پرسش اصلی این مقاله آن است که جریان های سیاسی اصلی جنبش جنگل کدام اند و مؤلفه ها و دیدگاه های کلی آنها چیست؟ بر این اساس با شاخص قرار دادن عنصر ایدئولوژی، سه جریان مذهبی ملی گرا، راست سازشکار و چپ تشخیص داده و مواضع ایدئولوژیک و حامیان و مخالفان هر یک بررسی شد. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل تاریخی و اسنادی است. یافته های تحقیق آن است که جریان مذهبی ملی گرا که دیدگاهی اسلامی ـ ایرانی داشت با چهرهٔ کاریزماتیک کوچک خان شناخته می شد. در جبههٔ داخلی، دولت مرکزی به طور عمده با آن مخالف بود و مشروطه خواهان نقاط مختلف ایران به آن گرایش داشتند. در عرصهٔ بین المللی نیز انگلستان و روس های تزاری در برابر آن موضع گیری می کردند. جریان راست سازشکار که از موقعیت های فرصت طلبانه بهره می برد سازماندهی منظم و روبنایی نداشت، به طوری که موافقان و مخالفانش بر اساس مواضع بی ثبات این جریان تغییر می کردند. جریان چپ با مواضع لنینیستی شاخص می شد و کسانی همچون احسان الله خان و حیدرخان با آن همراه بودند. آنها که در برابر دولت تهران قرار داشتند انگلستان را مخالف خارجی یافتند و البته موضع روسیهٔ شوروی نیز در برابر آنها دوگانه بود. ویژگی این نوشتار بررسی جامعه شناختی و به طور خاص جریان شناسانه است که تاکنون دربارهٔ جنبش جنگل انجام نشده است.
مشروطه در تاریخ ایران، رویدادی مهم، تأثیرگذار و سرنوشت ساز به شمار می رود. معمولاً از این رویداد به عنوان گذار از خودکامگی به قانون گرایی در ایران یاد می شود و تحلیلگران و محققان تاریخ ایران انتظار داشته اند پس از وقوع آن، ایران وارد جرگه کشورهایی شود که با تأسیس نهادهای بایسته یک نظام مشروطه راه خود را در جهت ایجاد جامعه مدنی باز کند. اما چنین نشد و مشروطه خواهی در ایران متحمل نزاع های بسیاری شد. این امر دلایل متعددی دارد اما در این مقاله تلاش می شود که بر پایه روش تحقیق تاریخی از طریق بازخوانی گزارش های مطبوعات در آن زمان، در خصوص رویارویی های موافقان و مخالفان مشروطه، تأثیر این چالش ها بر عدم شکل گیری حکومت قانون و خصوصاً تداوم استبدادزدگی بررسی شود.