فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۰ مورد.
مقایسه راهکارهای مقابله ای در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال دو قطبی I(مقاله علمی وزارت علوم)
پیگیری سیر 6 ماهه شدت علایم وکیفیت زندگی بیماران دوقطبیI پس از ترخیص از بیمارستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف پیگیری سیر شدت علایم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی I انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت طولی و آینده نگر بر روی 20 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی I بستری شده در بیمارستان نور اصفهان انجام شد. ارزیابی ها در آغاز بستری، ترخیص، 3 و 6 ماه بعد انجام شد. شدت علایم خلقی و کیفیت زندگی بیماران به ترتیب به کمک مقیاس درجه بندی Young (YMRS) یا Young mania rating scale) و پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی سنجیده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس تکراری نشان داد که میانگین شدت علایم خلقی در هنگام بستری شدن بیماران، به طور معنی داری بیشتر از میانگین شدت علایم در هنگام ترخیص از بیمارستان، 3 و 6 ماه پس از ترخیص می باشد (001/0 > P)، اما بین نمرات کیفیت زندگی در مقاطع ترخیص از بیمارستان، 3 و 6 ماه پس از ترخیص به صورت کلی در بیماران تفاوت معنی داری وجود ندارد (17/0 = P).
نتیجه گیری: می توان اذعان داشت که بستری شدن بیماران در کاهش شدت علایم و افزایش کیفیت زندگی آن ها در موقع ترخیص مؤثر بوده است و در مقاطع بعدی به همان حال باقی مانده است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال دوقطبی یک بیماری روان پزشکی مزمن و ناتوان کننده است که میزان شیوع نوع یک آن، 4/1 تا 6/1 درصد است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک پس از تثبیت فاز حاد می باشد. روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام بیماران مرد با تشخیص اختلال خلقی دوقطبی نوع یک بستری در بخش های بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در سال 1390 بودند که با درمان دارویی فاز حاد در آن ها تثبیت شده بود. از میان این بیماران،30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه 15 نفری آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمونتحت گروه درمانی شناختی-رفتاری 10 جلسه ای و گروه شاهد تحت درمان گروهی حمایتی غیر ساختاریافته قرار گرفتند. آزمون های افسردگی و اضطراب بک و عزت نفس آیزنک برای تمام بیماران، قبل، بلافاصله بعد و 2ماه و 6 ماه بعد از اتمام جلسات تکمیل شد. داده ها با شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس و تی مستقل با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تحلیل شدند. یافته ها: بعد از گروه درمانی شناختی-رفتاری، میزان افسردگی و اضطراب در پایان درمان و دو ماه و شش ماه پی گیری،کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/0>P) اما افزایش در میزان عزت نفس در پایان درمان و دوره ی پی گیری، معنی دار نبود. نتیجه گیری: رویکرد گروه درمانی شناختی-رفتاری به عنوان یک درمان موثر برای کاهش افسردگی و اضطراب بعد از تثبیت فاز حاد در کنار درمان های دارویی برای بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک می تواند مد نظر قرار گیرد و می توان در بازتوانی بالینی این بیماران، از آن کمک گرفت.
تاثیردرمان ترکیبی گاباپنتین بالیتیوم درنوجوانان مبتلابه اختلال دوقطبی دریک کارآزمایی بالینی دو سو کور تصادفی کنترل شده با دارونما(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:مطالعات درمان تکدارویی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی با شروع زودرس، رضایتبخش نبوده و مطالعات درمان ترکیبی، اندک است. گزارشاتی در مورد نقش گاباپنتین در درمان اختلال دوقطبی بزرگسالان وجود دارد. مطالعهی حاضر اثربخشی درمان ترکیبی گاباپانتین و لیتیوم را در نوجوانان مبتلا در مقایسه با دارونما بررسی کرده است.
روشکار: در این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده با دارونما در سال 1387-1388 تعداد 31 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی 17-10 ساله به صورت متوالی و تصادفی در دو گروه مداخلهی درمانی لیتیوم و گاباپانتین (16 نفر) و لیتیوم و دارونما (15 نفر) قرارگرفتند. مطالعه در طول 8 هفته انجام گرفت. دوز لیتیوم به تدریج تا سطح درمانی سرمی 1/1-8/0
میلیاکیوالان بر لیتر وگاباپانتین تا 400 میلیگرم افزایش یافت. پرسشنامههای مقیاس درجهبندی مانیای یانگ (YMRS)، افسردگی بک (BDI) واضطراب هامیلتون (HARS) هر 2 هفته یک بار تکمیل شده است. عوارض دارویی هر 2 هفته یک بار، سطح سرمی لیتیوم هفتگی و وزن بیماران در ابتدا وانتهای پژوهش بررسی گردید. در تحلیل آماری از آزمونهای تی و ANOVA استفاده شد.
یافتهها:دو گروه از نظر نمرهی YMRS، BDI و HARS، در سطح پایه تفاوتی نداشتند. تفاوت نمره تا هفتهی هشتم در هر دو گروه معنیدار بود (05/0P<) ولی میزان کاهش نمرهی پرسشنامه ها بین دو گروه معنیدار نبود.
نتیجهگیری: افزودن گاباپنتین به لیتیوم، تفاوت معنیداری بین دو گروه از نظر تاثیر بر کاهش علایم مانیا، افسردگی و اضطراب نسبت به دارونما ایجاد نکرد.
بیماران دو قطبی، به جامعه برمی گردند؟: گزارش یک تک بررسی
حوزه های تخصصی:
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر بی ثباتی هیجانی و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال دو قطبی اختلالی ناتوان کننده است که با دوره های عود کننده مانیا، هیپومانیا و افسردگی مشخص می شود. رفتار درمانی دیالکتیکی اساساً برای کمک به افرادی با مشکل در تنظیم هیجان تدوین گردید. این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر بی ثباتی هیجانی و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی شهر اصفهان انجام گرفت.
روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز خصوصی روانپزشکی شهر اصفهان در پاییز و زمستان 1393 شامل می شدند. از بین آنها 24 بیمار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک، تشخیص اختلال دو قطبی را دریافت نموده و سایر ملاک های ورود به تحقیق را دارا بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند(هر گروه 12 نفر). آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه شخصیتی آیزنک (1986) و تکانشگری بارت (2004) پاسخ دادند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای، علاوه بر دارو درمانی، رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی بر اساس بسته درمانی لینهان (1987) را دریافت نمودند اما بر گروه کنترل به جز دارو هیچ مداخله روانشناختی اعمال نگردید.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بی ثباتی هیجانی و تکانشگری را بیماران دو قطبی را در مرحله پس آزمون کاهش داد و این اثر بخشی در مرحله پیگیری45 روزه نیز پایداری خود را حفظ نمود.
نتیجه گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر، می توان از رفتار درمانی دیالکتیکی به منظور کاهش بی ثباتی هیجانی و تکانشگری این بیماران در کنار دارو درمانی استفاده نمود.
اثر بخشی روشهای مشاوره به شیوه رفتاری- فراشناختی، روانی- آموزشی خانواده و دارو درمانی در کاهش عود حالات مانیا و افسردگی بیماران دو قطبی
حوزه های تخصصی:
بررسی و مقایسه درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده بر عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مینه و هدف: ماهیت چند بعدی و پیچیده اختلال دو قطبی بررسی و به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان روانی-آموزشی خانواده بر کاهش عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی بوده است.
مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه) بود. از بین تمام بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های روانشناختی شهر اصفهان ،24 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند.گروه اول درمان فراشناختی همراه با دارو درمانی، گروه دوم درمان روانی –آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی و گروه سوم فقط دارو درمانی دریافت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-R و مقیاس عملکرد اجتماعی بود. داده-ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی در مقایسه با گروه روانی-آموزشی خانواده معنادار نبود (0/05>p)؛ همچنین بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی و گروه روانی- آموزشی خانواده با دارو درمانی معنادار بود.
نتیجه گیری: استفاده از درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی اثربخشی درمان را افزایش می دهد. بنابراین پیشنهاد می شود درمانگران و خانواده ها در این زمینه آموزش ببینند.
اثربخشی مداخله آموزشی – روانی گروهی بر سطح افسردگی، اضطراب و استرس تجربه شده خانواده های بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مراقبین خانوادگی بیماران روانی در واقع ستون فقرات سیستم مراقبت های بهداشتی– درمانی بوده و مراقبت از بیمار مبتلا به اختلال روانی مسؤولیتی است که فشار و استرس زیادی برای اعضای خانواده به همراه دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر میزان افسردگی، اضطراب و فشار تجربه شده (استرس) در خانواده های بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی بود.
مواد و روشها: این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود. در این پژوهش، شش نفر به عنوان گروه آزمایشی و نه نفر به عنوان گروه کنترل شرکت داشتند. کلیه شرکت کنندگان که اعضای خانواده بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی را تشکیل می دادند که در سال 1390 در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای بستری بودند. آزمودنی ها پرسش نامه های فشار روانی مراقب، افسردگی بک و اضطراب بک را تکمیل نمودند. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه در جلسات مداخلات آموزشی روانی گروهی شرکت داشتند، ولی گروه کنترل در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هم چنین به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که دو گروه به طور معنی داری از نظر افسردگی، اضطراب و فشار روانی متفاوت هستند.
مقایسه نقایص شناختی در بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع I و بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نقایص شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I با بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، انجام شده است. نمونه شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I و 30 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی بود که پس از رسیدن به سطح باثبات و کاهش علایم مرضی از بین بیماران مرد بستری در سه بیمارستان رازی، آزادی و سعادت آباد شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دو گروه در متغیرهای سن، تحصیلات، وضعیت تأهل، طول مدت بیماری و بستری فعلی با یکدیگر همتا شدند. سپس با استفاده از آزمون شناختی- عصبی کاگنیستات (NCSE؛ کیرنان و مولر، 1985-1987) که 5 حیطه اصلی شناختی شامل زبان، حافظه، توانایی ساختاری، محاسبات و استدلال را می سنجد، مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقایسه نتایج با آزمون آماری t مستقل نشان داد که اختلاف آماری معنادار بین عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و بیماران دوقطبی نوع I در حیطه های جهت یابی، توجه و دقت، درک مطلب، تکرار، نامیدن، محاسبات، تشابهات و قضاوت وجود داشت، ولی در حافظه و توانایی ساختاری بین دو گروه تفاوت معنادار دیده نشد (05/0>P). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی عملکرد شناختی ضعیف تری نسبت به بیماران دوقطبی نوع I داشتند و این ضعف در حیطه های جهت یابی، توجه و دقت، درک مطلب، تکرار، نامیدن، محاسبات، تشابهات و قضاوت کاملاً مشهود است.
بررسی شیوع دیابت در بیماران بستری مبتلا به اختلال دوقطبی
حوزه های تخصصی: