فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
نامه پارسی ۱۳۳۱ شماره۴
حوزه های تخصصی:
تحقیقی در شعر بازگشت ادبی (و مقایسه آن با شعر خاقانی و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سیر صور خیال ( تشبیه و استعاره ) از شعر مکتب آذربایجان ( خاقانی) به شعر سبک عراقی ( حافظ) و از آن جا به شعر بازگشت ادبی ( مشتاق ) مطالعه میشود. درراستای همین هدف، ویژگیهای سبک صور خیال این شاعران، با ارائه نمونهها و نمودارها معرفی میشود. نمونه گیری بگونه ای اتّفاقی ، در 150 صفحه از دیوان هر شاعر انجام شده است . در این توصیف و توضیح ، برخی از ویژگیها ، نشانگر سبک شخصی شاعر و برخی نشانگر همانندی او با دیگر شاعران است
امیر؛ پازواری یا مازندرانی، کدام یک؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیر پازواری، مشهورترین شاعرِ بومی سرای مازندران است. زمان و مکان زندگی او به درستی مشخص نیست. خاورشناسان در سده سیزدهم هجری دیوانش را ثبت کردند و برنهارد دارن آن را تنظیم و با نام کنزالاسرار مازندرانی در سن پترزبورگ منتشر کرد. اشعار برجای مانده از امیر پازواری، بیانگر وجود دیوانی مکتوب، تا دست کم دو سده پیش از کتاب کنزالاسرار است؛ ولی آنچه امروزه به آن استناد می شود همین کتاب مذکور است. امیر در میان پژوهشگران، یادآور نامِ امیر تیمور قاجار ساروی نیز هست که در زمان محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می زیست و نصاب طبری (مازندرانی) اثر منتشرشده اوست. در حال حاضر امیر، مشهور به «امیر مازندرانی» است و با امیر پازواری که در اسنادِ برجای مانده به «امیر مازندرانی» شهرت دارد، تفاوت یافته است؛ اما با شناخته شدن نسخ خطی متعدد، تعلق پسوندِ «مازندرانی» به امیر تیمور و عنوان امیر پازواری، پرسش ها و تردیدهایی را در پی دارد. پژوهش حاضر، با اشاره به پیشینه زبان تبری و جایگاه امیر پازواری در ادب عامه، به این مسئله می پردازد که مصادره به نفع خود از ویژگی هایِ فرهنگ و ادب عامه است و امیر غیر از پسوند پازواری، به استناد منابع چاپ شده، با پسوندهای دیگری نیز شناخته می شده است. نگارندگان با استناد به نسخه های خطی شناسایی شده، به بررسی دو پسوند پازواری و مازندرانی و دلایل جابه جایی این انتساب ها می پردازند. طرح این موضوع یکی از پرسمان ها و مؤلفه های ناشناخته در تاریخ ادبیات بومی مازندران است که در فحوای کلام امیری پژوهان- به خصوص پژوهشگران بومی- نیز وجود دارد.
کاربرد کلمات عربی همراه با عناصر فارسی در زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می دانیم که کلمات بسیاری از زبان عربی وارد زبان ترکی شده است و هزاران کلمه عربی در این زبان به صورت و معنایی کاملا متفاوت با اصل خود به کار می رود. از سوی دیگر، ایرانیان نیز، پس از گرویدن به اسلام، چون دیگر اقوام مسلمان، کلمات بسیاری از زبان عربی گرفتند و بسیاری از این کلمات را به همان صورت [نوشتاری] و معنای اصلی به کار می برند و به برخی از آنها عناصر دیگری می افزایند. آنان صدها کلمه عربی را با ساختار زبان فارسی هماهنگ و همگون کرده اند. ترکیباتی از این دست که در گذشته پدید آمده اند، در فارسی امروز نیز متداول است. آشنایی ترکان با اسلام، همچون ایرانیان، به زمان خلافت عمر باز می گردد. رابطه بین ایرانیان و عثمانیان که به دین واحدی گرویده بودند، از آن زمان رو به افزایش گذاشت و در زمینه های گوناگون توسعه یافت و از آنجا تاثیر متقابل بین زبان ترکی و فارسی آغاز شد و هزاران واژه از زبان فارسی به زبان ترکی راه یافت. این دو زبان متاثر از یکدیگر بودند و هم زمان تحت تاثیر زبان عربی نیز قرار داشتند. این ویژگی در فرهنگ های لغت فارسی و ترکی کاملا مشهود است که گاه در برخی از صفحات همه کلمات از عربی گرفته شده اند. ترک ها، خصوصا در دوره عثمانی، برای زبان فارسی جایگاه مهمی قایل شده اند؛ در نتیجه، بسیاری از عالمان ترک، به ویژه در حوزه شعر و ادبیات، آثار خود را به زبان فارسی نوشته اند. در زبان ترکی، که، پس از زبان عربی، از زبان فارسی بیش از هر زبان دیگری متاثر شده بود، برخی کلمات عربی تبار به صورت فارسی آنها به کار رفته است.
تیپ شناسی شخصیت های داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی انیه گرام
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پ ژوهش بین رشته ای است و هدف آن، بررسی تیپ شناسی شخصیتهای داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی نُه گانه «انیه گرام» است که عبارتند از تیپ های کمال طلب، کمک گرا، موفق و بازیگر، رمانتیک محزون، مشاهده گر و فکور، وفا جو و وفا خو، خوشگذران ، رئیس و میانجی که هرکدام دارای ویژگی های خاصّی می باشند. این بررسی همه ی آثار داستانی هدایت را در بر می گیرد که شامل 34 داستان است.
روش پژوهش توصیفی است و داده ها با توجه به تکنیک تحلیل محتوی، به شیوه کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد از میان 51 شخصیت داستانی هدایت، 13 شخصیت (نزدیک به26%) در تیپ رمانتیک محزون جای می گیرد که به گونه ای قابل انطباق با شخصیت خود هدایت نیز هست. بعد از آن تیپهای یک (کمال طلب)، دو (کمک گرا)، شش (وفا جو و فاخو) به ترتیب 52/23%، 56/21% و 8/9% بیشترین تیپ های شخصیتی را به خود اختصاص می دهند و دو تیپ هفت(خوش گذران)و نه ( میانجی) در میان تیپهای شخصیتی هدایت جایی ندارند.
ایهام های نویافته در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایهام یکی از شگردهای بلاغی پرکاربرد در شعر فارسی است. این تمهید هنری که در شعر شاعران قرن پنجم نمونه هایی دارد، در شعر شاعران قرن ششم و هفتم گسترش چشم گیری می یابد، و در شعر شاعران قرن هفتم و هشتم، در کنار آرایه هایی چون تناسب و استخدام و... به یکی از اساسی ترین شیوه های بیان شعری تبدیل می شود. هرکه اندکی در شگردهای شعری حافظ باریک شده باشد، می داند که ایهام (درگونه های متنوّع آن) از مهم ترین تمهیدات بیانیِ شعر اوست. برخی از واژه هایی که در این مقاله به آنها پرداخته ایم (شام، شفاخانه)، کندوکاوهایی ا ست در اشارات پنهان حافظ به معانیِ ایهام آمیزِ واژگانِ عربیِ رایج در متونِ فارسی. برخی از واژه های بررسی شده (مُقبل، صومعه) نیز در زمرة ایهام های تبادر و دوگانه خوانی قرارمی گیرد. در بیتی نیز به رسمی از مراسم ازدواج در قرون گذشته (حضور غلامان خواجه در حجله) اشاره شده که آگاهی از آن، زیباییِ دوچندانی به شعر حافظ می-بخشد.
جادو و جادوشناسی
اثرپذیری دیوان صائب تبریزی از قرآن کریم (عنوان عربی: تأثر دیوان صائب التبریزی بالقرآن الکریم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر تلاش می شود انواع تاثیرپذیری از آیات قرآنی در دیوان شاعر برجسته ایرانی، صائب تبریزی، بررسی شود. در این راستا، ابتدا ابیاتی از دیوان شاعر که متحلی به آیه ای از قرآن است استخراج و آنگاه آیه موردنظر، همراه با توضیحات لازم، ذکر می شود. بدیهی است این اقدام زمانی که با توضیحات وافی درباره بیت یا ابیات برگزیده همراه شود، علاوه بر اینکه خواننده را در درک بهتر مفهوم مورد نظر شاعر یاری می دهد، نمایانگر تسلط و توجه ویژه صائب بر آیات نیز خواهد بود. پرواضح است که هدف اصلی نگارنده، نشان دادن جنبه های پیش گفته است، جنبه هایی که علاوه بر آراستگی ادبی، سب تقویت و استحکام اشعاری است که شاعر با بهره گیری از قرآن، و استناد به آیات، غرض خود را در تایید دیدگاه هایش، به انجاز رسانده و جای هیچ تردیدی را برای مخاطبان باقی نگذاشته است. در ادامه مقاله، جلوه های شگرفی از داستان قرآنی حضرت یوسف، که مدنظر شاعر واقع شده است، به عنوان محکی در اثبات تسلط وافی شاعر بر آیات قرآنی، از منظر خوانندگان خواهد گذشت.چکیده عربی: یهدف هذا المقال إلی کشف اللثام عن تأثر الشاعر الإیرانی الشهیر صائب التبریزی فی دیوانه بالآیات القرآنیة بمختلف أشکاله. و فی هذا المجال یتم استخراج أبیات من الدیوان تتضمن آیة قرآنیة ثم یتم تقدیم الآیة المذکورة مع الشروح اللازمة. و لا شک أن هذا الأسلوب عندما رافقته الشروح الکاملة للبیت أو الأبیات یساعد القارئ علی استیعاب مفاهیم الشاعر فی أبیاته فضلا عن أنه یدلنا علی فهم الشاعر الصحیح للآیات و اهتمامه الخاص بها.و من الواضح أن غرض الباحث الرئیس هو إبداء ما ورد سابقا، حیث أدّی استخدام القرآن إلی تقویة کلامه ورصانة أشعاره بالإضافة إلی تجلی المحسنات الشعریة فیها کما أن الشاعر استطاع أن یؤید تعابیره بالاستناد إلی الآیات القرآنیة بحیث لم یبق لمخاطبیه مجال للشک. و أخیرا یتم سرد مشاهد طریفة من قصة یوسف فی القرآن الکریم للقراء کنموذج لإحاطة الشاعر بالآیات القرآنیة.
بررسی تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخلّص در غزل، ذکر نام شعری شاعر، در پایان غزل است که بعد از دوره مغول رواج یافت، گرچه پیش از آن نیز، بعضی از شاعران، تخلّص خود را در غزل ذکر می کردند. شاعران دوره بازگشت در سرودن غزل، از سعدی و حافظ پیروی می کردند و می خواستند در هر مورد، روش استادان خود را کاملاً تقلید کنند؛ از این رو، در ذکر تخلّص غزل نیز، از این دو استاد غزل پیروی می کردند. معمولاً تخلّص در آخرین بیت غزل ذکر می شود؛ اما گاه غزلسرایان، به دلایلی، از جمله مدح و نیز آوردن تمثیل، تخلّص را در بیت ماقبل آخر ذکر کرده اند. بندرت شاعران بنا به دلایلی چون ناتمام ماندن غزل و نیز به سبب آن که نخواسته اند نام شعری خود را در کنار نام ممدوح بیاورند، تخلّص خود را ذکر نکرده اند و اغلب ضمیر «من» را جایگزین تخلّص خود ساخته اند. در این مقاله، همچنین به زاویه دید در تخلّص، ایهام در تخلّص، صفت های تخلّص و مضامینی که در کنار تخلّص
می آید، پرداخته می شود. علاوه بر این در این مقاله، تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت با تخلّص در غزل سعدی و حافظ مقایسه می گردد تا جنبه های خاص کاربرد تخلّص در غزل این دو استاد غزلپرداز مشخص شود و میزان تقلید نظیره سرایان در کاربرد تخلّص روشن گردد.
بررسی بوم گرایانة با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود آن که طبیعت و محیط زیست همواره جزء لاینفک، اجتناب ناپذیر، و تأثیرگذار در زندگی بشر بوده است، گاه در مطالعات ادبی و تحلیل داستان ها فقط مکانِ رویدادِ حوادثِ داستان و یکی از عناصر فرعی و حاشیه ای قلمداد شده و به منزلة یکی از عناصر اصلی داستان، کمتر بدان توجه شده است. این مقاله، با رویکرد نقد بوم گرا، به بررسی نقش طبیعت در داستان با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی، و تأثیر رابطة شخصیت های داستان با طبیعت وحش می پردازد. دولت آبادی در با شبیرو، از محیط غیرمتعارف داستان هایش، یعنی بندر و به ویژه دریا، که در اصول نقد بوم گرا جزء طبیعت وحش است، بهره جسته و تا حدی از محیط تکراری زمینی (غیردریایی) روستایی و شهریِ محض فاصله گرفته است. به همین سبب، ُبعد تاریک و روشن طبیعت، که از منظر نقد بوم گرا در محیط زیست طبیعی نمایان تر است، به واسطة حضور قهر و لطافت طبیعت در این داستان، دست مایة اصلی برای تحلیل این اثر مهجورماندة دولت آبادی قرار می گیرد. از منظر ارتباط انسان با طبیعت، که محور اصلی رویکرد بوم گرایانه است، شخصیت های داستانِ با شبیرو در رابطة با دریا، به منزلة طبیعت وحش، و همچنین جبر آب و هوایی، از یک سو، به جایگاه اصلی خود و حقارت انسان در مقابل قدرت طبیعت پی می برند و از سوی دیگر با بهره گیری از لطافت دریا، مظهرِ طبیعت مادر، به تسکین و تهذیب جسم و روح خود می پردازند.
حجازیات در دیوان شریف رضی (359 - 406 ه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مفهوم فراست در گفتمان عرفی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«فراست» از مفاهیمی است که به دلیل تعلق به ساحت ها، طبقات، گفتمان ها و ایدئولوژی های مختلف، به طور همزمان در شبکه های مختلف مفهومی قرار می گیرند. با تامل در حوزه های کاربرد و نظام اصطلاح شناسی آن می توان دست کم به دو گفتمان متفاوت، یعنی گفتمان عرفی- تجربی و گفتمان عرفانی رسید.
در این مقاله پس از ذکر معنای قاموسیِ فِراست، حوزه معناییِ هریک از این دو گفتمان را با همبسته های مفهومی آنها بازمی نماییم. ابتدا به بررسی آثار این دو حوزه می پردازیم. سپس به طور خاص از آراءِ مولوی در مثنوی براساس «حدیثِ فِراست» استفاده می کنیم. این حدیث در معرفت شناسیِ عرفانی/ مثنوی از احادیثِ کلیدی است، و سرشتِ «تابشی- انعکاسیِ» فِراست، بصیرت و معرفتِ مبتنی بر تجربه هایِ وجودی- شهودی عرفا و ارتباط آنها با موضوعاتی چون «پیش آگاهی»، «غیب بینی» و «اندیشه خوانی» را تبیین می کند. همان طورکه بر جداسازی این گفتمان از آن دیگری اصرار می ورزد.
پیشینه تاریخی و مبانی نظری سره نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود مطالعات سودمندی که در باب سره نویسی انجام گرفته، هنوز برخی از جوانب آن به درستی بررسی و گزارش نشده است، چنان که بر اساس اطلاع ما تا کنون درباره پیشینه تاریخی و مبانی نظری آن پژوهش خرسندکننده ای به سامان نرسیده است.
مقاله حاضر عهده دار بررسی پیشینه این گونه نگارشی و جستجوی بنیان های نظری آن تا عصر مشروطه است. این بررسی نشان می دهد که بر خلاف آن چه در آغاز به نظر می رسد، سره نویسی شیوه نوپدیدی نیست و پیشینه آن به قرن پنجم هجری باز می گردد و از آن پس در گذر قرن ها همواره کسانی، ولو از سر تفنن، بدان اقبال نموده اند. مقاله ضمن اشاره به نمونه های بازمانده از ادوار گذشته بر این نکته تاکید می ورزد که این گونه نگارشی از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری تحت تاثیر رواج واژگان دساتیری، به ویژه اندیشه ناسیونالیسم مورد توجه و اهتمام افزون تری قرار گرفته است. مقاله در صدد است تا به پرسش های زیر پاسخ دهد:
1. آیا سره نویسی در ادوار گذشته مبتنی بر بنیاد نظری خاصی از نوع دیدگاه شعوبیه بوده است؟ 2. آیا می توان میان سره نویسی و ناسیونالیسم به وجود ملازمتی قایل شد؟ 3. در صورت وجود چنین ملازمتی آیا همه گرایش های ناسیونالیستی موید و مروج سره نویسی بودند و یا تنها گرایش خاصی بدان تاکید می ورزید؟
نظری بر روند پیدایش نظریه های ترجمه و بررسی سیستم تحریف متن از نظر آنتوان برمن
حوزه های تخصصی:
سبع المثانی، تمام ناتمام مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شیخ نجیب الدین رضا تبریزی شاعر و عارف عصر صفوی، یکی از اقطاب ذهبیه و صاحب مثنوی بلند «سبع المثانی» می باشد. این کتاب که حجمی تقریبا معادل تمامی شش دفتر مثنوی مولوی دارد، به عنوان دفتر هفتم مثنوی نام گرفته است. این اثر از جهت اشتمال بر اطلاعات گسترده پیرامون عصر و نسل مولف و نیز خود او در حوزه های مختلف اجتماعی، اعتقادی و عرفانی درون و برون سلسله ذهبیه بسیار حایز اهمیت بوده، به طوری که می توان آن را «دایره المعارف عصر صفوی» خصوصا در موضوع عرفان و تصوف محسوب نمود. آنچه بیشترین حجم این مثنوی را به خود اختصاص داده، داستان «شاهروان معتبر» است که به روشنی حاکی از قصد مولف در اتمام داستان ناتمام مثنوی در حکایت «شهزادگان» می باشد. مولف در این اثر به حالات مولوی و نیز کم و کیف مثنوی او توجه فراوان نشان داده که اهتمام وی در تشبه جستن به این امور به وضوح در آن مشهود است.
سعدی و اشعریه
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی عقاید سعدی در رابطه با اشعریه میپردازد و اعلام میکند سعدی با این که خود از فقه شافعی و کلام اشعری تبعیت میکرد ولی وقتی میخواهد ازنظامیه که در آن فقه شافعی و کلام اشعری تدریس میشد صحبت کند، گفته است: «روز و شب تلقین و تکرار بود» که این امر برخلاف نقش دانشگاه است که جای تحقیق و بررسی است. سعدی همچنین از عقل عملی در زندگی بهره برده و به بهترین وجه آن را در اشعارش بیان کرده است.