در دوره قاجار به سبب مواجهه با غرب، تمایل دربار به تجربه دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق، نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد.
از آنجا که دوره صفویه یکی از پربارترین دوره های هنری تاریخ ایران محسوب می شود بررسی و شناخت این دوره ضروری است. تبریز به عنوان اولین پایتخت صفویان آغازگاه این دوره طلایی به حساب می آید.
نماد نام یا نمایهای است که افزون بر معنای قراردادیاش دارای معانی متناقضی باشد و چیزی ناشناخته و گنگ را بنمایاند. برخی از نمادها از تجربیات شخصی فرد ناشی میشوند اما برخی دیگر در بین تمام انسانها در تمام دوران مشترکاند. از نظر کارل گوستاو یونگ این مفاهیم مشترک بین انسانها زادهی ناخودآگاه جمعی بشراست وکهنالگو نامیده میشود. در بسیاری موارد یک انگاره یا نمایه از ناخودآگاه به خودآگاه راه مییابد و هنرمند یا فیلسوف آنچه به خودآگاهش راه یافته را در قالب یک اثر هنری یا فلسفی ارایه میکند. در هنگام تحلیل چنین اثری است که آگاهی از کهنالگوها و ناخودآگاه جمعی مورد نظر یونگ مثمر ثمر واقع میگردد. نگارنده با تکیه بر چنین دیدگاهی نمادهای مربوط به حاکمیت عنصر بیگانه بر قوم ایرانی را در دو نگاره از شاهنامهی شاه تهماسب بررسی کردهاست. هر چند نمادهای موجود در اثر نگارگران این شاهنامه تا حدودی متأثر از نوشتار شاعر است اما نگارگر به عنوان هنرمندی مستقل، ردّی از نمادهای مورد نظر خود را در اثر به جا گذاشتهاست. هر دو هنرمند غلبهی بیگانه را امری مقطعی و گذرا دانستهاند و ظهور اسطورهی قهرمان و پیروزی هویت جمعی ایرانیان بر عنصر بیگانه را در اثر خویش نمادین ساختهاند.
فرهنگ عامیانه ایران برخاسته از سنت ها، آداب و رسوم، باورها و اعتقاداتی است که میراثی به وسعت تاریخ دارد. در میان عناصر متعدد فرهنگ عامیانه، شی باوری (فتیش) حضور گسترده ای در زندگی عوام داشته است. این عنصر شامل سنگ ها، گیاهان، حیوانات، طلسم ها و ادعیه ای است که از قدرت جادویی خارق العاده ای برخوردارند و به عنوان شی کاربردی و ثمربخش در زندگی روزمره مردم اهمیت پیدا کرده اند.این پژوهش در نظر دارد با ارایه منتخبی از این اشیاء، به بررسی فرهنگ عامیانه ایران با تاکید بر خصیصه شی باوری و معرفی آن ها به عنوان فرهنگی ناب و دست نخورده، به ثبت و ضبط آن ها بپردازد و تاثیر این باورها را در هنر ایران به ویژه نقاشی مکتب سقاخانه آشکار نماید. فرضیه پژوهش بر این استوار است که عناصر جادویی، طلسم ها و ادعیه از دیرباز تاکنون به عنوان بخشی باور از زندگی عامه مردم را به خود اختصاص داده و توانسته اند در آثار هنرمندان نقاشی سقاخانه ای ایران به عنوان عنصر فرهنگی زمان خود برای خلق آثار نمادین و معناگرا ثمربخش باشند.
«آزمون آتش سیاوش» که عموماً با عنوان «گذر سیاوش از آتش» شناخته می شود، بیشترین شمار نگاره های تاریخ نقاشی ایران را به خود اختصاص داده است؛ قریب دویست تصویرِ به جا مانده از این مجلس، دلیلی بر این مدعاست. موضوعی که هرچند بیش از هر مکتب، در شیراز تصویر می گردد، اما در تمامی اعصار حضوری پررنگ دارد. وجود این تعداد نگاره، آن هم با موضوع یک سان، این امکان را فراهم می آورد که با تطبیق تعداد متنابهی از نمونه های یاد شده، چگونگی ارتباط و تعامل نقش مایه های تصویری و ویژگی های هنری مکاتب گوناگون نگارگری، مورد مطالعه قرارگیرد. زیرا این منظومه، نه تنها در تمامی ادوار، بلکه به کرات در هر دوره و زمان، تصویر شده است. از این رو مقاله ی تحقیقی حاضر سعی دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی، تعدادی از نگاره های «گذر سیاوش بر آتش» را بررسی، ادامه سنت ها و یا به عکس ثقل صور و عناصر تصویری در مکاتب و اعصار گوناگون را بنمایاند. چراکه مسلماً ویژگی های هنری هر سبک، موضوع اولیه را تحت الشعاع قرار داده و الزام استفاده از نقش مایه ها، رنگ ها و ترکیب بندی های خاصی را اعمال می کرده است. اهداف: 1- بررسی تاثیر علایق زیبایی شناسانه ی ازمنه ی گوناگون در پرداخت موضوعی یگانه در ادوار متفاوت. 2- ارزیابی میزان پایبندی نقاشان مکاتب متفاوت به متون توصیفگر و استفاده از نقش مایه های نمادین. 3- معرفی شماری چند از نگاره های مهجور گذر سیاوش بر آتش. سؤال: - اصول و علایق مکاتب متفاوت نگارگری در پرداخت مضمونی خاص، همچون گذر سیاوش از آتش، چه تاثیراتی را داشته است؟کلیدواژگان: گذر سیاوش از آتش ، شاهنامه ، نگارگری ایرانی ، نقش مایه های نمادین