فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۳٬۵۷۵ مورد.
۱۳۰۵.

انقلاب نافرجام

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۶
چنانکه می دانیم، فرجام ناموفق و دیگرگونه انقلاب مشروطیت ایران مهمترین موضوع را در تحلیل تاریخی این انقلاب به خود اختصاص داده است. مرحوم سیدمحمد طباطبایی توام با اشک دیده، ماحصل کلام در این زمینه را در یک جمله خلاصه کرد: «سرکه انداختیم، شراب شد.» اما در تحلیل همین موضوع نیز، مهمترین نکته، کناره گیری یا حذف روحانیت از صحنه انقلاب است. انقلاب با تحصن و اعتراض علما شروع شد، با فقه و فقاهت شیعی مشروعیت یافت و توسط روحانیون رتبه اول تشیع رهبری شد، اما کار آن به جایی رسید که روحانیت خود را از آن تطهیر می کرد و مردم هم به تبع ایشان از آن رویگردانی نمودند. این سوال همچنان به قوت خود باقی است: سرکوب، حذف یا کناره گیری روحانیت، چگونه روی داد؟ آیا واقعا یک پروسه بود یا پروژه یا ترکیبی از این دو؟ تاریخ به ما می گوید در آن مقطع، هم فتنه های روزگار بسیار سهمگین بودند، هم استبداد و استعمار در شیطنت ورزی چیزی فرونگذاشته بودند و هم دو دستگی، دلزدگی و دلمشغولی های بی موقع برخی رهبران دینی، در نافرجامی نهضت بی تاثیر نبود.
۱۳۰۸.

پاشنه آشیل مشروطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۵
هرچند در اصول مشروطیت ترقی کشاورزی، صنعت و تجارت برای بهبود معیشت مردم صراحتا لحاظ شده بود و اساسا اضمحلال اقتصاد ملی ایران در دنیای نوین استعماری یکی از زمینه های اصلی شوریدن بر خودکامگی دربار و درانداختن طرح مشروطیت بود، بااین همه پس از پیروزی مشروطیت آنچه کمتر از هر چیز مورد اصلاح و تحول قرار گرفت، اقتصاد بود. پس از مشروطه سرنوشت اقتصاد ایران همچنان به پریشانی رقم خورد و در کشاکش رقابتهای سیاسی داخلی و خارجی، تاریخ ایران پس از مشروطه بحرانهای اقتصادی بزرگی را تجربه کرد. طرحها و برنامه های موقت اقتصادی مجلس مشروطه عملا کاری از پیش نبردند و نتوانستند ساختار متناسب و مستحکمی برای اقتصاد ایران ایجاد کنند و سرانجام همه چیز با هم در گردابی مهیب فرو رفت.
۱۳۱۹.

طنز پردازان ایران از مشروطه تا امروز

۱۳۲۰.

اشتباه هویتی روشنفکران

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱۱
در روند جنبش مشروطیت ایران دو مساله چالش برانگیز اصلی وجود داشت که جامعه ایران را علیرغم نیاز به تحولات اساسی با شکست مواجه ساخت و ایده مترقی مشروطیت را در مسیر تباهی و تیرگی انداخت. یکی از این دو مساله مربوط به هویت ایرانیان و دیگری مربوط به استقلال ایران بود. شکافی که در انقلاب مشروطیت افتاد، از همین نقطه روی داد و الحق که هیچ کدام از طرفین حاضر و قادر به مماشات بر سر آن نبودند. کسانی که نهضت را از نقطه دیانت شروع کردند، نمی توانستند بپذیرند گروه مقابل اصرار کند مردم باید از نوک پا تا فرق سر فرنگی شوند، ازسوی دیگر گروه مقابل آنها نیز که فرنگ را قبله آمال خود قرار داده بودند، دین و دیانت را مزاحم نیات خود می دانستند. تقابل این دو گرایش، سرانجام باعث شد مشروطه خواهی به جایی برسد که از دشمن بی نیاز گردد. در این میان قربانی اصلی، جامعه ایران بود که فرایند تحولات آن در راستای تحکیم مفاهیمی چون هویت و استقلال، به خاطر تعارضات درونی، طولانی شد و این مفاهیم که می بایست بر مبنای خطوط تمایز با بیگانگان تثبیت می شدند، همچنان بر مدار تعارضات درونی فرایندی طولانی را تجربه کردند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان