فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
217 - 234
حوزه های تخصصی:
پیشینه مطالعات زبان و جنسیت به دهه هایی از قرن نوزدهم می رسد. هنگامی که در بستر مفاهیم نقد ادبی نو، نخستین جریان ها تحت عنوان "فمینیسم" در غرب شکل گرفت. بر مبنای نظراتی که سبک گفتار و نوشتار زنان و مردان را با یکدیگر متفاوت می داند، زبان می تواند محل بروز و ظهور عناصر جنسیتی واقع شود. بر اساس این آراء، پژوهش های متعددی در بررسی نشانگان جنسیتی زبان در آثار ادبی صورت گرفته است. از آنجایی که شعر زنان یکی از مواضع قابل تامل در بررسی تعامل زبان و جنسیت است، پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی– تحلیلی فراهم آمده، با رویکردی تطبیقی به بررسی شاخص های جنسیتی زبان در دو سطح فکری و زبانی اشعار طاهره صفارزاده و فدوی طوقان پرداخته است تا به این پرسش ها پاسخ دهد که اولا شاخص های جنسیت چگونه و در چه سطحی در زبان شعری این شاعران بازتاب یافته و دیگر اینکه وجود عوامل مشترک فرامتنی در شعر این دو تا چه حد توانسته برآیند مشابهی در دستاوردهای پژوهش داشته باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل مشترکی چون زنانگی، تاثیرپذیری هر دوی این شاعران از تحولات اجتماعی و سیاسی عصر خود، زیستن در بازه زمانی واحدی از تاریخ معاصر و نیز اثرپذیری شعر آنان از آموزه های ادبی رمانتیسم و رئالیسم، موجب شکل گیری رفتارهای جنسیتی اغلب مشابهی در زبان شعری آنان شده است.
استعاره مفهومی عشق در غزلیات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
235 - 254
حوزه های تخصصی:
در مطالعاتِ زبان شناختی معاصر، کارکردِ استعاره ادراک و شناخت مفاهیم است. استعاره مفهومی عبارت است از درک مفاهیم انتزاعی بر اساس تجربه موجود از مفاهیم عینی. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و در چهارچوب نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون به بررسی چگونگی و چرایی ادراک مفهومِ عشق در اندیشه خاقانی با تمرکز بر بخش غزلیات از دیوان وی می پردازد. طبق بررسی ها استعاره های هستی شناختی عشق در غزلیات خاقانی از بیشترین فراوانی برخوردار هستند و نمونه ای از استعاره جهتی در متن یاد شده وجود ندارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، طرح استعاره های هستی شناختی عموماً در پیوند با استعاره های ساختاری و ناظر بر جنبه دشواری آفرین عشق است. به طور کلّی تجربه عشق در نگاه خاقانی امری دشوار اما ارزشمند است. چنان که بیشتر استعارهای متن با تأکید بر ماهیتِ نابودگر و دشواری آفرین عشق و تمرکز بر جنبه ارزشمند و مقتدر آن شکل گرفته اند. نگارندگان معتقدند شرایط زندگی شخصی و اجتماعی شاعر، روحیات، تمنّیات و تجربیات وی زمینه خلق و پرداخت استعاره های متن را فراهم آورده اند.
تحلیل نظریه رفتار متقابل اریک برن بر جنبه «والد» شخصیت های رمان سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
25 - 46
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریات دانش روان شناسی که به بررسی شخصیت افراد می پردازد، نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن است. بر اساس دیدگاه برن شخصیت انسان ها متشکل از سه جنبه «بالغ»، «والد» و «کودک» است که با توجه به شرایط موجود و پیش زمینه تربیتی هر فرد، یک جنبه، کنترل شخصیت را بر عهده می گیرد. براساس این نظریه، شخصیتی متعادل و سازگار دانسته می شود که جنبه بالغ وی با توجه به اقتضای حال و مقام، به سایر جنبه ها اجازه کنترل شخصیت را بدهد. وقایع رمان «سووشون» سیمین دانشور که در شهر شیراز اتفاق می افتد، به عنوان نمونه ای از کل جامعه آن روز ایران شناخته می شود که ویژگی های روانی شخصیت های آن متأثر از شرایط جامعه و متناسب با آن به تصویر کشیده شده است. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای، رفتار متقابل شخصیت ها در جامعه داستانی سووشون را بر پایه نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن مورد بررسی قرار دهد تا از این طریق، هم ارزی شخصیت ها و وقایع رمان با شرایط جامعه را آشکار کرده و به این سوال اساسی پاسخ دهد که استبداد حاکم بر جامعه چه تاثیری بر جنبه والد شخصیت های رمان سووشون گذاشته است؟ به نظر می رسد استبداد حاکم بر جامعه سنتی آن روز ایران باعث شده است تا رفتار اغلب شخصیت های داستان تحت تأثیر جنبه والد آنها شکل گرفته و غلبه ارزش های سنتی در جامعه مردسالار ، موجب شده تا رفتار متقابل مردان و زنان داستان در قالب الگوی ارتباطی " والد به کودک"بروز یابد.
تحلیل نتایج سرخوردگی از کودتای 28 مرداد سال 1332 خورشیدی، در شعرهای مهدی اخوان ثالث
حوزه های تخصصی:
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خورشیدی، رویداد تاریخی مهمی بود که تأثیری عمیق و پایدار بر ذهنیت نخبگان و روشنفکران و نیز سایر طبقات اجتماعی ایران باقی گذاشت. در میان شاعران روشنفکر معاصر که رویداد کودتا را درک کردند، مهدی اخوان ثالث، به دلیل آن که به ملی گرایان و روی کارآمدن آنان و شکست و دفع سلطنت، امید بسیار بسته بود، پس از شکست ملی گرایان در جریان کودتای 28 مرداد، بیش از دیگران سرخورده شد. هدف این پژوهش، که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و داده ها را از طریق مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای فراهم آورده، تحلیل نتایج سرخوردگی از کودتای 28 مرداد 1332، در شعرهای اخوان ثالث است. به این منظور، با مطالعیه سروده های اخوان ثالث، آن هایی که تحت تأثیر کودتا گفته شده، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفته است. از میان این دست اشعار اخوان ثالث، 6 مورد، گزینش و در این مقاله تبیین و تحلیل شده است. این شعرها که مربوط به مجموعیه «زمستان» (1335) است، به ترتیب الفبایی: 1. «آواز کَرَک»، 2. «اندوه»، 3. «باغ من»، 4. «برای دخترکم لاله و آقای مینا»، 5. «چاووشی»، و 6. «زمستان» است. تحلیل این شعرها نشان می دهد که اخوان ثالث پس از کودتای ۲۸ مرداد، دچار سرخوردگی مفرط می شود؛ آن گونه که نسبت به آینده و هر گونه دگرگونی مثبتی که می تواند به وجود آید، ناامید می گردد و نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی رویکردی منفعلانه در پیش می گیرد.
بررسی اختلاف نظر شارحانِ مخزن الاسرار در ضبط و تحلیل ابیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با مراجعه به یک شرح قدیمی و چند شرح معاصرِ مخزن الاسرارکوشیده می شود ضمن مقایسه نظر شارحان در تحلیل اشعار به تفاوت ها و ابهام های شرحِ ابیات نیز توجه شود. با توجه به اینکه ابیاتِ انتخاب شده، بیشتر دشوار و بحث انگیز هستند، توجه به نظر هر شارح و مقایسه آنها با یکدیگر، جایگاه و اهمیت آن شرح را نیز نشان می دهد. از سوی دیگر ابهام ها و گاه نارسایی های معنایی هر بیت نیز آشکار می شود. شرح محمد بن قوام بلخی از قدیمی ترین شروح خطی مخزن الاسرار است که به قرن هشتم بر می گردد و بر بسیاری از شروح بعد از خود تأثیرگذار بوده است. شرح حسن وحید دستگردی از نخستین شروح چاپی معاصر است و در کنار شرح مخزن الاسرار بهروز ثروتیان و برات زنجانی بسیار توجه پژوهشگران این عرصه را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر نشان می دهد تفاوت معنایی و تفسیری در این شروح به نسبت زیاد است و در جاهایی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. همچنین برخی از این معانی و توضیحات، درنهایت راهگشا نمی شود و ابهام بیت هم چنان باقی می ماند؛ بنابراین، ضرورت دارد برای دریافت معنای دقیق تر ابیات، ضمن مراجعه به بافت متنی ابیات و بهره گیری از شواهد شعری منظومه های دیگر نظامی، دوباره به شرح و تفسیر مخزن الاسرار توجه شود. روش کار شارحان متفاوت است و بیشتر بر معنای واژگان و ابیات متمرکز شده اند و ساختارهای بلاغی، دستوری و ترکیب سازی های زبانی، کمتر واکاوی شده است.
سخن دستور گریزِ مؤثر در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
37 - 54
حوزه های تخصصی:
کتاب تاریخ جهانگشای جوینی (658 ق)، از مهمترین کتب تاریخی دوره مغول است که شاید بتوان آن را از نظر زمان، مرتبه و ارزش تاریخی و ادبی بر دیگر آثار مشابه متقدّم دانست. از جمله علل اصلی این برتری را بی شک، می باید در ادبیّت متن بررسی کرد. ادبیّت متن به عوامل گوناگونی وابسته است که از جمله آنها می توان به نظم هنری (ساختِ نحویِ دستورگریز) اشاره کرد. نظم هنری، با نظم پایه (ساختِ نحویِ دستورمند)، متفاوت است. نظم نحوی دستورگریز، به کیفیت زیباشناختی در نحو سخن اختصاص دارد که در فرآیند هنری شدن سخن و شکل گیریِ ادبیّت آن نقش مهمی را ایفا می کند. این دستورگریزی هنری، از رهگذر فرایند هنجارگریزی نحوی شکل می گیرد و مبتنی بر چهار اصلِ جابه جایی، جانشینی، کاهش و افزایش است. این پژوهش با هدف شناخت هرچه بیشتر و بهتر ویژگی های نثر فنی و با بررسی چهار اصل مذکور در کتاب تاریخ جهانگشا به این نتایج دست یافت که هنجارگریزی نحوی، گرچه سبب دستورگریزی شده، باعث برجستگی سخن و تأثیر زیباشناختی آن شده است. همچنین نتیجه این بررسی نشان از آن دارد که عطاملک جوینی در این دستوری گریزی مؤثر در کتاب تاریخ جهانگشا، از اصلِ «افزایش»، در قالب جملات معترضه، به وجهی هنرمندانه تر بهره برده و آن را به یک ویژگی برجسته سبکی و رفتار ویژه زبانی بدل کرده است.
بررسی هفت مفهوم روان شناسی در مثنوی معنوی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
115 - 131
حوزه های تخصصی:
روان شناسی علم مطالعه و تحلیل رفتار و فعالیت های ذهنی و روانی انسان است. این علم به بررسی احساسات، تفکّرات، رفتارها، واکنش ها و تجربیات شخصی افراد می پردازد. هدف اصلی روان شناسی، درک و توضیح فعالیت های ذهنی و روانی، بررسی دلایل و انگیزه های پشت این فعالیت ها و همچنین ارتقاء کیفیت زندگی آدمی است. دانشمندان و محققان علم روان شناسی مجموعه ای از فرضیات، تئوری ها و مدل هایی را برای توضیح و تفسیر رفتارها، تجربیات و پدیده های روانی انسان ها ارائه می نمایند. آن ها به وسیله این نظریات روانشناختی به بررسی و توضیح رفتارهای انسانی و عواملی که آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد، می پردازند. این نظریات به شکل دهی به دیدگاه ها و تفکّرات اصلی روان شناسی کمک می کند و نقش مهمی در پیشرفت و توسعه این حوزه دانشی دارد. با این وجود، مولوی به عنوان یک روان شناس معنوی-عرفانی، قرن ها پیش به ارائه برخی از نظریات و مفاهیم روانشناسی که امروزه مطرح می شود، پرداخته و در آثار خود (به خصوص در مثنوی) مطرح نموده است. مثنوی مولوی علاوه بر ارزش والای عرفانی، دارای اهمیت علمی و روانشناسی نیز می باشد به طوری که می توان آن را از جنبه روانشناسی مورد بررسی قرار داد. مولوی در جای جای مثنوی، برخی از مسائل روان شناسی را در ضمن ابیات خود مطرح می کند تا بتواند بر مخاطب خویش تأثیر گذاشته و او را به طرف هدف راستین خود (که همان آرامش و سعادت غایی آدمی است) هدایت کند. نگارندگان این پژوهش، ضمن بررسی هفت هفت مفهوم روان شناسی به کار رفته در مثنوی معنوی، نمونه های هر یک از این نظریات را از این اثر ارجمند استخراج و ارائه نموده اند.
تحلیل دیالکتیک «خدایگان و بنده» میان «معشوق و عاشق» در غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
129 - 146
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفه گئورگ هگل در کتاب «پدیدار شناسی روح»، گفتار «خدایگان و بنده» است. دیالکتیک خدایگان و بنده آغاز سیر اندیشه و مبنایی برای خودآگاهی و آزادی انسان است. بنابراین خودآگاهی و آزادی در فرایند دیالکتیکِ پیکار، میان شخصیت ها به مثابه خدایگان و بنده محقق می شود. این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی، رابطه کنشگرانه خدایگان – بنده را میان معشوق و عاشق در غزلیات سعدی تحلیل می کند. همچنین خودآگاهی و آزادی عاشق در رابطه با معشوق واکاوی می شود. با توجه به گفتار خدایگان و بنده می توان گفت که ستیز میان معشوق و عاشق در فرایند دیالکتیک روی می دهد. وجود معشوق برای تحول اندیشه و عواطف عاشق لازم است. عاشق از رهگذر دیالکتیک به خودآگاهی و آزادی می رسد. ذهن عاشق در غزل سعدی در دو روند حرکت می کند؛ عاشق در فرایند دیالکتیک با وصال معشوق و شناسایی ابژه از حرکت باز می ماند. در فرایند دیگر، تحمیل ارج به معشوق برای عاشق، مُیسَّر نمی شود. عاشق از خودبیگانگی می شود و عوامل بیرونی و واقعی عشق را «نفی» می کند و در این وضعیت بی آنکه دیالکتیک رفع شود؛ عاشق به رهایی و آزادی دست می یابد. سپس خودآگاهی، عاشق از شناخت حسی معشوق جدا می شود و در سیر آگاهی، خواست فردی او با خواست کلی یگانه می شود. از این رو مانایی معشوق برای عاشق اهمیت می یابد.
بررسی واکاوی عنصر غافلگیری در آثار اُ.هنری و محمدعلی جمال زاده
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
283 - 305
حوزه های تخصصی:
غافلگیری یا همان پیچش ناگهانی در داستان یکی از عناصر مهم در پیرنگ و طرح داستان است. اُ.هنری، از بزرگترین نویسندگان داستان کوتاه جهان، به دلیل استفاده از لطافت طبع، بازی با واژه ها، شخصیت پردازی و پایان غافلگیرانه و هوشمندانه در انتهای داستان هایش مشهور است. در مقابل، جمال زاده نیز از نویسندگان پیشتاز در ادبیات داستانی معاصر است که با همین عنصر برخی از داستان هایش را به پایان رسانیده است. در این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی غافلگیری و وجوه اشتراک و افتراق این عنصر در داستان های کوتاه اُ.هنری و جمال زاده پرداخته شده است. مطالعه موردی در این جستار سه داستان کوتاه از اُ.هنری (پلیس و سرود کلیسا، پاندول و آخرین برگ) و سه داستان کوتاه از محمد علی جمال زاده (کباب غاز، پاشنه کش و دوستی خاله خرسه) است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عنصر غافلگیری در آثار هر دو نویسنده بارز است با این تفاوت که غافلگیری در داستان های اُ.هنری از لحاظ روابط علت و معلولی قوی تر از آثار جمال زاده است و همین امر باعث ایجاد پیرنگ های قدرتمندتری در داستان های وی شده است.
بررسی تطبیقی موبی دیک و رنگ آتش نیمروزی با تکیّه بر تئوری تنوع انتقام ویل رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
28 - 42
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تطبیقی مفهوم انتقام بر پایه شخصیّت ها، درون مایه و محتوا در رمان موبی دیک، اثر هرمان ملویل، نویسنده آمریکایی قرن نوزدهم و داستان کوتاه رنگ آتش نیمروزی، اثر شهریار مندنی پور، نویسنده معاصر ایرانی می پردازد. این مقاله به مقایسه مفهوم انتقام در فرهنگ شرق و غرب در آثار یادشده، بپردازد. در تحقیق حاضر به بررسی نوع و قالب ادبی هرکدام از آثار پرداخته شده است. در مرحله بعد با روش کیفی به بررسی انتقام بر پایه شخصیّت ها، درون مایه و پیرنگ برحسب تنوع انتقام ویل رایت پرداخته شده است و در نهایت شباهت ها و تفاوت های دو اثر با توجّه به فرهنگ غرب و شرق، مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. نتیجه این تحلیل ها نشان می دهد که شخصیت های دو اثر از لحاظ مفهوم انتقام در ادبیّات قابل تطبیق هستند؛ ولی در دو فرهنگ متفاوت چندان تطبیق پذیر نیستند چرا که در فرهنگ ایرانی - اسلامی، تأکید بر عفو و گذشت برجسته و ریشه دار است
بررسی و مقایسه تجرید در شعر و معماری عربی- اسلامی (با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان در باب هنر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
43 - 66
حوزه های تخصصی:
فلاسفه سنت گرا هنر اسلامی را هنری انتزاعی، رمزگونه و معنا دار معرفی کرده اند. بر این اساس، تجرید خالص به عنوان یکی از شاخصه های مهم هنرهای اسلامی که برگرفته از اولین منبع زیباشناختی تجرید در اسلام یعنی کتاب مقدس قرآن کریم و مبتنی بر رمز و معناگرایی است، جایگاه ویژه ای در هنر معماری اسلامی ایران و جهان عرب دارد. اما این عنصر و شاخص مهم، در هنر شعر فارسی و عربی، که یکی از برجسته ترین و گسترده ترین هنرهایی است که در دوره اسلامی به هدف تجسیم و تجسید مفاهیم انتزاعی و ماورائی و مبتنی بر عقاید توحیدی و عرفانی این دو ملت، سروده شده است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ، بررسی و مقایسه عنصر تجرید در شعر و معماری عربی - اسلامی و ایرانی اسلامی با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان پرداخته شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که ظهور تصوف و عرفان در شعر و معماری این دو ملت نقطه اوج گرایش به تجرید خالص در این هنرها بوده است. در این راستا مفاهیمی همچون، وحدت وجود، تجلی، عشق، فنا و بقا در قالب اشکال هندسی، خطوط، رنگها و کلمات و عبارات و بواسطه ابزارهای هنری مشترکی همچون ایقاع، توازن، تکرار، رمز، تشبیه و .... در شعر و معماری عربی- اسلامی و ایرانی اسلامی انعکاس یافته، بطوریکه تقریبا هرآنچه در عالم عرفان اتفاق افتاده ،با زبانی تجریدی به عرصه این دو هنر ایرانی و عربی اسلامی راه یافته است.
بررسی تطبیقی مولفه «چندصدایی» در رمان های معاصر عربی و فارسی با تأکید بر نظریات باختین (سووشون سیمین دانشور- میرامار نجیب محفوظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
113 - 146
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از آراء میخائیل باختین و به طور خاص نظریه چندصدایی، سعی دارد به صورت تطبیقی گفتمان های موجود در رمان های سووشون اثر سیمین دانشور و میرامار اثر نجیب محفوظ را واکاوی نماید و با استفاده از روش توصیفی _تحلیلی به بازتاب چندصدایی در این رمان ها بپردازد. نگارنده بر اساس منطق مکالمه ای باختین و مؤلفه های موجود در آن این رمان ها را مورد ارزیابی قرار می دهد و در ضمن پژوهش به این پرسش پاسخ داده است که چگونه چندصدایی در رمان های منتخب بازنمایی شده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در داستان های فوق ما شاهد چندصدایی هستیم، اما شکل و نحوه بیان این چندصدایی باهم متفاوت است و در هر داستان عواملی چون: جنسیت ، ساختار اجتماعی و اقتصادی، جریانات روشنفکری در قالب دو قطب خودآگاهی و ازخودبیگانگی فرهنگی، در به ثمر رسیدن چندصدایی در قالب مؤلفه ها خود را بیش از سایر عوامل بازنمایی می کنند. زنان غالباً نقش دنباله رو اندیشه ای که از مرجع اخلاقی داستان صادر می شود، دارند و عموماً با سبک بخشی موجب تقویت چندصدایی در داستان می شوند. ساختار اجتماعی و اقتصادی و تقابل و تضاد طبقاتی و جریانات روشنفکری در داستان ها هرکدام با ایجاد دو قطب متقابل به عنوان دیگری، زمینه تنوع گفتمانی را ایجاد می کنند.
نثر شاعرانه در دو رمان «ذاکرة الجسد» و «یک عاشقانه آرام»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
166 - 184
حوزه های تخصصی:
نظم و نثر دو گونه ادبی هستند که هر یک ویژگی وکارکرد خاص خود را دارند؛ نثر با رویکردی منطقی به بیان تحلیلی و تعلیلی یک موضوع می پردازد، امّا شعر غالباً بر محور و بنیاد عاطفه، احساس و خیال حرکت می کند. در پاره ای از موارد، نثر از ویژگی های استدلالی و تحلیلی خارج می شود و با بهره گیری از صورخیال و آرایه های لفظی و بدیعی، احساس و عاطفه خواننده را تحت تأثیر قرار می دهد. این نثر، نثر شاعرانه نام دارد. رمان ذاکره الجسد، نوشته احلام مستغانمی (1953) و رمان یک عاشقانه آرام، نوشته نادر ابراهیمی (۱۳۱۵-۱۳۸۷)، دو اثری هستند که باور بر آن است؛ نثر آنها رنگ و بوی شاعرانه دارد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که دامنه آن محدود به تأثیر و تأثر نیست، بلکه بر تشابه، تباین و زیبایی شناسی ادبی تأکید دارد، دو رمان مزبور را از نگاه مؤلفه های نثر شاعرانه بررسی کرده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که موسیقی درونی(تکرار، واج آرایی)، کاربرد استعاره، تشبیه، تضاد واژگان، تضاد فعلی و حسّامیزی از برحسته ترین نمودهای نثر شاعرانه هستند که در نثر شاعرانه احلام مستغانمی و نادر ابراهیمی به کار رفته است. حضور این ویژگی ها، نثر ایشان را شاعرانه، جذّاب، خیال انگیز، زیبا و پرطروات نموده است. با این تفاوت که کاربرد استعاره های مکنیه در نثر مستغانمی، شاخص تر و ممتازتر است.
سیره و زندگی حضرت امام حسین (ع) در متون دینی، تاریخی و ادبیِ زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
185 - 202
حوزه های تخصصی:
در دل تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، چهره های برجسته ای هستند که با زندگی و مجاهدت های خود، فصولی از عظمت و درخشش را رقم زده اند. در میان این شخصیت ها، حضرت امام حسین (ع)، نوه پیامبر اسلام (ص)، به عنوان ستاره ای درخشان و الهام بخش در آسمان معنویت و شجاعت می درخشد. ایشان نه تنها به عنوان یک شخصیت تاریخی مهم شناخته می شوند، بلکه به عنوان منبعی بی پایان از نشاط معنوی و الهام بخشی برای میلیون ها نفر در سراسر جهان عمل می کنند. زندگی حضرت امام حسین (ع)، از تولد تا شهادت در کربلا، مظهری از ارزش های عالی انسانی و اسلامی است. ایشان در مدت زندگی کوتاه خود، درس هایی از ایثار، استقامت و مقاومت در برابر ظلم و جور را به جهانیان آموختند. واقعه کربلا که اوج مجاهدت های امام حسین (ع) است، نه تنها یک رویداد تاریخی است، بلکه به عنوان نمادی از مبارزه حق علیه باطل و پایداری در برابر فشارها و سختی ها تلقی می شود. نویسنده در این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی سیره و زندگی حضرت امام حسین (ع) در متون تاریخی و ادبی بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سیره و اخلاق آن حضرت، مفاهیم و تعالیمی وجود دارد که برگرفته از قرآن و سیره نبوی است و رفتار امام در بُعد عبادت و اخلاق، کاملاً منطبق بر آیات الهی است و از طرف دیگر در بین عارفان، مبنا و پایه سیر و سلوک عارف برای رسیدن به درگاه حق تلقی می شود.
نقد ترجمه عربی انگاره های فرهنگی در رمان چشمهایش با تکیه بر کنایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
203 - 221
حوزه های تخصصی:
بی تردید ارتباط بین ملت ها از جمله نیازهای بدیهی انسان و همواره مورد توجه او بوده است. پر واضح است که ساده ترین شیوه برای تعامل با دیگران و دستیابی به تجربه های آنان، پدیده ترجمه است؛ اما نکته قابل توجه در فرآیند ترجمه، تفاوت های فرهنگی بین ملت ها است که این موضوع، باعث ایجاد مشکل در برگردان عناصر فرهنگی شده است. جهت برون رفت از این معضل، ترجمه شناسان روش های متعددی پیشنهاد داده اند. از جمله آنها پیتر نیومارک از بنیانگذاران شاخص و سرشناس مطالعات ترجمه در دهه هشتاد سده بیستم است. وی برای تسهیل فرآیند ترجمه، به ویژه ترجمه انگاره های فرهنگی مختص زبان مبدأ هجده شیوه پیشنهاد داده که با تکیه بر آنها می-توان روش برگردان و معادل یابی انگاره های فرهنگی را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد. در پژوهش حاضر، که با شیوه توصیفی تحلیلی و تکیه بر مدل نیومارک سامان یافته است، به نقد و ارزیابی چهل و دو کنایه در ترجمه عربی احمد موسی از رمان چشمهایش بزرگ علوی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که سی و هفت مورد از کنایه ها به شیوه تحت اللفظی ترجمه شده و چهار مورد با معادل کارکردی و یک مورد هم به شیوه بومی سازی برابریابی شده است. پرواضح است که ترجمه تحت اللفظی شیوه مناسبی برای برگردان تعابیر کنایی به شما نمی رود و بر این اساس ترجمه احمد موسی از خوانایی و سلاست قابل قبولی برخوردار نیست و در انتقال تعابیر و اصطلاحات فرهنگ بنیاد رمان، توفیق چندانی نداشته است.
نفس و نمادهای مرتبط با آن در شعر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
223 - 256
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات پرتکرار در حوزه ادبیات عرفانی، نفس است. در آثار عرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آن ها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری در آثار منظومش ( الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر، دیوان اشعار، مصیبت نامه و مختارنامه) برای نفس چه نمادهایی را به کار برده و کدام یک از این نمادها ابداعی خود شاعر است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه اشعار عطار و گزینش شواهد شعری است به شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی نمادهای مربوط به نفس در همه آثار منظوم وی پرداخته است. بررسی این اشعار نشان می دهد نمادهای جانوری و همچنین شخصیت های منفی تاریخی- اسطوره ای، بیشترین نمود را در رابطه با موضوع نفس داشته است و علاوه بر این، عطار در بیان مفهوم نفس نمادهای تازه ای به کار برده که پیش از وی رایج نبوده است.
کاربست روان کاوی شخصیت یونگ در غزلیات عطار و مولانا با تکیه بر دو مقوله وصل و هجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
349 - 376
حوزه های تخصصی:
با وجود اندیشه های مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهاده اند، هر یک از آن ها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راه های سیر و سلوک، سبکی خاص داشته اند. علاوه بر ویژگی های سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، شخصیّت عطّار و مولانا براساس نظریه روان شناس مشهور، گوستاو یونگ از بُعد درون گرایی و برون گرایی در مواجهه با دو مقوله وصل و هجر، مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجّه به تأثیر محیط دوران کودکی، رخدادها و رویدادهای متفاوت زندگی دو شاعر، تفاوت نگاه و روایت آن ها درباره شخصیّت عاشق که محور اصلی غزلیات عاشقانه است و حالات مربوط به آن و نیز شیوه شاعری و تیپ شخصیّتی دو شاعر، می توان چنین اذعان داشت که عطّار، شخصیّت درون گرای احساسی دارد و از هجران، بیش تر از وصال سخن گفته است و مولانا نیز با وجود توصیفات بسیار در باب هجران، وصال را دور از دسترس نمی شمارد و شخصیّت برون گرای احساسی دارد.
The Nomadic Distribution in Virginia Woolf’s Orlando: A Deleuzian Reading(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The debates concerning Orlando’s magical sex transformation and its main concern with gender trouble are ever growing. Yet it seems a very significant fact is neglected in this debate, the extent the male Orlando is different from the female. Till Orlando is a man, he holds a very rigid and sedentary view of gender roles and reproduces the old cliché about men and women. As soon as he becomes a woman, she starts to view the world in a nomadic distribution. The present paper uses Deleuze’s theory of time and his notions of sedentary and nomadic to represent how time and sex transformation are connected to a split subjectivity and the birth of a new female subject/artist. The sex transformation is a tremendous event that splits Orlando into a before and an after. The male Orlando is not equal to "the act" which is to go beyond the spirit of his age and become an artist who is able to affirm androgynous and nomadic worldview. Through "becoming woman" Orlando abandons his sedentary view of the world and becomes nomadic and at last, completes her poem "The Oak Tree". Through metamorphosis and a split subjectivity, Orlando becomes equal to "the act".
A Narratological Analysis of the Strategic Affective Enlistment in Hardy’s Major Wessex Novels(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study focuses on the strategic process of enlisting the readers’ empathetic responsiveness in Thomas Hardy’s major Wessex novels. The analytical perspective draws on Suzanna Keen’s theories in affective narratology; it intends to uncover the stylistic strategies of affective impressionism in the Wessex narratives. The methodological procedure is grounded in the qualitative appraisal of the emotive aspects of Hardy’s realistic representations through critical discourse analysis. The research approach is influenced by the recent mind theories in cognitive science, emphasizing emotional perception as the most significant determinant of the gestalt of interpretations. The semi-fictional world of Wessex capitalizes on an insight into the primacy of emotive sensibility over cognitive rationality. The authorial intentionality in the Wessex narratives aspires to propagate human compassion by resorting to the literary application of the empathy-altruism hypothesis. The melioristic agenda for edification via investment in the readers’ emotive capacities saturates the narratives’ impressionistic composition. The manipulation of the narrative consciousness foci in the major Wessex novels enables Hardy to maintain his readers’ empathetic identification with his characters’ predicaments in a philosophical context. Moreover, the tagged characterization of the protagonists establishes the intended impressions of their temperament and demands the corresponding empathetic responses from the readers.
Beyond the Chilly Chariots: A Contemplation of Nothingness in Wallace Stevens' Harmonium(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This paper deals with Wallace Stevens’s first collection of poetry, Harmonium, in light of Heidegger’s philosophy, with a particular emphasis on Da-sein as the place of negativity. The focus is particularly on Heidegger’s later philosophy, where he defines Man as the juncture where the four constitutive elements (earth, sky, divinities, and mortals) converge to let Da-sein appear as the futural authentic animal whose Being matters to him as his distinctive mark. Stevens’s poetry in Harmonium displays an experimental development along the same lines. The collection consists of poems dealing with the effect that the prospects of death and finitude have on its protagonists. Stevens achieves authentic protagonists who accept the nihilating power of death in order to save themselves from any form of social, poetic, and philosophical closure. This is significant because Stevens conceives a creative potential that not only runs counter to the romantic nostalgia for a return to an innocent past, but also openly embraces the idea of finitude as the only way out of any logocentric and metaphysical forms of thinking. This study, therefore, aims to show how in Harmonium Stevens poetizes an endless creative power that sets upon reproducing the non-closure associated with nihilation and nothingness.