فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
اختلافات و روابط بین سلطان محمد خوارزمشاه و خلیفه عباسی الناصرلدین اله یکی از اساسی ترین رویدادهای دوران حکومت خوارزمشاهیان است زیرا بسیاری از مشکلات خوارزمشاهیان با توجه به دیدگاه های خلیفه نسبت به حکومت آن ها اتفاق می افتد. البته ریشه این روابط به دوران پدران سلطان می رسد که اولین اختلافات از زمان تکش به طور جدی بین وی و خلیفه عباسی روی داد زیرا خاندان خوارزمشاهی از زمان اتسز به بعد سعی نمودند حکومت خوارزمشاهی را گسترش داده و جای خاندان سلجوقی را با توجه به ضعیف شدن این خاندان در ایران به دست آورند. در همین راستا نیز خلفای عباسی تلاش کردند قدرت دنیوی و مذهبی را که از دستان آنها خارج شده بود دوباره به دست آورند به همین دلیل برخوردهای جدی بین دو نهاد خلافت و سلطنت روی داد که در آخر منجر به جنگ سلطان محمد خوارزمشاه با خلیفه عباسی الناصر لدین اله گردید و اثرات سویی بر خلافت و سلطنت گذاشت. در این مقاله سعی گردیده به بررسی دیدگاه های خلیفه، برخورد دو نهاد خلافت و سلطنت با یکدیگر و تاثیر آن بر حکومت خوارزمشاهی پرداخته شود.
تحلیل تاریخی روابط حکومت خوارزمشاهیان با مغولان
حوزه های تخصصی:
تهاجم مغولان از ناگوارترین و زیان بارترین حوادث تاریخ ایران است. این رویداد ناشی از برقرار شدن رابطه میان حکومت خوارزمشاه و مغولان بود. برخورد خصمانه ی سلطان محمد با مغولان باعث این فاجعه شد. مهم ترین پرسشی که این پژوهش درصدد پاسخ به آن می باشد این است که اگر روابط مغولان و خوارزمشاهیان به گونه ای دوستانه رقم می خورد باز هم ایران و ماوراءالنهر با تهاجم ویرانگر مغولان روبرو می شوند؟ ظهور چنگیزخان نمی توانست از نظر فرمانروای توسعه طلبی چون سلطان محمد خوارزمشاه دور بماند. به همین ترتیب چنگیز خان هم نمی توانست به نامدارترین فرمانروای غرب ترکستان و ماوراءالنهر بی توجه و بی اعتنا باشد. این مقدمات در کنار همجوار شدن این دو قدرت زمینه ساز برقرار شدن ارتباط بین مغولان و خوارزمشاهیان شد. چنگیز خان از داشتن رابطه ی دوستانه با خوارزمشاه خشنود بود اما سلطان محمد که قدرت مغولان را رقیبی برای خود می دانست نگاه بدبینامه ای نسبت به آن ها داشت و برای برقرار شدن رابطه ای دوستانه کوشش نکرد. نگاه سلطان محمد نسبت به مغولان و سیاست او در ارتباط با ایشان از مسائل مهم و سرنوشت ساز تاریخ ایران است. حادثه ی اترار و رویدادهای متعاقب آن که نتیجه ی نگاه و سیاست سلطان محمد نسبت به مغولان بود، خوارزم شاه نیز با مغولان یکسره به جنگ و دشمنی گذشت. در نوشتار حاضر که پژوهشی کتابخانه ای است با شیوه ی تحلیل محتوا، متون اصلی مرتبط با موضوع تحقیق جهت پاسخ گویی به پرسش های اصلی پژوهش تحلیل و بررسی شده اند.
حوادث و بلایای طبیعی در قرون میانة تاریخ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی صفاری اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی سامانی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی آل زیار اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی آل بویه اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی خوارزمشاهی اجتماعی
تاریخ نویسی ایرانی، به رغم نقاط قوت خود در تعدد و تنوع، به علت بی توجهی به مردم و تحولات اجتماعی محل نقد جدی است. در رأس این تحولات می توان به حوادث و بلایای طبیعی اشاره کرد. لذا پژوهش پیش رو با طرح این پرسش محوری، که شایع ترین حوادث و بلایای طبیعی در دورة میانة تاریخ ایران کدام بوده و چه پیامدهایی داشته است؟، این موضوع سرنوشت ساز در زندگی ایرانیان و دغدغه آفرین برای حکومت ها را به روش توصیفی ـ تحلیلی به بحث و بررسی گذاشته است.
یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که این مقطع از تاریخ ایران (قرون 3 - 7 ق) حوادث و بلایای طبیعی زیان بار و مخربی را چون زلزله، سیل، خشک سالی، برف و سرما، و طوفان تجربه کرده که خود نتایج و پیامدهای ناگواری را چون قحطی، شیوع بیماری های واگیردار، و کاهش جمعیت در پی داشته است. در خصوص واکنش ضعیف حکومت ها در پیشگیری و کاستن از قدرت تخریبی آن نیز می توان به خوی استبدادی و بیگانگی و ایلیاتی بودن آنان، وضعیت طبیعی ایران، و بعد مسافت اشاره کرد.
جغرافیای تاریخی خوارزم
حوزه های تخصصی:
رویدادهای تاریخی نهتنها در محدوده زمان، بلکه در گستره مکان نیز وقوع مییابند. این عامل، پژوهشگر تاریخ را ملزم میدارد محل حدوث وقایع را نیز در بررسی خود مورد توجه قرار دهد. درحقیقت بررسی یک واقعه تاریخی بدون توجه به ویژگیهای جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی مکان بروز رویداد، میسر نیست. بنابراین، بیش از هر نگرش تاریخی، جغرافیای تاریخی خواهان تعیین دقیق محل رویدادهاست. در یک بررسی تاریخی، تعیین محل وقوع وقایع از آن جهت اهمیت دارد که بر مبنای آن بتوان شناخت بهتری از علل وقوع رویدادها و پسزمینههای تاریخی آن بدست آورد. شناخت محل وقوع رویدادها، پژوهشگر را در مطالعه و بررسی ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جامعه محل رویداد، یاری میدهد. از همین روی تعیین محدوده جغرافیایی مورد بررسی، توسط پژوهشگر ضرورت دارد.به منظور تتبع در تاریخ خوارزمشاهیان شناخت منطقه خوارزم و پیشینه تاریخی و جغرافیایی آن از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله بررسی جغرافیای تاریخی خوارزم از آغاز تا شروع حکمرانی خاندان انوشتگین غرجه جد خاندان خوارزمشاهیان بزرگ است.
جایگاه مذهب در مناقشه خوارزمشاهیان و خلفای عباسی (از آغاز تا دوره سلطان محمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تشکیل نهاد خلافت به خصوص در دوره عباسی، ایرانیان نیز با هدف بازیابی قدرت و هویت سیاسی خویش، نهاد سلطنت را تاسیس و با خلفای عباسی به رقابت و گاه دشمنی پرداختند. در دوره خوارزمشاهیان، خلفا و سلاطین با بهره گیری از عوامل مختلف از جمله سیاست های مذهبی، در پی بسط و توسعه قدرت و قلمرو خود بودند. عراق عجم مهمترین منطقه محل نزاع این دو نهاد در این دوره، به آوردگاه خلفای عباسی و خوارزمشاهیان و متحدان سیاسی آنان تبدیل شده بود. خلاء قدرت ناشی از اضمحلال سلاجقه بزرگ، طمع این دو قدرت را برای تصاحب میراث سلاجقه دو چندان ساخته بود. عباسیان در پی بازیابی قدرت سیاسی و خوارزمشاهیان به فکر تسلط بر بغداد و وادار نمودن خلفای عباسی به پذیرش سیطره سیاسی ـ نظامی سلاطین بودند که نتیجه این امر تلاش دو قدرت برای یارگیری در میان حکومت های محلی در ایران و درگیری های متعدد در عراق عجم و فرجام نهایی آن نیز شکست خوارزمشاهیان بود. مسأله مقاله پیش رو بررسی نقش و جایگاه مذهب در مناسبات و منازعات خلفای عباسی و سلاطین خوارزمشاهی از آغاز تا دوره سلطان محمد است. بر این اساس ابتدا داده های تاریخی با بهره گیری از منابع معتبر تاریخی جمع آوری؛ سپس با استفاده از آخرین یافته های پژوهشی، تحلیل و تبیین گردیده است.
مناسبات سیاسی غوریان با سلطان محمد خوارزمشاهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
غوریان یکی از حکومت های بزرگ و قدرتمند در همسایگی خوارزمشاهیان بودند. سلاطین غور موفق شدند سرزمین خود را گسترش داده و از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی به صورت یک قدرت در منطقه حاضر شوند، طوری که خلیفه عباسی الناصرلدین الله، از آنان برای رسیدن به اهداف خود در برابر دشمنانش، به خصوص سلطان محمد خوارزمشاه استفاده می کرد. اما پس از مرگ سلاطین بزرگ غور، از جمله سلطان غیاث الدین و سلطان شهاب الدین و اختلاف در بین این خاندان، توسط سلطان محمد خوارزمشاه نابود شدند. در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی و بکارگیری از منابع و مآخذ معتبر دوران مورد بحث به بررسی وضعیت غوریان، دلایل ضعف و سرانجام شکست آنان در برابر سلطان محمد خوارزمشاه، پرداخته شود
بنای سنگی میدانک، برج - مقبره ای در سرزمین رویان
حوزه های تخصصی:
مناسبات خانوادگی،نظامی سیاسی خوارزمشاهیان با سلغریان (اتابکان فارس)از 614 تا 634 ه-ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو دولت خوارزمشاهیان و سلغریان(اتابکان فارس)که از خوارزم و فارس برخاسته اند، علیرغم بعد جغرافیایی از اوایل قرن هفتم با یکدیگر سروکاریافته اند، دلیل آن نیز تعارض منافع آن ها درنواحی مرکزی و غربی ایران بود که هر دو دولت بدان نواحی نظر داشتند.هرچند در ابتدا این تعارض به تضاد نظامی میان آنها منجر شدو سپس حملات مغول نیز دولت خوارزمشاهیان را به خود مشغول داشت، اماسرانجام پیوند خانوادگی ، سلغریان و خوارزمشاهیان را در کنار یکدیگر قرارداد.به همین جهت در دهه620ه ق . یعنی روزگار فرمانروایی سلطان جلال الدین خوارزمشاه، سلغریان مهمترین متحد خوارزمشاهیان در برابر مغولان بودند.حتی چند سالی پس از انهدام دولت خوارزمشاهی نیز سلغریان سیاست ضد مغولی آنان را ادامه دادند.
تبیین روان شناختی ناپایداری سلطان محمد و شکست ایرانیان در رویداد حمله چنگیز و مغولان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو نویسندگان بی نفی دیگر علل شکست ایرانیان در برابر حمله مغول، بر عوامل روان شناختی پای فشرده اند. اعتقاد ما بر آن است که سلطان محمد و به تبع او ایرانیان به درماندگی اکتسابی دچار آمده بودند. از این رو ابتدا و به تفصیل روند روز افزون قدرت سلطان محمد احصا شده تا تمهیدی برای انتقال مفهوم روان شناختی زمینه ساز عدم مقابله و قبول شکست تدارک آید. در این جهت به تسخیر مناطقی چون بلخ و هرات و غزنه و مازندران و کرمان و سیستان و سمرقند و بخارا و تضعیف دشمنان دیرینی چون گورخانیان و قراختاییان و غوریان اشاره شده به جایی که مصمم گشت خلیفه الناصر الدین اله را به تایید اقتدار خویش به تمکین وادارد و به بغداد لشکر کشید. برخی همچون جوینی به مذهب خرافه باوران مقابله فعال او با خلیفه را که رفتار معمول سلاطین پر قدرت است و تا به آخر ادامه داشت سرآغاز ادبار و پریشان حالی او دانسته اند. اما درست تر آن است که سلطان در پاسخ به اندیشه های سنجیده سلاطین قراختایی و نایمانی – گورخان و کوچلوک خان – درایت کامل به خرج نداد و با اغوا شدن به روند تصاعدی قدرتش، عملا تمهیدات نظامی زمینه ای برای تهاجم به ایران را از سوی مغولان فراهم ساخت. در روند تسلیم محض سلطان در برابر چنگیز و مغول پذیرفتنی است که عواملی همچون تسلط و غلبه ترکان خاتون بر شخصیت فرزند، خرافه گری و مخالف خوانی متعصبان در اعتراض به حمله بغداد و مرکز خلافت، تقلیل مشروعیت مذهبی، نارضایتی مردمان مناطق از او و کارگزاران او، تبعات سوء نفی بلد و مجازات روحانیون ذی نفوذ، بخشی از علل شکست را تبیین می کنند، اما هر یک و مجموعه آنها عوامل متداول حکومت های شاهی در ایرانند، آنچه بر سر سلطان و ایران و ایرانیان در حمله مغول آمد چیز دیگری است. مستندات تاریخی شواهدی متقن در روند درماندگی رفتاری سلطان نشان می دهند. حتی تا عمل محرک و نابخردانه غایرخان که سلطان از ان حمایت پنهان و آشکار می کرد خللی در عزم سلطان مشاهده نمی شود. اما یکباره بعد مواجهه اولیه وی با پسر چنگیز و درونی کردن هیبت رزمندگی مغولان، اعتماد به نفس از سراسر وجود سلطان رخت بر می بندد و جسارت هر گونه کنش موثری را از او باز می ستاند. بعد از این سلطان نه تنها به تلقینِ نفس، از خویش سلب جرات می کرد، بلکه سرکردگان و لشکریان را نیز از عواقب خطرناک مقاومت می هراسانید. زار و حقیر و درمانده از جایی به جایی دیگر می گریخت و از رقم خوردن تقدیر الهی در روی آوری اقبال به مغولان و ادبار به ایرانیان می گفت. گریز و اجتناب او از پیش روی مغولان، جرات مغولان را تقویت می کرد و ترس فعلیت یافته در او را به ایرانیان تسری می داد. سرانجام این ترسندگی شدید درماندگی اکتسابی که هر گونه رفتاری را بی ثمر در کسب نتیجه دلخواه می سازد و ترکیب آن با تقدیرگرایی که سلطان و خواص و عوام مشترکا ترویجش می کردند آن شکست شوم و ناگواری بود که ابن اثیر بر آن است که تا پایان تاریخ نظیرش را هیچ مردمی نخواهند دید.
اهمیت تاریخی آثار رشیدالدین وطواط
حوزه های تخصصی:
شناخت ما از دوره های تاریخی ایران در مقایسه با یکدیگر نه تنها به یک اندازه نیست بلکه گاه تفاوت های بسیاری نیز با یکدیگر دارند. از جمله اطلاعات ما از منابع دوره خوارزمشاهیان نشان می دهد که دوره تاریخی خوارزمشاهیان از نظر وجود اطلاعات از جایگاه مناسبی در مقایسه با دیگر دوره های تاریخی ایران برخوردار نیست. متون به جای مانده از دوره های تاریخی ایران بویژه سده های میانه ی تاریخ ایران، یعنی حکومت های ترک غزنوی، سلجوقی و خوارزمشاهی، نشان می دهد که جایگاه خوارزمشاهیان از نظر وجود منابع و مآخذ و همچنین پژوهش های صورت گرفته بسیار فروتر است.هدف این مقاله باز شناسی آثار رشیدالدین وطواط رئیس دیوان انشای اتسز خوارزمشاه به منظور ارزیابی اطلاعات ارائه شده در آثار او در مطالعات تاریخی سلسله خوارزمشاهیان است.
ایلچیان قراختایی در دربار خوارزمشاهیان؛ زمینه های تاسیس سلسله قراختاییان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ابعاد اجتماعی آئین فتوت در خراسان از قرن سوم هجری تا قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی صفاری اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی سامانی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی آل زیار اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی آل بویه اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی خوارزمشاهی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تاریخ محلی
آئین فتوت و جوان مردی یکی از پدیده های دیرپای تاریخ ایران، از دوران باستان تا روزگار معاصر، به حساب می آید. به رغم نفوذ و گسترش این مسلک در میان بسیاری از گروه های اجتماعی، بیش تر تحقیقات و پژوهش هایی که در این زمینه به خامه آمده است به طور عمده جنبه های عیاری و جنگاوری این سنت اجتماعی را به بحث گذاشته و زوایای اجتماعی و اقتصادی آن را فرو گذاشته است. این مقاله، با بررسی ابعاد مختلف آئین فتوت در سرزمین خراسان، به اثبات این موضوع می پردازد که در خلال دورة مورد بحث تا آغاز عصر خلافت ناصرلدین الله و کوشش او در شکل دهی به این آئین سنت فتوت با آئین تصوف درآمیخت. همچنین در طی این دوره، این آئین جنبه های اجتماعی برجسته ای یافت؛ چنان که این ویژگی ها در سنت فتوت بغداد به شکل پراکنده و اندک یافت می شد و فقط در زمان خلافت ناصر خلیفة عباسی و آن هم در دورة محدودی شکل سازمان یافته به خود گرفت. این مقاله ویژگی فتوت ناصری را مورد پژوهش قرار نمی دهد و محدودة آن منحصر به دورة یادشده و آن هم در سرزمین خراسان است، زیرا تاکنون مقاله و تحقیق مستقلی در این زمینه صورت نگرفته است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و شیوة گردآوری اطلاعات آن کتاب خانه ای است.
بررسی دلایل ناکارآمدی دیوان عرض خوارزمشاهیان در رویارویی با مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی جایگاه دیوان عرض به عنوان بخشی از تشکیلات دیوانی حکومت محمد خوارزمشاه در سازمان اداری سپاه خوارزمشاهی است و در آن تلاش شده است تا ضعف و ناکارآمدی دیوان عرض و مقام عارض در اداره لشکر و سازماندهی تشکیلات نظامی مورد بررسی قرار گیرد و تأثیر آن بر ناکامی های محمد خوارزمشاه در برابر حمله مغول و فروپاشی دور از انتظار حکومت وی نشان داده شود. این نوشتار بر آن است بر اساس روش تحلیلی در پژوهش تاریخی نشان دهد خوارزمشاهیان در ایجاد یک نظام اداری و پشتیبانی نظامی به ویژه هماهنگ با مطامع و اهداف توسعه طلبانه ای که در پیش گرفته بودند، ناتوان ماندند. بخشی از ناکامی آنان به واسطه نداشتن تشکیلات اداری کارآمد، به خصوص در حوزه دیوان عرض بود.
خوارزمشاهیان و عنوان رسمی سلطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزمان با آغاز فرمانروایی سلجوقیان بر ایران، عنوان سلطان مفهوم و کاربردی خاص یافت. گرچه پیش از سلجوقیان، غزنویان نیز عنوان سلطان بر خود نهاده بودند، ولی در دوره سلجوقی سلطان به فرمانروایانی اطلاق می شد که فرمان حکمروایی خود را از خلیفه دریافت می داشتند و بوسیله آن فرمانروایی خود را مشروعیت سیاسی و دینی می بخشیدند. خوارزمشاهیان بر همین اساس برای کسب منشور سلطنت و عنوان رسمی سلطان از خلیفه عباسی تدارک سیاسی و نظامی فراوانی دیدند. در این مقاله این تلاش ها و نتایج مرتبط بر آن با توجه به ویژگی های حاکم بر مناسبات خوارزمشاهیان با دستگاه خلافت عباسی مورد بررسی قرار گرفته است.
نگاهی به تشکیلات اداری ایران در دوره خوارزمشاهیان
حوزه های تخصصی:
رویکرد «معضله شناختی» به مسائل عصر میانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی سلجوقی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی خوارزمشاهی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی خوارزمشاهی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی ایلخانان
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی ایلخانان اجتماعی
عصر میانه تاریخ ایران که قریب به نه قرن به طول انجامید، یکی از مهمترین و اثرگذارترین ادوار تاریخی این سرزمین به حساب می آید. تغییر دین، ظهور مکاتب فکری و فرق مذهبی به همراه بروز تحولات گسترده سیاسی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، دگرگونی های عمیق و همه جانبه ای را در این سرزمین رقم زد و معضله های بنیادینی را از درون خود خلق کرد. مسأله اصلی در پژوهش حاضر این است که پدیده ها و رخدادهایی که در برهه زمانی قرون اول تا نهم هجری در ایران زمین به وقوع پیوست، کدام صورت بندی از «معضله های عصری» را پدیدار ساخت؟ و این امر ریشه در کدام روندهای نسبتاً پایدار تاریخی داشت؟ برای دستیابی به یافته های توصیفی، به سیاق پژوهش های تاریخی، اطلاعات و داده های تاریخی از منابع و مأخذ موجود استخراج شدند و سپس یافته های توصیفی به عنوان موادی برای شکل دادن به یک طرح تفسیری بکار گرفته شده اند. از شواهد و مدارک تاریخی چنین مستفاد می شود که در عصر میانه تاریخ ایران سه ضلعی به هم پیوسته ای از معضله های عصری پدیدار شد. این معضله ها عبارت بودند از: 1) معضله تهاجم ادواری بیگانگان و ناپایداری سیاسی با دوام 2) معضله تغییر دین و منازعات پایدار مذهبی ـ فرقه ای 3) معضله شکاف های فعال اجتماعی و تشدید وضعیت موزائیکی جامعه. یافته های موجود نشان می دهد که رابطه رخدادها با این معضله ها و همچنین ارتباط متقابل معضله ها با خود، به صورت رابطه ای دیالکتیکی برقرار شد. به این ترتیب، داد و ستدی پایدار میان تحولات و معضله های عصری این دوره، صورت گرفت.
جلال الدین، مغولان و فتح پنجاب و سند به دست خوارزمشاهیان
منبع:
پیک نور زمستان۱۳۸۴ ضمیمه
حوزه های تخصصی: