فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۶۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
به دنبال افزایش جمعیت به ویژه در شهرهای بزرگ و تغییر و تحولات شهری در دوران اخیر، موضوع استفاده از فضاهای زیرسطحی به عنوان راه حلی برای رفع مشکلات شهری مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. فضاهای زیرسطحی به عنوان سطوحی که در لایه های زیرین زمین قرار می گیرند حایز قابلیت ها و امکانات متعددی هستند اما تاکنون از میان قابلیت های مختلف فضاهای زیرسطحی در رفع مشکلات شهری، تنها به جنبه های کالبدی آن در جهت حل معضلات ترافیکی پرداخته شده است در حالی که یکی از مهم ترین معضلات شهری، آسیب پذیری شهرها در برابر انواع بحران ها و مخاطرات است. لذا پرداختن به موضوع توسعه زیرسطحی و شناخت پتانسیل ها و قابلیت های آن از یک سو و بررسی ویژگی های مدیریت بحران و اقدامات مؤثر در هر مرحله از سوی دیگر می تواند در دستیابی به راه حلی برای کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر بحران مورد توجه قرار گیرد. در این راستا به منظور بررسی ارتباط میان این دو موضوع، از مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و متون معتبر علمی مرتبط، بررسی تجربیات نمونه های موفق جهانی و نیز نظرسنجی از 35 نفر از صاحبنظران در این حیطه و استخراج نتایج حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از مدل دلفی فازی استفاده شده است. از همپوشانی معیارهای استخراج شده در هر دو حوزه و نیز نتایج حاصل از نظرسنجی از صاحبنظران، معیارهای پیشنهادی توسعه فضاهای زیرسطحی در جهت مدیریت بحران تدوین شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میان معیارهای توسعه فضاهای زیرسطحی و مدیریت بحران در حوزه کالبدی بیش از 85 درصد، در حوزه حمل و نقل حدود 90 درصد، در حوزه زیست محیطی حدود 75 درصد و در حوزه اقتصادی در حدود 70 درصد همپوشانی وجود دارد و در این میان بیشترین همپوشانی میان معیارها در حوزه های کالبدی، حمل و نقل و محیط زیست وجود دارد. به این ترتیب که ایجاد مسیرهای زیرسطحی تندرو و ارتباط زیرسطحی مراکز مهم امدادی در حوزه حمل و نقل و نیز استفاده از فضاهای زیرسطحی برای دفع مواد خطرناک در حوزه محیط زیست در انطباق کامل با معیارهای مدیریت بحران قرار دارد. چنین به نظر می رسد که می توان از معیارهای پیشنهادی در جهت توسعه فضاهای زیرسطحی با رویکرد حاضر بهره جست.
مصدق؛ خورشید بی غروب
رمز و راز معماری معبد اناهیتا
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
کارگاه نظریه های نو گزارش مجله منظر از کارگاه های تخصصی مرکز پژوهشی نظر است که در آن صاحبنظران برای نخستین بار یافته های نوین خود را که در اثر تأمل در موضوع قدیم به دست آورده اند به بحث می گذارند. این نظریه ها به تدریج در قالب مقاله های مستقل به طور مشروح عرضه می شود.
خاک و خِرَد، تأملی در شأن معماری در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی، معمار یا نظریه پرداز معماری نبوده است؛ اما در مثنوی به سبب های گوناگون، به تصریح یا به تلویح، به عمد یا غیرعمد، به معماری توجه کرده است. این را می شود در چند مرتبه مشاهده کرد: خبر دادن از عالم معماری که در آن می زیسته است؛ به کار بردن صورت های معماریانه خیال در سخن؛ برقرار کردن نسبت میان معماری و هستی؛ پیش نهادن نظرهای کلی، که به معماری هم قابل تعمیم است؛ دعوت به ذکر خدا به واسطه معماری. در این مقاله کوشیده ایم، به روش تفسیر متن با متن، شأن معماری را از خلال ابیات مثنوی دریابیم. این کار را در مراتب یادشده و در جهت پاسخ گویی به چند پرسش اصلی انجام داده ایم: نسبت معماری با هنر و صنعت و پیشه؛ تجلی معماری در زبان مثنوی؛ نسبت معمار با خیال؛ ویرانی در برابر آبادانی؛ تجلی جهان معماری مولوی در آثار و مناقب نامه هایش؛ ویژگی های مادی و غیرمادی مکان مطلوب؛ معماری در مقام واسطه ذکر.
گفتگو با دانیل بورستین
حوزه های تخصصی:
بررسی پروژه طراحی فضای شهری حاشیه رودخانه بابلرود و موانع تحقق پذیری آن
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر ابتدا به معرفی پروژه طراحی فضای شهری بابلرود و بررسی آن در اسناد فرادست موجود، بیان اهداف کلان و اهداف عملیاتی پروژه پرداخته، سپس با عنایت به اینکه یکی از مهمترین اهداف کلان هر پروژه از جمله پروژه مذکور‹‹تحقق پذیری›› می باشد، پس از ارائه مقدماتی مختصر در خصوص عوامل تاثیرگذار در تحقق پذیری پروژه های شهری، به بررسی موانع تحقق پذیری این پروژه پرداخته می شود. تحقییق حاضر بر این فرض استوار است که ضعف مدیریت شهری، عدم مشارکت پذیری مردم و همچنین موانع و مشکلات حقوقی موجود، از مهمترین موانع تحقق پذیری این پروژه می باشد. روش گردآوری اطلاعات جهت بررسی فرضیه این پژوهش، روش میدانی(با استفاده از مصاحبه و تهیه پرسشنامه های متعدد) و همچنین روش کتابخانه ای (با استفاده از منابع مکتوب و الکترونیک)می باشد.
استخراج الگوهای اقلیمی فضاهای عملکردی در خانه های بومی بندر بوشهر با به کارگیری نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاشیه جنوبی ایران دارای یکی از بحرانی ترین اقلیم های جهان است و توجه به مؤلفه های اقلیمی در فرآیند طراحی خانه ها در این منطقه، می تواند به بالا بردن سطح آسایش حرارتی ساختمان کمک کند. اقلیم گرایی دیدگاهی بنیادی در طراحی خانه های بومی ایران بوده، از این رو به کارگیری الگوهای فضاهای عملکردی خانه های بومی در طراحی مسکن معاصر هر شهر، می تواند سبب ارتقای سطح آسایش شود. این مقاله ضمن استخراج و معرفی الگوهای فضاهای عملکردی در خانه های بندر بوشهر از طریق به کارگیری نظریه داده بنیاد و تطابق ویژگی های این فضاها با مشخصات اقلیمی بوشهر، در پی پاسخ به این سؤال است که الگوهای مذکور تا چه حد متناسب و متأثر از اقلیم است. این مقاله دارای هدفی کاربردی و راهبرد آن در مرحله تحلیل و استنتاج کیفی و از طریق نظریه داده بنیاد بوده و با روش تصویرسازی انجام می شود. گردآوری داده ها در دو بخش مطالعه کتابخانه ای و تحلیل اسناد خانه های بومی انجام شده است.
تطابق الگوهای به دست آمده از کدگذاری نمونه ها با مؤلفه های اقلیم میانه و محلی منطقه مورد بررسی نشان می دهد که مشخصه های فضاهای عملکردی در نمونه های مورد مطالعه با مؤلفه های اقلیم میانه منطبق بوده و همچنین از الگوهای باد محلی پیروی می کند. از شاخص ترین نکات در الگوهای خانه های بوشهر می توان به استفاده از زمستان نشین برای فصول سرد برخلاف بسیاری نقاط حاشیه خلیج فارس و دریای عمان، ایجاد سامانه ایستای تهویه طبیعی با توجه به انتظام و جهت گیری فضاهای باز و نیمه باز اشاره کرد. در این الگوها فضاهای باز و نیمه باز مابین و مقابل فضاهای بسته قرار دارند و کشیدگی فضاهای بسته در جهت حیاط است. لذا در عین تراکم کلی حجم، فضاهای بسته زیستی از نظر تهویه طبیعی به صورت گسترده عمل می کنند. الگوهای اقلیمی این خانه ها شامل راه کارهای ساده ای از فرم صحیح فضاهای باز، نیمه باز و بسته و ترکیب های حساب شده ای از آنها در سطح و ارتفاع است که به سادگی قابل تعمیم و استفاده در الگوهای خانه های امروز خواهد بود.
بررسی بازسازی مسکن پس از سانحه از منظر تصویر ذهنی ساکنان، نمونه موردی بره سر پس از زلزله رودبارـ منجیل1369(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورده شدن تصویر ذهنی افراد از خانه، نقش تعیین کننده ای در رضایت آنان از سکونتگاهشان دارد. این تصویر که متأثر از فرهنگ میباشد، در میان ساکنان یک اجتماع به صورت تقریبی واحد است. اگرچه این تصویر ذهنی واحد در حال شکسته شدن است، هنوز مردمانی در مناطقی از کشورمان هستند که با وجود گذر زمان و تغییراتی که در سبک زندگی آنها رخ داده، به این الگوهای ذهنی ثابت پایبند ماندهاند و حتی با پیشآمد شرایطی که الگوی جدید و مغایر با تصویر ذهنیشان را به آنها تحمیل کرده است، نه تنها آن را نپذیرفته، بلکه به روش های گوناگون در احیای تصویر ذهنی و الگوی کهن خود تلاش کرده اند. در این مقاله، تصویر ذهنی ساکنین برهسر خورگام، از توابع رودبار که در زلزله خرداد 1369 رودبارـ منجیل خسارت فراوانی دید و پس از آن جابهجا شد، بررسی شده است. در این منطقه، مردم نه تنها الگوی مسکن بازسازی شده پس از زلزله را نپذیرفتند، بلکه با تغییرات رفتاری و کالبدی، سعی در برگشت به الگوی پیش از سانحه داشته اند. نگارنده مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش اصلی بوده است که تصویر ذهنی ساکنان از خانه چه بوده و در صورت تفاوت این تصویر ذهنی با مسکن بازسازی شده، مردم چه رفتاری از خود نشان دادهاند؟ از آنجا که موضوع اصلی تحقیق، تصویر ذهنی ساکنان از خانه و مشخص کردن رفتار آنان است، با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیق کیفی روش مناسب تری نسبت به روش های کمی است و از میان روش های تحقیق کیفی، رویکرد نظریه زمینه ای برای مشخص کردن تصویر ذهنی مردم انتخاب شده است.
آسیب شناسی نوسازی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسازی بافت های فرسوده شهری در ایران، به دلیل گستردگی فرسودگی بافت ها در سطح سرزمین و سانحه خیز بودن آن از اولویت های اصلی برنامه ریزی و مدیریت امروز کشور است. طی سال های مدید ، ضعف مدیریتی و اجرایی در نبود دانش مرتبط با نوسازی و ناشناخته بودن تجارب موفق در فضای اجتماعی و سیاسی کشور به تداوم رکود نوسازی منجر شده است. این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی ، با تکیه بر تجارب میدانی ، به آسیب شناسی و بررسی موانع و محدودیت های عدم تحقق نوسازی بافت های فرسوده شهری که عمدتاً شامل سامان نیافتگی و دید پروژه محور در فضای نوسازی شهری و دید محدود و بخشی نگر در شرایط فعلی کشور است، می پردازد. در جستجوی راهکارِِِِِِ برون رفت از وضع موجود، به رغم آنکه شهرهای کشور با پهنه های وسیعی از بافت های فرسوده مواجه هستند، بزرگ ترین ""فرصت"" آنها همین بافت ها است. از این روی اقتضا دارد پدیدة ""نوسازی"" به عنوان یک ""ارزش استقراری و استمراری"" مخاطبین خود را بشناسد، چراکه همین ""فرصت بزرگ"" چنانچه در اثر فقدان شناخت علل تأخیر در نوسازی و آسیب شناسی آن و اعمال مدیریت های سلیقه ای در اختیار مخاطبین حقیقی خویش قرار نگیرد، قطعاً در مسیر ضعف تحلیل به ""ضد ارزش"" و ""تهدید"" تبدیل خواهد شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد فرسودگی در شهر، مولود شرایط و سازمان حاکم بر شهر و توزیع نامناسب فرصت های برابر در برخورداری از محیط زیست مناسب در هر یک از قطب های توسعه شهری بوده و توقف روند آن و""نوسازی پیشرو و اثربخش"" در گرو تغییرات کلان، در این گرایش ها و کلیه بخش های مرتبط است.
سیاست شهری، نوسازی شهری، برابری سرزمینی : ماهیت مسئله چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در وجود «مشکل حومه ها» شکی نیست. از همین زاویه است که مجتمع های بزرگ (Grandes ensembles)، از سال های اولیه دهه ۷۰ میلادی در مطبوعات و مباحث سیاسی مورد گفتگو قرارگرفته اند تا ضرورت طرح یک سیاست شهری برای حل این معضل را توجیه کنند. اما ماهیت این مسئله چیست؟ مشکلات عمومی واقعیات عینی نیستند، بلکه محصول ساختارهای اجتماعی و سیاسی هستند که از تعاملات پیچیده میان عوامل متعدد شامل نهادها، گروه های ذینفع و جنبش های اجتماعی حاصل شده اند.
یک واقعیت اجتماعی، تنها در نتیجه یک فرایند فشرده سه گانه ""نامگذاری، سرزنش (مقصر شناختن)، ادعا"" است که تبدیل به یک مشکل عمومی می شود : نامگذاری تشخیص مشکل است، سرزنش، شناسایی علل مشکل ذکر شده و یا مقصرانی است که بتوان مشکل را به آنها نسبت داد و ادعا تدوین و انتشار برنامه های دادخواهیِ اصلاح و درمان است.
برای اتخاذ سیاست شهری از ابتدا حالت های متعدد و رقابت کننده ای از مشکل مطرح وجود دارد که هریک جهت گیری های استراتژیک و اقدامات جداگانه ای را سبب می شود. بحث های مربوط به ماهیت مشکل و راه حل های ممکن آن در حیطه فضای عمومی، بعد از تصویب قانون هدایت و برنامه ریزی برای شهر و نوسازی شهری ۲۰۰۳ (معروف به قانون بُرلو) تقریباً به طور کامل از بین رفتند. نه سال بعد، با از هم پاشیدن ِتوهم یک راه حل کاملاً برنامه ریزی شده، از سرگیری بحث ممکن و حتی ضروری می شود. این مقاله در این چشم انداز و با دو هدف ارایه می شود : روشن شدن رویکردهای مختلف به «مشکل محله ها» و پیشنهاد ابزارهای اقدام عمومی.
ارزیابی مؤلفه های سرمایه اجتماعی در شهر ایرانی از دریچه متون کهن ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاملات اجتماعی، روابط و علقه های محله ای، مشارکت و بسیاری مفاهیم اجتماعی دیگر که همگی تحت عنوان سرمایه اجتماعی مطرح هستند از جمله مهم ترین دلمشغولی های طراحان، برنامه ریزان و مدیران شهری است که نقش به سزایی را در آفرینش و تقویت حس مکان، دلبستگی مکانی، رضایتمندی سکونتی، هویت مکانی و بسیاری کیفیت های مکانی دیگر عهده دار است. بر همین اساس چنانچه تقویت این عوامل اجتماعی را که در این تحقیق از آنها تحت عنوان سرمایه اجتماعی یاد می شود به عنوان یکی از اهداف طرح ها و برنامه های شهری در نظرگیریم، نگاه به گذشته جامعه ایرانی، نقاط قوت و ضعف بسیاری را در توانایی ارتباطات اجتماعی ایرانیان در جهت همسایگی اجتماعی، مشارکت شهروندی و زندگی جمعی نشان خواهد داد که می تواند روشنی بخش جامعه امروز در نیل به اهدافش باشد. در این بین ادبیات نیز به عنوان میراثی مکتوب از گذشتگان می تواند نقش مهمی در شناسایی روندها و رویه ها عهده دار باشد. در واقع همواره بخشی از ادبیات به اجتماعیات اختصاص دارد و بیانگر راز و رمزهای نهفته در مناسبات میان مردم است.
از این رو پژوهش حاضر با هدف واکاوی مناسبات اجتماعی در جامعه سنتی ایران با مروری بر تعاریف سرمایه اجتماعی به ارزیابی مؤلفه های سه گانه آن در متون کهن پارسی پرداخته است. بر این اساس در یک سامانه پژوهش کیفی مبتنی بر رویکرد پژوهش تفسیری- تاریخی، با استفاده از روش تحلیل محتوا تلاش شده تا به بررسی هر یک از مؤلفه های سه گانه سرمایه اجتماعی در متون کهن ادبی ایران همچون خمسه نظامی، مثنوی معنوی و گلستان سعدی پرداخته شود. نتایج مطالعات حاضر حکایت از آن دارد که محلات به عنوان مهم ترین تجلی شبکه های اجتماعی در زندگی شهری جامعه ایرانی مهم ترین عامل تعیین کننده دیگر مؤلفه های سرمایه اجتماعی روابط و تعاملات اجتماعی، هنجارهای همیاری و اعتماد هستند. بر این اساس برخلاف جوامع غربی که تعاملات میان شهروندان عمدتاً به صورت میان گروهی، در مقیاس شهر و در فضاهای شهری صورت می پذیرفته است، تعاملات ایرانیان به صورت درون گروهی و در مقیاس محلات تحقق می یافته است به گونه ای که در شکل گیری شبکه های اجتماعی، ارتباطات افقی بسیار قویی تر از ارتباطات عمودی( آوندی) بوده است. همچنین در حالی که هنجارهای همیاری و اعتماد در دو سطح خرد و میانه از سطح مطلوبی برخوردار است لیکن اعتماد در سطح کلان سست و شکننده است. علاوه بر این به نظر می رسد مشارکت دادن مردم در مدیریت فضاهای شهری از طریق شکل گیری و اولویت دادن به سازمان های مردم نهاد به مثابه حلقه واسطه عرصه عمومی و دولتی نقش به سزایی در تقویت سرمایه اجتماعی بین گروهی می تواند عهده دار باشد.
رویکرد منظرین، عامل موفقیت گردشگری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری شهری، صنعتی که امروزه به عنوان یکی از مهمترین صنایع جهان شناخته میشود، نه تنها از لحاظ اقتصادی بلکه به دلیل معرفی و شناساندن تاریخ و فرهنگ شهرهای مختلف، مطرح است. این امر به دلیل دارا بودن پتانسیلهای بسیار و انواع مختلف میتواند گزینهای مناسب برای توسعه و طراحی شهرهای انسانگرا و افزایش مطلوبیت زندگی شهری باشد. اما امروزه انتخاب رویکرد مناسب برای این صنعت از چالشهای مهمی است که در عرصه گردشگری شهری مطرح شده است.
در این میان رویکرد منظرین به شهر با توجه به ماهیت منظر و توجه به ابعاد مختلف، زمانی- مکانی، تمدنی- تاریخی و عینی- ذهنی به صورت همزمان در شهر، بستر مناسبی است که میتواند بسیاری از نیازهای گردشگری شهری را فراهم کرده و این صنعت را در نیل به اهدافش یاری رساند.
این پژوهش در تلاش است با بررسی مشخصههای منظر شهری به عنوان رویکرد منظرین به شهر و شناسایی گردشگری موفق، نقش رویکرد منظرین در موفقیت گردشگری شهری را بررسی کرده و مشخص کند این رویکرد با وجود نوین بودن، به دلیل برخورداری از ویژگیهای منحصر به فرد نه تنها باعث ادراک صحیح گردشگران از شهر و توفیق گردشگری میشود، بلکه تعاملات میان شهروندان و آنان را نیز موجب خواهد شد.
مطالعه تطبیقی الگوهای معماری و شهرسازی باغشهر طبس در دوره زندیه و باغشهر اصفهان در دوره صفویه
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به شهرسازی ایران، با مفهومی به نام توسعه شهری به معنی تغییرات در کاربری زمین و سطوح تراکم، جهت رفع نیازهای ساکنان شهر مواجه می شویم که در برخی از شهرها شباهت زیادی با باغشهر در معنای امروزی دارد. امروزه، عدم الگوگیری از ارزش های موجود در معماری و شهرسازی گذشته کشور، سبب بروز مشکلاتی در معماری و شهرسازی شده است. این در حالیست که با تأمل در معماری و شهرسازی سنتی ایران، می توان چنین الگوگیری هایی را در اعصار مختلف به وضوح مشاهده کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که توسعه باغشهر طبس در دوره زندیه و اصفهان در دوره صفویه از چه الگوی مشترکی تبعیت کرده است. برای دستیابی به این هدف، با بهره گیری از منابع مکتوب و مصور و استفاده از روش توصیفی -تحلیلی به مقایسه تطبیقی این دو باغشهر پرداخته شده است. یافته های حاصل از این تحقیق مهمترین تشابهات باغشهر طبس و اصفهان را نشان داده که به صورت: 1- الگوی توسعه شهر 2- نقاط ابتدایی و انتهایی محور توسعه 3- کاربری های همجوار محور توسعه 4- الگوی کلی پلان باغ های انتهایی محور توسعه 5- الگوی کلی ورود آب به شهر، است. به نظر می رسد با توجه به وجود چنین تشابهات و تأخر زمانی باغشهر طبس نسبت به باغشهر اصفهان، الگوی توسعه شهر طبس در دوره زندیه ملهم از اصفهان در دوره صفویه بوده است.
منظر تاریخی شهر؛ رویکرد شهرداری در محلة جماران تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی منظر شهری، قرائت، تفسیر صحیح و در نهایت باز تولید کیفیت هایی است که ارزش های قدیم و جدید شهر را به هم پیوند می زند و موجب حفظ رابطه طبیعی انسان با محیط شهری خود ـ هویت شهری ـ می شود و باید به عنوان یک اصل در پروژه های منظر شهری مد نظر قرار گیرد. پروژه های نوسازی و بهسازی محلات و بافت های شهری از مهم ترین پروژه های منظر شهری هستند. ضرورت معاصرسازی این بافت ها و فوریت حفظ شخصیت اصلی این مجموعه های کهن و تداوم و هدایت حیات و هویت موجود در آنها، با ساخت و سازهای امروزین و جریان آن به نسل های آینده از مهم ترین دغدغه های آنهاست. یکی از این بافت های ارزشمند در تهران محله جماران است که در گذشته ای نه چندان دور روستایی در حاشیه شهر بوده و با ادامه روند گسترش شهری به شکل محله ای درون شهر تغییر چهره پیدا کرده است. این منطقه بین سال های 59 تا 68 به واسطة حضور امام خمینی (ره)، کانون سیاسی ایران بوده است که این امر بر اهمیت تصمیم گیری در این بافت می افزاید.
ظرفیت پنهان؛ بوم شناسی تلاقی طبیعت و تاریخ در شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
مکان گزینی سکونت و زندگی انسان شهری در شهرهای ایرانی با بستر طبیعی در ارتباط مستقیم بوده است. در شهرهایی که محور طبیعی در آن نقش بارزی ایفا میکند، نقاط کانونی وجود دارد که حاصل برخورد جریان پرقدرت طبیعت و حضور نظم انسانی در ادوار مختلف تاریخی در آن محدوده است. این نقاط مرکز ثقل قلمرو ترکیب یافته از طبیعت و شهر را شامل میشود و بالاترین ظرفیت را در توسعه کیفی شهر در سازمان فضایی آن دارد. همزمانی و تلاقی لایه های مختلف ادراکی، عملکردی، خاطره ای و ذهنی، جغرافیایی و بی شمار عناصر متکثر محیط و منظر در حوزه نفوذ آنها ضمن ایجاد ظرفیت بالا برای تأثیرگذاری بر محیط زیست انسانی و فضای شهری، عامل توسعه کیفی شهر نیز خواهد بود. شناسایی، ساماندهی و توسعه این نقاط با رویکرد منظر به عنوان دانش بومشناختی و با توجه به هدف توسعه کیفی و پایدار شهر، می تواند گامی مؤثر در نیل به اهداف توسعهای شهر باشد. این نوشتار به نقش طبیعت در شهر و اهمیت برهمکنش آن با تاریخ شهر در زیست جهان انسانی می پردازد و در انتها با بررسی منطقه تجریش به عنوان نمونهای از هم نهشتی طبیعت با تاریخ در تهران و لزوم پردازش آن، نسبت به تشریح موضوع اقدام کند.
پیامدهای فضایی توسعه صنعت گردشگری و سیاست های نوسازی و بهسازی در بافت تاریخی باغشهر میبد با تأکید بر عوامل کالبدی- محیطی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی پیامدهای فضایی توسعه صنعت گردشگری و سیاست های نوسازی و بهسازی در بافت تاریخی باغشهر میبد تدوین گردیده است. روش به کار گرفته شده توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع اسنادی و پیمایشی می باشد. در این تحقیق، با استفاده از 16شاخص، عوامل مؤثر در توسعه صنعت گردشگری و به تبع آن نقشی که در بهسازی و نوسازی بافت تاریخی شهر میبد دارند، مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج تحقیق، عامل ساماندهی فضایی- کالبدی به عنوان عامل اوّل با مقدار ویژه 726/7، عامل نهادی- تخصّصی به عنوان عامل دوم با مقدار ویژه 548/4، عامل کالبدی- محیطی به عنوان عامل سوم با مقدار ویژه 548/4 و عامل چهارم به عنوان عامل تبلیغاتی با مقدار ویژه 471/1 از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در توسعه صنعت گردشگری و اقدامات بهسازی و نوسازی در باغشهر میبد می باشند. بر اساس نتایج حاصل از مدل سوآت، سایت جاذبه های گردشگری بافت تاریخی شهر میبد دارای امتیاز 82 بوده و از این رو اگرچه در زمره مناطق گردشگری با سطح عملکردی ملی قرار دارد، امّا با تقویت شاخص های فوق می توان ارتقاء عملکرد بافت تاریخی را در کوتاه مدت انتظار داشت.