اختلاف شخص مرحوم آخوند خراسانی با حاج شیخ فضلالله نوری، در جریان مشروطه، «عمدتاً» (و نه البته «تماماً) بر سر «تشخیص موضوع»، یعنی بر سر شناخت ماهیت حقیقی جناحها و مبدا و مآل واقعی جریانات مؤثر و دست اندرکار مشروطه بود، و لذا، وقتی که مرحوم آخوندخراسانی به فاصله یک سال و اندی از شهادت حاج شیخ فضلالله، به هویت فکری واعتقادی تقیزاده پیبرد (هر چند بسیار دیر بود) شدیداً و صریحاً به مخالفت با او برخاست و حکم به فساد مسلک سیاسی تقی زاده، و لزوم عزل و انفصال وی از وکالت مجلس داد و چندی بعد نیز - چنانکه معروف است - عزم خویش به آمدن به ایران جهت اصلاح امر مشروطه را اعلام فرمود و به تمهید مقدمات سفر پرداخت که... مع الاسف به نحوی مشکوک درگذشت و به گفته برخی از مطلعین، بهدست همان عواملی که طرفداری دروغین از ایشان را نقاب ستیز با امثال شیخ نوری در تهران و صاحب عروه در نجف کرده بودند، به شهادت رسید. و گرنه، چندان اختلاف اساسی و لاینحلی میان آخوند و شهید نوری وجود نداشت (نمیگوییم که هیچ اختلافی نبود) و مشروطه مدنظر خراسانی نیز نهایتاً همان مشروطه مشروعه، یعنی اجرای متمم قانون اساسی با قیود و اصلاحات «اسلامیِ» مندرج در آن، بود.
برخی از مورخان در نگاشتن تاریخ انقلاب مشروطه، تنها به چند شهر بسنده کرده اند و نقش مناطق و شهرهای دیگر در این انقلاب را نادیده گرفته اند. یکی از مناطقی که نقش سازنده اش در انقلاب مشروطه فراموش شده است، خراسان و مرکز آن، مشهد است. برخی گمان می کنند به دلیل جو مذهبی حاکم بر مشهد، مردم شهر در مشروطه جایگاهی نداشتند و حتی در برابر آن ایستادگی کرده اند. در ا ین مقاله با تکیه بر منابع دست اول، نشان می دهیم که بر خلاف این برداشت رایج، مردم مشهد نقشی درخور توجه در انقلاب مشروطه داشتند و نه تنها نظاره گر منفعل انقلاب نبودند، بلکه مبارزات آن ها در دوران قبل از مشروطه زمینه ساز برخی از حرکت ها و مبارزاتی بود که به انقلاب مشروطه منجر شد. همچنین در این مقاله در پی آزمون این فرضیه هستیم که مبارزات مشهد پس از پیروزی انقلاب (1907- 1912) و مقاومت در برابر استبداد و حامی خارجی آن، موجب هراس روسیه، بازیگر برجسته ی نظام جهانی، از ادامه ی آشوب ها و کشیده شدن دامنه ی اعتراضات به شهرهای دیگر شد. به این ترتیب روس ها پس از سرکوب تهران و تبریز، به سرکوب مشروطه در مشهد و شکستن تقدس بارگاه امام رضا (ع) پرداختند تا بقایای مشروطه خواهان را دچار ترس و وحشت کنند و به جنبش مشروطه خواهی ایرانیان پایان دهند.
در پی انقلاب مشروطه، زمینه ی حضور مردم در ساماندهی قلمروهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراهم شد. توده ی مردم بعد از قرن ها تحمل استبداد، زمینه ی حضور و مشارکت خود را در تعیین سرنوشت خویش فراهم آوردند. همین امر، زمینه های فوق العاده ای را برای احساسِ ضرورت ِتدوینِ قانون بلدیه از سوی نمایندگان مجلس شورای ملی فراهم آورد. با تصویب و توشیح قانون بلدی در 20 ربیع الثانی 1325 برخی شهرهای ایران انجمن بلدیّه تشکیل دادند. یکی از این شهرها اصفهان بود. انجمن بلدیّه ی اصفهان توانست برخی فعالیت های عام المنفعه ی شهری را مثل حفظ بهداشت و نظافت شهری، اعلام نرخ ارزاق، مقابله با کم فروشی و گران فروشی، مرمت آثار تاریخی، روشنایی شهر و ... برای رفاه و آسایش مردم اصفهان انجام دهد.