالبافی بود. ابریشم و پشم ایران افزون بر کاربرد در تولید انواع قالی و پارچه ابریشمی، در بافت محصولی به نام شال استفاده می شد. با تثبیت دولت قاجار و حمایت برخی از دولت مردان، شالبافی به صنعتی مهم و با ارزش تبدیل شد. شهرهای کرمان، مشهد و کاشان به تدریج به مراکز شالبافی تبدیل گشته و نقش مهمی در رشد و بالندگی این صنعت ایفا کردند. همزمان با گسترش صنعت شال در کشور، این کالا علاوه بر اهمیت سیاسی و اجتماعی، از جنبه های اقتصادی و تجاری نیز جایگاه ویژه ای پیدا کرد؛ تا آنجا که می توان در پژوهشی مستقل این مسائل را مورد واکاوی قرار داد. شناخت سیر تحولات تجارت صنعت شال، همان امری است که این پژوهش در نظر دارد با مطالعات کتابخانه ای و مراجعه به اسناد کنسولی بجای مانده از دوره قاجاریه و نیز به روش توصیفی- تحلیلی به آن پاسخ دهد. مسائل محوری مقاله دو مورد است: اولاً ویژگی ها و کاربرد شال در جامعه ایران عصر قاجار چیست؟ و مهم تر آن که وضعیت تجارت این کالا در دوره قاجار چگونه بوده است؟ دستاورد پژوهش نشان از آن دارد که در جامعه ایران از شال استفاده های متنوعی می شده و دارای کاربد های فراوانی بوده است. همچنین با گسترش صنعت شالبافی در کشور، تجارت آن نیز در دستور کار دولت قاجار قرار گرفت و صادرات آن در کنار دیگر محصولات آغاز به کار کرد.