فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۱۱ مورد.
الیگارشی -یا خاندانهای حکومتگر ایران: خاندان فیروز
حوزه های تخصصی:
امام خمینی و سلطنت رضاخان
حوزه های تخصصی:
رضاشاه از برآمدن تا سقوط: سفر رضا شاه به خراسان در 1305
حوزه های تخصصی:
مجلس سوم و گزارش های پلیس مخفی از شایعات تهران (جمادی الثانی-رمضان 1333/ آوریل-ژوئیه 1915)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر اساس گزارش های پلیس مخفی تهران برای عبدالحسین میرزا فرمانفرما، وزیر داخله در کابینه عین الدّوله در مجلس سوم، تهیه شده است. مجلس سوم در محرّم 1333ه ..ق. چند ماه پس از آغاز جنگ جهانی اوّل افتتاح شد. این مجلس فقط 11 ماه دوام یافت و در تمام این مدّت تحت تأثیر مسائل ناشی از جنگ قرار داشت.
جنگ، میان سیاستمداران و وکلای مجلس تفرقه انداخت. عدّه ای هوادار روس و انگلیس و عدّه ای مانند دموکرات ها و مؤتلفین آن ها هوادار آلمان و عثمانی بودند. این نفاق عملاً کشور را تقسیم می کرد. مسئله امنیّت در این ماجرا از اهمّیت بسیاری برخوردار بود. پلیس مخفی همه گونه شایعات و اخبار پایتخت، به خصوص اخبار مربوط به امور دولتی و سیاسی را گزارش می داد. همچنین گزارش رفت و آمد رجال، موضع مطبوعات و تحرّکات سفارتخانه ها را نیز ارجاع می نمود. نکته قابل توجّه، فعّالیت سفارت عثمانی است که از طریق مطبوعات، وزیر داخله را مورد انتقاد قرار می داد. فرمانفرما مورد انتقاد حزب دموکرات نیز قرار داشت که از هواداران دولت عثمانی در جنگ به شمار می رفت؛ وی سرانجام در مجلس استیضاح شد. در بحبوحه جنگ، رئوف بیک فرمانده ترک وارد قصرشیرین شد و در 9 جمادی الأوّل تا سرپل ذهاب پیش آمد. وضع کرمانشاه سخت آشفته شد. قبل از هر اقدامی از جانب دولت عین الدّوله که تازه بر سر کار آمده بود، حاکم کرمانشاه استعفا داد و اوضاع را وخیم تر کرد. در شعبان 1333 دموکرات ها فرمانفرما را استیضاح کردند و کابینه و عین الدّوله نیز استعفا دادند.
از زمان مشروطه، دموکرات ها با فرمانفرما مخالفت داشتند. از طرفی فرمانفرما چندین بار در آذربایجان، کرمانشاه و کردستان حکومت کرده و با سیاست عثمانی و اهدافش نسبت به ایران آشنایی داشت و با آنانبه مخالفت پرداخته بود. دموکرات ها در حمایت از عثمانی بدون اشاره به تحرّکات ترک ها و به بهانه اینکه وزیر داخله مسامحه کرده، او را استیضاح کردند. پس از این عین الدّوله نیز استعفا داد. پیشینه تقابلات فرمانفرما با دموکرات ها و دولت عثمانی به وقایع مذکور انجامید که از منظر گزارش های پلیس بسیار گویاست.
قیام گوهرشاد
در واپسین لحظات
منبع:
زمانه ۱۳۸۲ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
اصلاحات ارضی و تحولات اجتماعی معاصر ایران
حوزه های تخصصی:
سردار سپه
حوزه های تخصصی:
فرآیند قدرت گیری رضاخان با رویکرد نهادگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند به قدرت رسیدن رضاخان با رویکرد نهادگرایی این مقاله در تلاش است با رویکردی تاریخی- تحلیلی و بر اساس نظریه نهادگرایی (که در آن به نقش و اهمیت نهادها و تاثیرگذاری متقابل نهادها و افراد بر روی همدیگر برای رسیدن به هدفی خاص پرداخته می شود) به تحلیل و تبیین چگونگی قدرت گیری رضاخان از سال 1299 تا 1304ش با کمک نهادهای مهم و تاثیرگذاری مانند ارتش، مجلس و احزاب؛ با توجه به اوضاع نامساعد و متشنج سیاسی - اقتصادی قاجاریه، براساس منابع کتابخانه ای وآرشیوی بپردازد. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به سوالات ذیل است: اولاً ناکارآمدی نهادها و اوضاع ایران قبل از ظهور رضاخان تا چه حدی در قدرت گیری رضاخان تاثیر داشتند؟ ثانیاً در قدرت گیری رضاخان نهادها چه نقش و عملکردی داشتند؟ کلید واژگان: رضاخان ، مجلس، احزاب، ارتش، نهادگرایی در پاسخ به این سوالات باید به ترتیب گفت: اولاً به نظر می رسد عدم کارایی مجالس مشروطه ، تغییر پی در پی کابینه ها و نبود دولت مرکزی توانمند قبل از ظهور رضاخان در فرایند قدرت گیری وی نقش مهمی داشته اند. ثانیاً به نظر می رسد پس از کودتا 1299ش ، رضاخان با کمک و تقویت نهادهایی همچون قشون، احزاب و مجالس چهارم وپنجم شورای ملی توانست به اوج قدرت برسد و حکومت قاجاریه را ساقط نماید.
اسنادی در زمینه شکست ممنوعیت حجاب
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزه های تخصصی:
معلوم نیست که چگونه رجال سیاسی و فرهنگی دستگاه سلطنت رضاخانی به چنین استراتژی مختوم به شکست و ناپخته ای روی آوردند که پس از یک دهه درگیری میان ملت و دولت بر سر حفظ یا کشف حجاب، تنها نتیجه آن زحمت و مشقت برای مردم، به هم خوردن نظام اجتماعی و همچنین منفور شدن چهره رژیم رضاخانی بود؟! اگر کشف حجاب در حکومت رضاخانی طراحی و اجرا نمی شد، شاید بازیگران رژیم او می توانستند از طریق به رخ کشیدن سایر اقدامات متجددانه و ترقی خواهانه رضاشاه، چهره ای مقبول تر از او نشان دهند. اما از حکومت نظامی کم سوادی بیش از این نباید توقع داشت و هرگونه اقدام احمقانه و جاهلانه از سوی حکومت های مستبد و دست نشانده محتمل است.مقاله پیش رو گوشه هایی از شکست طرح ممنوعیت حجاب و نتایج زیان بار اقتصادی و فرهنگی آن در عصر رضاخانی را از قول اسناد و مدارک موجود بیان نموده است.
روحانیت و حاکمیت در عصر پهلوی ها: نگاهی به سیره ی سیاسی آیت الله حایری، آیات ثلاث و آیت الله بروجردی
قیام افسران توده یی خراسان
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۲
حوزه های تخصصی:
نگاهی به تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران تا سال 2500 شاهنشاهی (1320 خورشیدی)
حوزه های تخصصی:
مردی که مثل هیچکس نبود
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۹
حوزه های تخصصی:
در شماره های قبل با مردی آشنا شدیم که مثل هیچکس نبود. مردی که از ابتدای جوانی تمام قامت به پا خاسته بود تا نگذارد جنبش تحریم در توتون و تنباکو انحصار یابد و راهی را در پیش گرفت که انتهای آن شهادت او و سعادت ایران بود. سیدحسن مدرس در حقیقت الگوها و توصیه های لازم برای پیمودن این راه را از استادان خود در قمشه، اصفهان و نجف اخذ کرده بود و جنبش تنباکوی مرحوم میرزای بزرگ را نهالی می دانست که اگر با تربیت و مراقبت تناور و پربار شود، سایه و میوه آن سعادت و سربلندی اسلام و ایران خواهد بود. درواقع مدرس «اکنون دیگر کسی نبود که سیدمحمد تدین او را دشنام دهد» بلکه جریان استقلال طلبی و آزادیخواهی ایرانیان اینک به رهبری وی انجام می گرفت. مدرس بود که با حمایت از رهبران بزرگی چون میرزاکوچک خان، شیخ محمد خیابانی، کلنل محمدتقی خان پسیان و مجاهدان تنگستانی زمینه های ایجاد یک تحول بزرگ و تشکیل جبهه متحدی را فراهم ساخت که سالها بعد از او، به گونه ای دیگر و تحت عنوان جبهه ملی ایران توسط برخی از مریدان و متاثران وی پدید آمد و در صحنه سیاسی ایران نقشهای مهمی نیز ایفا کرد.اما رضاخان، مترسکی بود که کم کم جان می گرفت و به سمت و سویی می رفت که با مکیدن خون ایران به یک هیولا تبدیل شود. سیدحسن مدرس در غائله جمهوری خواهی، چنان نهضت بزرگی را علیه او و سیاستهای پشت پرده انگلیس به راه انداخت که توانست با برانگیختن ملت و مجلس، چالشی عظیم در مقابل زیاده طلبیهای وی و قزاقهایش ایجاد کند. مدرس، خطر رضاخان را برای ایران کمتر از اغتشاشات داخلی نمی دانست و می گفت مرغی را که قرار است صبح شغال ببرد، بگذار از همان سرشب ببرد! یعنی کشوری را که قرار باشد رضاخان در آینده چپاول کند، چه فرقی با این که اکنون راهزنان و حرامیان چپاول می کنند دارد. او همواره تاکید می کرد: آخر آدم باید جرات کند بیست تا سوار به کسی بسپارد و مطمئن باشد که او طغیان نمی کند!اما هرچه بود، سرانجام براثر سفتی های اجانب و سستی های ما، رضاخان شاه ایران و موسس سلسله ای شد که هرچند با ولیعهدش به پایان رسید و آخرین سلسله پادشاهی در ایران بود، اما در چند دهه حکومت این سلسله، ایران به روزگاری افتاد که شرح آن بر همه معلوم است.مدرس توسط رضاخان تبعید شد و پس از سالهای مدید و مرارت بار به شهادت رسید و تا زمانی که رضاخان بر سر قدرت بود کسی جرات نکرد پرچم مخالفت و اعتراض برافرازد؛ اما پس از شهریور 1320 و سقوط او از قدرت، نام و یاد مدرس جوانه زد و نسلهای جوان تر نخبگان دینی و سیاسی با بزرگداشت او، راه خویش را روشن نمودند که از جمله نقطه های عطف آن، نهضت نفت و پانزدهم خرداد بود.