برآورده شدن تصویر ذهنی افراد از خانه، نقش تعیین کننده ای در رضایت آنان از سکونتگاهشان دارد. این تصویر که متأثر از فرهنگ میباشد، در میان ساکنان یک اجتماع به صورت تقریبی واحد است. اگرچه این تصویر ذهنی واحد در حال شکسته شدن است، هنوز مردمانی در مناطقی از کشورمان هستند که با وجود گذر زمان و تغییراتی که در سبک زندگی آنها رخ داده، به این الگوهای ذهنی ثابت پایبند ماندهاند و حتی با پیشآمد شرایطی که الگوی جدید و مغایر با تصویر ذهنیشان را به آنها تحمیل کرده است، نه تنها آن را نپذیرفته، بلکه به روش های گوناگون در احیای تصویر ذهنی و الگوی کهن خود تلاش کرده اند. در این مقاله، تصویر ذهنی ساکنین برهسر خورگام، از توابع رودبار که در زلزله خرداد 1369 رودبارـ منجیل خسارت فراوانی دید و پس از آن جابهجا شد، بررسی شده است. در این منطقه، مردم نه تنها الگوی مسکن بازسازی شده پس از زلزله را نپذیرفتند، بلکه با تغییرات رفتاری و کالبدی، سعی در برگشت به الگوی پیش از سانحه داشته اند. نگارنده مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش اصلی بوده است که تصویر ذهنی ساکنان از خانه چه بوده و در صورت تفاوت این تصویر ذهنی با مسکن بازسازی شده، مردم چه رفتاری از خود نشان دادهاند؟ از آنجا که موضوع اصلی تحقیق، تصویر ذهنی ساکنان از خانه و مشخص کردن رفتار آنان است، با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیق کیفی روش مناسب تری نسبت به روش های کمی است و از میان روش های تحقیق کیفی، رویکرد نظریه زمینه ای برای مشخص کردن تصویر ذهنی مردم انتخاب شده است.