با آغاز روزنامه نگاری در ایران، اصفهان از جمله شهرهایی بود که قبل و بعد از مشروطه، نشریاتی در آن به چاپ رسید. با پیروزی انقلاب مشروطیّت، روزنامه نگاری در اصفهان با نشر روزنامه ی ""الجناب"" حیات جدید و گسترده ی خود را در فضای آزاد آغاز کرد. در این زمان ""غرب"" نیز از موضوعات مورد توجّه روزنامه نگاران بود که آنان صفحاتی را به این موضوع اختصاص می دادند. نکته ی مهّم، تغییر دیدگاه نویسندگان به غرب بود. پس از گسترش روابط با اروپاییان که حیرت اولیّه ناشی از نخستین دیدارها کاهش یافت. ایرانی ها غرب را صرفاً مظهر قدرت و فناوری نمی دانستند؛ بلکه آنان را استعمارگرانی یافتند؛ که چشم طمع به سرزمین آن ها دوخته است. این دیدگاه تازه نسبت به غرب، بسان دیدگاه حیرت انگیز اولیّه در جراید، قابل تأمل و مشاهده است. آزادی محدود این مطبوعات در دوره مشروطه اوّل، باعث توجّه مدیران به روزنامه نگاری و آزادی بیان در اروپا شد. پرداختن این جراید به سلطه اقتصادی غرب بر تجارت ایران و اصفهان و ارایه راه حل هایی برای مبارزه با آن از مطالب مهم منتشره بود. موضوع استعمار سیاسی غرب به ویژه قرارداد 1907م. به شدّت مورد انتقاد مطبوعات اصفهان قرار گرفت. ارایه اطلاعات ناقص از آداب اجتماعی و آیین مذهبی غرب و معرفی چند اختراع قدیمی از جمله مطالبی است که در زمینه غرب و اروپا در نشریات این دوره ی اصفهان منتشر شد.
هدف از نگارش مقاله حاضر، بیان و تحلیل چگونگی معرفی غرب در نشریات اصفهان در دوره ی زمانی مشروطه ی اول (1324–1327ﻫ..ق ) و با استناد به نشریات"" الجناب، جهاد اکبر، انجمن مقدّس ملّی اصفهان، فرج بعد از شدت و ناقور"" می باشد.
یکی از مباحث بسیار مهم در تاریخ حدیث اهل سنت و جماعت، بحث گرایش صحابه و تابعان به نگارش یا عدم نگارش احادیث در قرن اول هجری است. دیدگاه بیشتر آنان نسبت به نگارش حدیث از میان گزارش های موجود در کتاب های رجالی و تاریخی در دسترس است. براساس این گزارش ها، برخی از ایشان اقدام به نوشتن حدیث کردند و برخی دیگر، گرایشی به مکتوب ساختن روایت ها نداشتند. در این میان، آن چه جلب توجه می کند وجود برخی گزارش های متعارض درباره گرایش تعداد بسیار اندکی از ایشان، نسبت به این موضوع است. یکی از این افراد، تابعی مشهور در میان اهل سنت، عروه بن زبیر است که از فقهای سبعه مدینه به شمار می آید. این مقاله، پس از بررسی شخصیت عروه بن زبیر، به منظور دست یابی به تحلیلی جامع از گزارش های متعارض درباره دیدگاه وی نسبت به نوشتن حدیث، از اندیشه پویا نگری بهره می برد. نتیجه مقاله نشان می دهد که هر یک از این گزارش ها، نشان دهنده مرحله ای از زندگانی وی هستند و باید در امتداد یکدیگر ارزیابی شوند
یقین، که از آن به قطعِ در باور تعبیر می شود و از بالاترین عیار آگاهی بهره مند است و جایی برای هیچ گونه احتمال رقیب باقی نمی گذارد، همواره در کانون دغدغه های تاریخ پژوهان بوده است.یکی از مسئله های مهم پیش روی تاریخ پژوهان در حوزه ی معرفت تاریخی، امکان یا عدم امکان شناخت یقینی معرفت تاریخی است؛ به گونه ای که این پرسش همچنان در پی پاسخ های شایسته ی خود است. این مقاله می کوشد با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، به شناخت مفهوم معرفت، به معنای عام، و معرفت تاریخی به معنای خاص، روی آورد و سپس با ایضاح مفهوم و ماهیت یقین نشان دهد که آنچه در معرفت تاریخی دست یافتنی است، یقین روان شناختی است؛ چه، مفاد و محتوای معرفت تاریخی، به حیث ماهیت خاص خود، نمی تواند راه را به سوی یقین منطقی (معرفت شناختی) بگشاید و آن را محقق سازد