فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
با مطالعه شعر عربی سعدی، به خوبی می توان دریافت که او علاوه بر استفاده از دانش وسیع قرآنی، به شعر شاعران بزرگ عرب نیز نظر داشته و افزون بر وام گیری برخی مضامین و درج تعابیر در برگزیدن وزن و قافیه چند قصیده، تحت تأثیر آنان بوده. اشراف او بر شعر شاعران عرب به وسعت دایرة لغوی او و حسن انتقال و انسجام در موضوعات متعدد در بافت قصیده و تثبیت اصالت آن انجامیده است. نویسنده ضمن تبیین این مناسبت ها در اشعار عربی سعدی به بررسی قصیده «در رثای بغداد» سعدی پرداخته، ویژگی های آن را مورد بررسی قرار داده است.
بررسی تطبیقی آیینهای سوگ در شاهنامه و بازمانده های تاریخی – مذهبی سوگواری در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی آیینهای سوگواری در شاهنامه و مقایسه آن با آیینهای سوگواری، که از دیرباز در مناطقی از ایران برگزار می شده است، نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و واقعیتهای تاریخی درباره آیینهای سوگ، شباهتهایی هست. در این مقاله بر آنیم تا با بیان اموری که در برخی شرایط مرگ در این دو فضا رخ می دهد، نخست با هشت دلیل تاریخی صدق حضور آنها را در ایران باستان یادآور شویم و سپس به بررسی تناقض آنها با قوانین جدی و سختگیرانه مذهبی بپردازیم و در راستای پی جویی دلایل این تفاوتها سه پاسخ احتمالی را مطرح سازیم: شمالی - شرقی بودن روایتهایی که این سوگواریها در آنها موجود است. تاثیر خداینامه های شاهی بر وقایع مربوط به سوگ در شاهنامه و یادآوری نقش زرتشت در تعدیل بسیاری از آیینها و از جمله سوگواریهای شدید در ایران باستان.
سبک شناسی رسایل خواجه عبدالله انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به سبک شناسی چند رساله برگزیده از خواجه عبدالله انصاری پرداخته شده است. توجه به ویژگی های سبک شناختی در سده اخیر در میان ادیبان و سخنوران اهمیت فراوانی دارد؛ چراکه سبک ادبی هر نویسنده نمایانگر طریق به تصویر کشیدن اندیشه سخنور و کلید گشایش اسلوب بیان او در افاده معنا به ذهن مخاطب است. نوع الفاظ و ترکیب ها و جمله بندی ها و طرز تعبیر معانی از مؤلفه های اساسی سبک ادبی است. خواجه عبدالله انصاری، از مشاهیر عرفان و ادب فارسی، تألیفات متعددی دارد که شایسته تجزیه و تحلیل سبک شناختی است. بدین منظور، اسلوب های وی در نگارش آثار تعلیمی صوفیانه بررسی شد، به خصوص در پنج رساله کنزالسالکین، واردات، دل وجان، هفت حصار، قلندر نامه که سرمشق پیدایش آثار پس از آن بوده اند. آهنگین بودن، بسامد بالای جمله های عربی، تلمیح، تناسب، تکرار، تشبیه، استعاره مکنیّه و کنایه از برگزیده ترین آرایه های مورد توجه اوست و نیز به دلیل خطیب بودن خواجه، غرض ثانویه هشدار و ارشاد در آثار او غالب است و از نظر کمیت در سطح زبان، وی تمایل به اطناب غیرممل دارد تا ایجاز
رمان پسامدرن چیست؟
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
از چند سال پیش به این سو که نخستین رمانهای پسامدرن در کشور ما منتشر شدند، شناخت ویژگیهای رمان پسامدرن به یکی از مسائل مهم در مطالعات ادبی تبدیل شدهاست. به سبب کاربردهای متعددی که اصطلاح «پسامدرنیسم» در حوزههای گوناگونِ علوم انسانی پیدا کردهاست، هیچگونه اجماعی دربارة تعریف رمان پسامدرن موجود ندارد. مقالة حاضر، با تأکید بر ماهیتِ متکثّر بحثهای نظری که دربارة پسامدرنیسم از منظرهای گوناگون صورت گرفته، صرفاً کوششی است برای تقرّب به یکی از نظریههای تأثیرگذار دربارة رمان پسامدرن که در دو مقالة مشهور به قلم جان بارت مطرح شدهاست. در بخشِ نخستِ مقالة حاضر، بحثی در خصوص زمینههای فکری و فرهنگی و اجتماعیِ پیدایش پسامدرنیسم ارائه میشود. بخش دوم این نوشتار، شرحی است بر تطوّر آراء جان بارت دربارة رمان پسامدرن. در سومین بخشِ مقاله ، بر مبنای دیدگاه جان بارت، بحثی دربارة شیوة روایت در رمان آزاده خانم و نویسندهاش، نوشتة رضا براهنی، ارائه خواهد شد که شالودة آن، تأکید بر ماهیت پسامدرنیستیِ نحوة روایت در این رمان است. بخش پایانیِ مقالة حاضر، به نتیجهگیری از بحثهای ارائهشده اختصاص دارد.
زاویه دید در سه داستان کوتاه از «بیژن نجدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زاویه دید، دریچه ای است
که نویسنده می خواهد خواننده از همان دریچه به داستانش بنگرد. زاویه دید در
داستان کوتاه به دلیل حجم کم آن، اهمیتی فراوان دارد. «نجدی»، داستان نویس مدرن و توانمند،
جایگاهی ویژه در داستان کوتاه معاصر دارد. او به فرم و ساخت داستان بیشتر توجه
دارد و در به کارگیری زاویه دید شگرد و مهارت خاصی دارد، به طوری که با هر زاویه دید
و چرخش آن به معنا آفرینی جدید و صورتی نو در داستان می پردازد. در این مقاله
ابتدا زاویه دید و انواع آن معرفی می شود. سپس به عنوان نمونه زوایه دید، سه
داستان «استخری پر از کابوس»، «روز اسب ریزی» و «دوباره از همان خیابان ها» از دو مجموعه آثار نجدی که زاویه دید
در آنها نقش برجسته و تأثیرگذاری در ساختار و رسیدن به هدف و معنا و مفهوم دارد،
تحلیل و بررسی می شود. نجدی در داستان اوّل، زاویه دید سوم شخص نامحدود سنتی را به
مدرن تبدیل نموده است. در داستان دوم، نویسنده با چرخش های متناوب، زاویه دید اول و
دوم شخص دو دنیای متفاوت را در یک دنیای کلی نشان می دهد. در داستان سوم با چرخش
زاویه دید سوم شخص به اول شخص و به سبب زنده شدن شخصیت داستان و اعتراضش به
نویسنده، نظریه «مرگ مؤلف و عدم قطعیت» وجود دارد. در مجموع زاویه دید در هر
سه داستان دچار دگرگونی شده است و باعث آشنایی زدایی می شود که کاری فرمالیستی است
و محتوا در آنها ارزش دست دوم دارد. این مقاله به بررسی همین دگرگونی های ساختاری
در سه داستان یادشده می پردازد.
از عقل ناصر خسرو تا عقل سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مفاهیم شناور و مورد اختلاف در فرهنگ ایرانی، مفهوم «عقل» است که دایره معنایی وسیع و گاه متناقضی یافته است. ازاین رو، نحله های فکری مختلف برداشتهای متفاوتی از آن ارایه کرده اند. همین موضوع، ما را بر آن داشته است تا به بررسی نحوه نگرش دو نحله متفاوت فکری (یعنی حکیمان و صوفیان) از «عقل» بپردازیم و با بررسی اشعار دو نماینده برجسته آنها (ناصرخسرو و سنایی) نشان دهیم که ناصرخسرو، بدون اینکه در شعر خود به دفاع صوری از این مقوله برخیزد، محتوا، تصاویر و ساختار شعرش، مبنایی عقلانی و منطقی دارد. برخلاف او، سنایی با اینکه در جای جای حدیقه الحقیقه، ابیاتی در وصف عقل و دفاع از آن آورده است چون ساختار ذهن او با منطقِ عقلانی همسو نیست، محصول کارش با عقل، مباینت یافته است. براین اساس می توان گفت که کاربرد صفت «حکیم» برای سنایی - البته در مفهوم مورد نظر ما - جز به تسامح روا نیست، حال اینکه ناصرخسرو «حکیم» به معنای دقیق کلمه بوده است. دلیل این امر، این است که عقل نزد ناصرخسرو هم جنبه مادی دارد و هم بعدی معنوی، حال اینکه، عقل نزد سنایی در مجموع، عقل دینی است و تا حد زیادی از جنبه های مادی فاصله می گیرد
بررسی کارکرد قدرت و فرهنگ سیاسی در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه از جنبه های مختلف در تاریخ تمدن هند، ایران و جوامع اسلامی اهمیت داشته است. این کتاب بخوبی نگرش به انسان و اجتماع را در جامعه سنّتی (پیش از عصر بیداری) منعکس می کند. این کتاب به علّت امتزاج با فرهنگ های مختلف شرقی از لایه های متعدد برخوردار است. به طوری که حداقل نقش، سه تمدن بزرگ شرق؛ هند، ایران و عرب در آن قابل مشاهده و بررسی است.
بیشتر داستان های کلیله و دمنه تمثیلی و به زبان حیوانات است. احتمالاً دلیل عمده استفاده از شخصیت های حیوانی، محتوای سیاسی آن است. این شخصیت ها نویسنده را قادر ساخته، مسائلی را بیان کند که طرح آن در قالب شخصیت های انسانی، مشکلاتی را ایجاد می کرد. داستان های کلیله و دمنه غالباً انعکاس هرم قدرت در جامعه شرق (هند، ایران و جهان اسلام) است؛ بنابراین به بهترین وجهی ساز و کار فرهنگ سیاسی، منشأ قدرت و چگونگی رفتار و تأثیر آن را بر طبقات دیگر نشان می دهد. با تجزیه و تحلیل متن می توان ساختار فرهنگ سیاسی و تأثیر آن را بر رفتارهای فردی و اجتماعی کشف و بررسی کرد.
آرا و عقاید نظریه پردازان مدرن و پست مدرن، خصوصاً میشل فوکو این واقعیت را آشکار می سازد که قدرت و فرهنگ سیاسی منشأ بسیار پیچیده دارد و بر تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد. چگونگی به وجود آمدن قدرت و کنش و تعامل آن با جامعه و نهادهای اجتماعی، موجب بروز رفتارها و اندیشه هایی می شود که در تمایز رفتارهای مردم یک جامعه از دیگر جوامع تأثیرگذار است. به عبارت دیگر در پرتو این نظریه و نظریه های دیگر می توان ادّعا کرد، فرهنگ سیاسی در یک جامعه رابطه معناداری با نوع روابط انسانی دارد. در اینجا با بررسی قدرت، فرهنگ سیاسی و پیامدهای آن در کلیله و دمنه، در حد امکان رفتارها و باورهای انسان شرقی را در این اثر که به تعبیری ملتقای فرهنگ هند، ایران و جهان اسلام است، بررسی خواهیم کرد.
سبک شناسی زبانی رمان آن مادیان سُرخ یال نوشتة محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان تاریخی و کوتاه «آن مادیان سُرخ یال» اثر محمود دولت آبادی، بُرشی از زندگی امرؤالقیس، شاعر عاشقانه سرای دوران جاهلی و شرح ماجرای یک خونخواهی قبیله ای عاطفی است. نویسنده در قالب این رمان، یک شِبه افسانة تاریخی را با دنیای امروز پیوند داده است. از جنبة زبان روایت، این رمان با مایه داشتن از نثرهای کلاسیک، از دیگر رمان های دولت آبادی متمایز شده است. زبان انتخابی او در این رمان، کاملاً با فضا و عصر دور افتاده و تاریک داستان (عصر جاهلی عرب) هماهنگ است. باستان گرایی و بروز مایه های نثر مرسل و نثر بینابین (در دو حوزة واژگانی و نحوی)، کوتاهی جمله ها، تأثیرپذیری واژگانی و تعبیری از زبان و ادب عربی، ترادف و تضادّ، تکرار (واژه، جمله، مضمون)، وجود مکرّر خطّ تیره (در نقش توصیف، بدل و ...)، استفاده از آهنگ و وزن شعری، ترکیب و واژه سازی های ابتکاری، کلمات گویشی و عامیانه، بهره گیری از ادبیّات کهن و نو فارسی، فضاسازی های جدید با استفاده از تجربه های سینمایی و تئاتری نویسنده، تلفیق فضای کهنه و نو (زمان روایت)، گفتگو با اشیاء و حیوانات و نیز سهوهای نگارشی از مهم ترین ویژگی های سبکی و زبانی در بطن این رمان کهن گرا و نزدیک به شعر هستند. دولت آبادی با استفاده از عناصری از واقعیّت و خیال و خروج هنری از زبان معیار، به شیوة نویسندگانی همچون ابوالفضل بیهقی، ابوعلی بلعمی و برخی نویسندگان معاصر، اثری نو کهن در عرصة رمان فارسی معاصر پدید آورده است. این پژوهش با روش توصیفی و کمّی، ویژگی های رمان مذکور در حوزة زبان روایی داستان را بررسی و تحلیلی کوتاه از هر بخش ارائه کرده است.
مقایسه سبک شناختی غزلی از سعدی و بیدل دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های نسبتا درست و بایسته در شناخت سبک و سیاق آثار ادبی، بررسی و مقایسه سبک شناسانه آن آثار است.در این مقایسه می توان دو اثر ادبی را در یک سبک دوره (Period style) با هم مقایسه کرد، مانند غزلیات خواجوی کرمانی و حافظ که هر دو در مکتب تلفیق (زیر مجموعه سبک عراقی) قرار دارند و گاهی می توان دو اثر ادبی را که به دو دوره سبکی جداگانه تعلق دارند با هم مقایسه و ارزیابی کرد.در مقاله حاضر غزلی از سعدی به عنوان نماینده سبک عراقی (شعر ایرانی) و غزلی از بیدل دهلوی (نماینده شعر فارسی بیرون از ایران) که شباهتی کامل از نظر وزن و قافیه و ردیف دارند، مورد مقایسه قرار گرفته اند.در این مقاله نشان داده ایم که بیدل هنرمندانه کوشش کرده است مصداقی از «رستاخیز ادبی» را در استقبال هایش از شعر شاعران ایرانی نشان دهد. بنابراین با وجود شباهت های بلاغی و هنری میان شعر او و سعدی برخی تفاوت ها در نوع اندیشه و نگرش و نیز نوع تصویرسازی ها به چشم می آید.نتیجه این ارزیابی و مقایسه، درون مایه های اصیل هر دو سبک و رمز و راز جایگاه ارزشمند دو سبک و دوره مستقل از هم را نشان می دهد.
روش های تأکید کلمه در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
مبحث تأکید و روش های مؤکّد کردن اقسام کلمه از جمله مسائلی است که در دستورزبان، زبان شناسی و بلاغت مطرح است. در خلال کتاب هایی که در زمینه دستور زبان نوشته شده، معمولاً به صورت گذرا اشاره هایی به روش های مؤکّد کردن اقسام کلمه شده است. گاهی نیز در مقالاتی که در این زمینه نوشته شده، به صورت موردی به روش های تأکید بر یک قسمِ کلمه پرداخته شده است. در این تحقیق کوشش بر این است که پاسخی به این پرسش دهیم که اقسام کلمه در زبان فارسی چگونه مؤکّد می شوند؟ بر این مبنا با تکیه بر پژوهش های انجام شده، به شماری از روش های مؤکّد کردن اقسام کلمه اشاره شده است؛ از رهرو این بررسی دریافتیم که در زبان فارسی به منظورهای خاصِ دستوری و بلاغی، تمام اقسام کلمه از اسم و فعل گرفته تا شبه جمله و حتّی حروف اضافه می تواند مؤکّد گردد. ضمن این که پیرامون مؤکّد کردن جمله نیز مطالبی در این مقال ارائه شده است. این مؤکّد کردن اقسام کلمه و جملات به روش های گوناگونی انجام می شود که برخی از این روش ها در گذشته کاربرد بیشتری داشته است و برخی دیگر از آنها در فارسی امروز بیشتر به کار می رود.
اولاد: دیو یا انسان؟(بررسی هویّت اولاد بر مبنای نگاره های شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای حلّ ابهامات متنی شاهنامه، از منابع متعدّدی استفاده شد ه است؛ نظیر متون تاریخی، متون اساطیری، فرهنگ های لغت، متون حماسی و ... . امّا تاکنون به منابع تصویری به مثابة منبعی در شاهنامه پژوهی توجه نشده است. مقصود از منابع تصویری، نگاره های نسخ مصوّر شاهنامه است. این نگاره ها بیشتر با رویکردی تزئینی و هنری بررسی شده و تاکنون از آن ها به مثابة یک منبع پژوهشی استفاده نشده است. این جستار سعی دارد تا به منابع تصویری، با رویکردی پژوهشی نظر کرده و از آن برای رفع ابهامات متنی شاهنامه بهره بگیرد. یکی از ابهامات شاهنامه، هویّت اولاد است. در شاهنامه دربارة هویّت اولاد توضیح چندانی داده نشده است. این ابهام متنی به ابهام تصویری منجر شده به گونه ای که در نگاره ها نیز به تبع متن، اولاد با هویّتی دوگانه ترسیم شده است. این جستار هویّت اولاد را در نگاره های شاهنامه جستجو کرده و سپس به چرایی گزینش هویّتِ دوگانة اولاد در نگاره ها پاسخ می گوید. پژوهش های متنی، اولاد را با هویّت دیو معرّفی می کنند. پژوهش حاضر، ضمن نظر داشتن به پژوهش های متنی، درصدد است تا هویّت اولاد را از لابه لای منابع تصویری جستجو کند. این پژوهش با بررسی قدمت نگاره ها، بررسی قدیم ترین نسخ مصوّر شاهنامه، کمیّت نگاره ها، ارتباط نگاره با متن، تمرکز مکانی نگاره ها و ... هویّت انسان را برای اولاد مکشوف می سازد. همچنین نشان می دهد که خاستگاه هویّت دیو برای اولاد، ایران نیست بلکه این استنباط منشأ هندی دارد؛ حال آنکه تصوّر اولاد به مثابة انسان، دارای خاستگاه ایرانی است.
تحلیل داستان شاه و کنیزک در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان شاه و کنیزک نخستین داستان مثنوی و نخستین سخن مولوی پس از ذکر ماجرای نمادین و تمثیلی نامه نی است. به احتمال قوی به سبب قرابت زمانی و مکانی نی نامه با این داستان، یکی از جدی ترین داستانهای مثنوی است و همان گونه که مولوی تمام آن را که در مثنوی بیان آن را در نظر داشته، در نی نامه بیان کرده است، در این داستان نیز غالب اصول و عقاید مربوط به جهان بینی، تجارب روحانی و حیاتی و ماجرای روح آدمی در جسم را در قالب داستانی تمثیلی بیان کرده است. در این یادداشت، ضمن تحلیل این داستان، دلایلی از جزئیات داستان جهت اثبات وجود سطح تمثیلی آن- که مورد تردید برخی از شارحان مثنوی است- آمده و در کنار آن برخی عقاید و نظریات مولوی که در مطاوی داستان تجلی یافته، ذکر شده است.
بررسی و تحلیل مقدمه ها در شرح نویسی بر متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرح نویسی بر متون ادبی در دوره معاصر از ابزارهای مهم ترویج ادب فارسی به شمار می رود و نقش مهمی در فرایند فهم مخاطبان ادبیات دارد. شرح ها با برقراری رابطه میان خواننده، متن ادبی و شاعر یا نویسنده، فهم متن را آسان و زمینه خوانش های تازه را از متن فراهم می آورند. مقدمه نویسی در شرح ها اهمیت ویژه ای دارد، بخش مهمی از اهداف شارحان به¬وسیله مقدمه ها تأمین می شود و مخاطبان از طریق مقدمه ها با محتوا، ساختار شرح ها و آثار مشروح آشنا می شوند. در این مقاله ضمن اشاره به اهمیت و پیشینه شرح نویسی، بر ضرورت رعایت اصول مقدمه نویسی در شرح ها تأکید شده و با بررسی 150 مقدمه از شرح های چاپ شده، مهمترین مباحث آنها گزارش، و ویژگی های مقدمه مطلوب در این گونه آثار معرفی شده است. در پایان به این نتیجه رسیده¬ایم که مقدمه های مطلوب در شرح های متون ادبی مقدمه هایی اند که متناسب با نوع اثر، سطح دانش مخاطب و اهداف شرح، مطالب مورد نیاز خوانندگان را در حجمی مناسب، به صورت مستدل و مستند، در ساختاری منسجم ارائه کنند.
تنظیم صفحه عنوان و صفحه حقوق کتاب/ توصیه هایی به ویراستاران
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی در روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسیه از کشورهای باسابقه در رشته ادبیات تطبیقی است. از دستاوردهای نظری تطبیقگران روس می توان به نظریه بوطیقای تاریخیِ وسلوفسکی اشاره کرد. ادبیات تطبیقی، که از قرن نوزدهم در این کشور آغاز شده بود، پابه پای دیگر کشورهای صاحب نام در این رشته پیش می رفت، اما به تدریج با آن کشورها فاصله پیدا کرد. ریشه این عقب ماندگی را می توان در ادبیات سیاست زده این کشور جست. هرچند ادبیات تطبیقی شوروی توجه تطبیقگران را از تأثیر به شباهت متمایل ساخت، تفاوت بنیادینی با اندیشه حاکم بر مکتب فرانسه نداشت؛ ازاین رو، دوران شکوفایی ادبیات تطبیقی شوروی را می توان دوران گذار از مکتب فرانسوی به مکتب امریکایی دانست. تطبیقگری که بر مبنای دستاوردهای ادبیات تطبیقی روسیه، شباهت دو پدیده ادبی را به عنوان موضوع پژوهش برمی گزیند، باید با هشیاری و آگاهی کافی از شرایط تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی پدیده های مورد بررسی، از افتادن پژوهش در دام سطحی نگری جلوگیری کند.
رابطة نشانهشناسی با پدیدارشناسی با نمونهای تحلیلی از گفتمان ادبی هنری
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی هوسرل سعی دارد تا ما را متوجه این نکته سازد که چیزها حضوری مستقل و خارج از انسان ندارند. در چنین نظامی، مفهوم واقعی چیزها تابع دریافتی است که ما در عمل ارتباط از آنها داریم. نظام پدیدارشناختی هوسرل درصدد است تا ما را متوجه «اصل چیزها» کند. و چنین امری با رجعت به آنچه که «جوهر» چیزها نامیده میشود به دست میآید. بدیهی است که در این حالت، نوع رابطة حسی- ادراکی که ما با چیزها برقرار میکنیم از اهمیت ویژهای برخوردار است، چراکه دریافت ما از آنها بدون پیششرط شناختی صورت میگیرد. با توجه به همین دریافت حسی- ادراکی است که نشانهشناسی صورتگرا و ساختارگرا جای خود را به نوعی نشانه- معناشناسی وجودگرا و هستیمدار میدهد که دیگر نشانه را امری مکانیکی و تابع رابطهای متقابل بین دال و مدلول نمیداند، بر این اساس، دیگر نشانهشناسی متکی به ذات خود نیست، چراکه دیدگاه پدیداری در مطالعات مربوط به نشانه سبب میشود تا نشانه، نه آنگونه که هست، بلکه آنگونه که ما آن را دریافت میکنیم، آنگونه که میتواند باشد و با توجه به موقعیت انسان در بافت پدیداری، معنا یابد، و ما چنین تحولی را مدیون آنچه که گرمس آن را نقصان «وجودی» معنا مینامد هستیم. برای جبران این نقصان وجودی است که گفتمان به محل تجربة پدیداری و فوری کنشگر از چیزها آنگونه که بر او تجلی مییابند، تبدیل میگردد. در واقع، هدف اصلی از ارائة این مقاله، تبیین جایگاه پدیدارشناسی در مطالعات مربوط به نشانه و نقش آن در تحول نشانهشناسی کلاسیک به نشانه - معناشناسی سیال و حسّی- ادراکی است.