مقالات
حوزه های تخصصی:
مطالعه نقش و کارکرد باغ های گیاه شناسی از زمان پیدایش آ نها تاکنون نشان می دهد که باغ های گیاه شناسی در هر دوره با توجه به نیاز های حاکم در بستر زمانی و مکانی خود، دارای انعطاف پذیری کارکردی بوده اند، با توجه به نیاز ها و چالش هایی از قبیل کاهش فضاهای سبز و تفریحی در شهر ها و از بین رفتن تنوع زیستی، که در اثر افزایش شهرنشینی ایجاد شده اند، و با توجه به نقش هایی که امروزه بر باغ های گیاه شناسی مترتب است، می توان از قابلیت های باغ های گیاه شناسی برای پاسخ به این نیاز ها و چالش ها بهره جست. بنابراین، هدف این مقاله باز تعریف نقش و کارکرد باغ های گیاه شناسی به منظور حفاظت و آموزش محیط زیست در بستر شهر های معاصر است. به منظور دست یابی به این هدف با مطالعه ادبیات موضوعی باغ های گیاه شناسی، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا فرآیند تحولات کارکردی باغ های گیاه شناسی توصیف، و سپس ارتباط بین کارکرد باغ های گیاه شناسی و عوامل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی پدید آورنده آنها طی چهار دوره زمانی تحلیل می شود؛ و بر اساس مدل رابطه دوسویه انسان و محیط زیست ارائه شده توسط گابستر و همکاران (2007) و بر اساس آخرین دستور کارهای ارائه شده جهت حفاظت از گیاهان، نقش های نوین باغ های گیاه شناسی بازتعریف خواهد شد. یافته های حاصل شده نشان دهنده تفکیک ناپذیر بودن نقش حفاظت و آموزش محیط زیست به منظور دست یافتن به حفاظت یکپارچه است؛ همچنین با توجه به درک عموم مردم از باغ های گیاه شناسی به عنوان مکان هایی برای تفریح، آرامش، لذت بردن از زیبایی های طبیعی و گذراندن زمان با خانواده ، می توان از فعالیت های تفریحی و قرار دادن باغ های گیاه شناسی به عنوان فضاهای سبز شهری، در راستای همگام نمودن نقش حفاظت و آموزش باغ های گیاه شناسی و ایجاد حفاظت یکپارچه بهره جست. در انتها نیز به ارائه استراتژی هایی برای برنامه ریزی و طراحی باغ های گیاه شناسی به منظور دست یافتن به اهداف کلان باغ های گیاه شناسی در سه بخش حفاظت، آموزش و تفریح پرداخته می شود.
نقش سراب روانسر بر جذب گردشگر و ارتقاء اقتصاد شهری
حوزه های تخصصی:
توریست نقش مهمی در توسعه اقتصادی شهرها دارد. امروزه جهانگردی به عنوان یک صنعت پردرآمد و اشتغال زا در صحنه جهانی و بین المللی اهمیت زیادی پیدا کرده است. به بیانی دیگر، گسترش صنعت گردشگری، توسعه اقتصادی و به دنبال آن، تعاملات انسانی را به همراه دارد و هر کشوری سعی دارد با به وجود آوردن امکانات رفاهی و تفریحی در شهرهایش از مزایای اقتصادی صنعت گردشگری بهره ببرد. این صنعت نه تنها در پیشبرد اقتصاد ملی و درآمدهای ارزی نقش دارد بلکه صنعتی است پاکیزه و عاری از آلودگی و درعین حال ایجاد کننده مشاغل جدید. در این میان گردشگری طبیعی، بخش مهمی از فعالیت های جهانگردی را در دنیا به خود اختصاص داده است. در این نوع فعالیت، جهانگردان برای بهره گیری از زیبایی های طبیعی و جلوه های حیرت انگیز خلقت به رشته کوه های مرتفع، کوهستان ها، کوهپایه ها، جنگل ها، جلگه ها، دره های عمیق و بیابان ها سفر می کنند. آنچه که یک گردشگر را به سمت یک شهر یا مناطق اطراف آن جذب می کند، منابع گردشگری است. مطالعه حاضر به بررسی گردشگری پایدار در سراب روانسر پرداخته که درحال حاضر فاقد برنامه مدونی جهت توسعه گردشگری است. هدف از این تحقیق، بررسی و باز شناسایی قابلیت های محیطی و برنامه ریزی جاذبه های طبیعی، حفاظت و تقویت چشم اندازهای طبیعی شهر و توجه به جنبه های زیباشناسانه محیط طبیعی، کاهش اثرات زیست محیطی گردشگری، برآورده شدن نیازهای تفرجی بازدیدکنندگان با احترام به فرهنگ منطقه و طراحی بر اساس هماهنگی با طبیعت و همواره جهت جذب گردشگر در سراب روانسر تدوین شده است. به منظور طراحی پایدار جهت بهره گیری از حفاظت و گردشگری، شناخت و ارزیابی وضعیت محیط و منابع، همچنین نحوه گردشگری و شناخت پیامدهای زیست محیطی حاصل از آن، قبل از هرگونه اقدام ضروری به نظر می رسد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و داده ها و اطلاعات پژوهش و تحلیل اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و اسنادی و استفاده از مشاهدات میدانی گردآوری شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که جاذبه های گردشگری پایدار در آن محیط به درستی شناسایی نشده و همچنین برنامه ریزی خاصی در سراب روانسر انجام نگرفته است که در صورت شناسایی توانمندی های بالقوه و برنامه ریزی در جهت بالفعل درآمدن و بهره برداری می تواند موجب آبادانی و رونق اقتصادی منطقه شود.
بررسی نقش مؤلفه های منظر شهری در ارتقای سطح احساس امنیت شهروندان در فضاهای عمومی شهر اهواز (مطالعه موردی: محله گلستان)
حوزه های تخصصی:
امروزه، جرم و احساس ناامنی در برابر آن، در محلات شهری، از دغدغه های اصلی شهروندان به شمار می رود و در رشد آسیب های اجتماعی مؤثر بوده اند. هدف این پژوهش، بررسی نقش مؤلفه های منظر شهری در ارتقای سطح امنیت در فضاهای عمومی شهر است. مؤلفه های «حس مکان»، «هویت مکان»، «خاطره انگیزی»، «خوانایی و تصویری روشن از محیط»، «ادراک عمومی و لذت بصری» و «فرم و ریخت» به عنوان شاخص های منظر شهری برای سنجش احساس امنیت شهروندان در فضاهای عمومی شهری به دست می آیند. روش گردآوری اطلاعات در بخش مبانی نظری پژوهش، کتابخانه ای و در بخش مطالعات میدانی از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. و روش علّی و همبستگی جهت تحلیل روابط میان «احساس امنیت» و «منظر شهری» به کار گرفته شده است. نتایج بررسی انجام شده نشان می دهد که علی رغم وجود امنیت، احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه از دید ساکنین، پایین تر از سطح متوسط ارزیابی شده است. با توجه به شش معیار هویت مکان، خاطره انگیزی، فرم و ساختار، حس مکان، خوانایی و ادراک عمومی و بصری، میانگین اساس امینت در دو معیار هویت مکان و خاطره انگیزی بالاتر از میانه نظری و چهار معیار دیگر پایین تر از میانه نظری ارزیابی شده است. بنابراین شهروندان محله گلستان شهر اهواز، دو مؤلفه هویّت مکان و خوانایی را در ایجاد احساس امنیت مؤثرتر می دانند. مشارکت شهروندان در نگهداری از فضا، توجه به اماکن تاریخی، ایجاد محیطی مأنوس، استفاده از آب، درخت، نور، مبلمان و ... از جمله راهکارهای مطرح شده جهت افزایش احساس امینت در سطح محله هستند.
مطالعه تطبیقی الگوهای معماری و شهرسازی باغشهر طبس در دوره زندیه و باغشهر اصفهان در دوره صفویه
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به شهرسازی ایران، با مفهومی به نام توسعه شهری به معنی تغییرات در کاربری زمین و سطوح تراکم، جهت رفع نیازهای ساکنان شهر مواجه می شویم که در برخی از شهرها شباهت زیادی با باغشهر در معنای امروزی دارد. امروزه، عدم الگوگیری از ارزش های موجود در معماری و شهرسازی گذشته کشور، سبب بروز مشکلاتی در معماری و شهرسازی شده است. این در حالیست که با تأمل در معماری و شهرسازی سنتی ایران، می توان چنین الگوگیری هایی را در اعصار مختلف به وضوح مشاهده کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که توسعه باغشهر طبس در دوره زندیه و اصفهان در دوره صفویه از چه الگوی مشترکی تبعیت کرده است. برای دستیابی به این هدف، با بهره گیری از منابع مکتوب و مصور و استفاده از روش توصیفی -تحلیلی به مقایسه تطبیقی این دو باغشهر پرداخته شده است. یافته های حاصل از این تحقیق مهمترین تشابهات باغشهر طبس و اصفهان را نشان داده که به صورت: 1- الگوی توسعه شهر 2- نقاط ابتدایی و انتهایی محور توسعه 3- کاربری های همجوار محور توسعه 4- الگوی کلی پلان باغ های انتهایی محور توسعه 5- الگوی کلی ورود آب به شهر، است. به نظر می رسد با توجه به وجود چنین تشابهات و تأخر زمانی باغشهر طبس نسبت به باغشهر اصفهان، الگوی توسعه شهر طبس در دوره زندیه ملهم از اصفهان در دوره صفویه بوده است.
بهسازی منظر ورودی با هدف ارتقاء حس دعوت کنندگی (محدوده مورد مطالعه: ازجلوخان مسجد النبی تا ورودی بازار قزوین)
حوزه های تخصصی:
ورودی ""هر مکان نخستین و مهم ترین حلقه ارتباطی افراد با فضاست. هر ورودی می تواند از دو ""منظر عینی و ذهنی"" برای افراد تعریف گردد و همیشه این مؤلفه های عینی (جداره،کفسازی و..) است که بر دیگر مؤلفه ها پیشی گرفته و در نظر افراد بررسی می گردد و می تواند حس آنان را نسبت به فضا تعریف کند. بنابراین توقعی که از منظر ورودی یک فضای شهری می رود اینکه در ""پذیرفتن و دعوت شدن"" افراد توانمند باشد و توانمندی آن زمانی است که فرد با اشتیاق به سمت آن می آید و حس رفتن از دنیایی به دنیای دیگر در او ایجاد می شود. و تعامل مورد انتظار با فضا را برقرار می کند. در واقع ایجاد و ارتقاء ""حس دعوت کنندگی"" در ورودی فضاهای شهری سبب تداوم و پایداری حضور افراد در مکان و ایجاد رابطه ای صحیح و برقراری تعاملات مورد انتظار با فضای شهری می شود. و حضور افراد در فضای شهری ایجاد ""حس مکان و حس تعلق"" به فضا را در پی دارد. بنابراین می توان عنوان نمود که ایجاد تغییرات کیفی و کمی در مؤلفه های عینی و تقویت مؤلفه های ذهنی در ارتقای حس دعوت کنندگی یک ورودی مؤثر می باشد.در این پژوهش محدوده بازار تاریخی قزوین در بافت مرکزی و تاریخی این شهر انتخاب شده است، از جمله فضاهای شهری که نیازمند حضور مؤثر و بیشتر افراد می باشد و با کمی تغییر و بهبود فضاهای ورودی مسجد و بازار در این محدوده می توان به ارتقاء حس دعوت کنندگی یعنی تقویت ویژگی جذب افراد کمک نمود. هدف اصلی این پژوهش ارتقاء حس دعوت کنندگی در محدوده جلوخان مسجد النبی تا جلوخان بازار قزوین بوده است، و فرضیه اصلی این پژوهش این است که ارتقاء کیفی و کمی مؤلفه های عینی منظر ورودی (کالبد و جداره) جلوخان ها سبب ارتقاء حس دعوت کنندگی می گردد. روش تحقیقی به کار برده شده در پژوهش حاضر ماهیّت ""تبیینی"" داشته و به دلیل رویکرد موجود در آن ""کاربردی"" است. و بوسیله تحقیقات میدانی و مطالعات بصری، جلوخان مسجد تا جلوخان بازار مورد بررسی قرار گرفت که در پایان به این نتیجه دست یافته ایم که می توان با بهبود برخی از مؤلفه های عینی مانند: کف و جداره (کالبدی)، تمیزی، تنوع فرم و فضای سبز و تقویت برخی مؤلفه های ذهنی مانند: علاقه مندی ،خاطره انگیزی و... مؤثر در ارتقاء حس دعوت کنندگی و لحاظ نمودن آنها در طراحی جلوخان مسجدالنبی تا جلوخان بازار قزوین به عنوان کاربری های مذهبی و تجاری شاخص از فرسودگی کامل آنها جلوگیری کرده و در ارتقاء حس دعوت کنندگی فضاهای ورودی مؤثر بود.
بررسی ابعاد کیفیت محیط بافت فرسوده محله مفت آباد منطقه 13 تهران
حوزه های تخصصی:
بدون شک محیط به عنوان ظرف انسان یکی از بخشها و یا به واقع یکی از ارکان بروز و ظهور حس بهزیستی در شهروندان است. ضعف دسترسی، ناپایداری و چهره نازیبای بناها، کمبود استانداردها و سرانه کاربری ها و ... بخشی از مشخصات بافت های فرسوده در شهرهای کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته است که امروزه به عنوان یک موضوع حاد مورد توجه اندیشمندان مطالعات شهری است. در این راستا چرخه پیوسته و سیستمی مشکلات شهر حکایت از آن دارد که عقیم ماندن مسائل خود زایای مشکلات و مسائل متعدد بعدی است. با توجه به ضرورت و اهمیت بررسی کیفیت محیطی در بافت های فرسوده این مقاله به بررسی کیفیت محیط در چارچوب شش شاخص دسترسی، منظر، کیفیت ابنیه، امنیت، تراکم و امکانات و تسهیلات شهری در بافت فرسوده محله مفت آباد واقع در منطقه 13 در دو قالب عینی و ذهنی، پرداخته است. و در این راستا به دنبال پاسخ به این سؤال است که مهم ترین عوامل در کیفیت محیط محله مفت آباد چیست؟ و مهم ترین مسائل و اولویت های ساکنین محله مذکور شامل چه مواردی است؟ از آنجایی که هدف این مقاله به واقع بررسی کیفیت محیط در بافت فرسوده محله مفت آباد بر مبنای شاخص های عینی و ذهنی است لذا روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی-تحلیلی و مقاله از نوع اکتشافی می باشد. در این بین از تکنیک های آماری چون تحلیل عاملی در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز نیز از دو روش کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده است. در روش کتابخانه ای گزیده ای از منابع معتبر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و در مطالعات میدانی نیز به دو صورت پرسشنامه ای و روش مشاهده داده های مورد نیاز گردآوری شده است. نتایج به دست آمده در این مقاله نشان دهنده این است که کیفیت عینی و ذهنی محیط در بافت فرسوده محله مفت آباد در حد نازلی قرار دارد. در عین حال مکانیزم های شکل دهنده کیفیت پایین محیط در بافت مورد مطالعه دو عامل درونی و بیرونی است. عامل درونی در شکل گیری کیفیت پایین محیط عامل فقر اقتصادی ساکنین است و عامل بیرونی ضعف مدیریت شهری است.
تحلیل ساختار فضایی-کالبدی بافت مرکزی شهر خرم آباد
حوزه های تخصصی:
بافت شهری گستره ای هم پیوندی است که از ریخت شناسی های متفاوت طی دوران حیات شهری در داخل محدوده شهر و حاشیه آن در تداوم و پیوند با شهر شکل گرفته باشند. بخش مرکزی شهرها (C.B.D) به واسطه نقش و عملکردشان در بافت و سیمای شهر در فرآیند توسعه کاربری ها و فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و اداری شهر تأثیرگذار بوده اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی– تحلیلی با هدف کاربردی و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی بوده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل استراتژیک سوات (SWOT) بهره گرفته شده است تکنیک یا ماتریس سوات، ابزاری برای شناخت تهدید ها و فرصت های موجود در محیط خارجی و بازشناسی ضعف ها و قوت های داخلی آن به منظور سنجش وضعیت و تدوین راهبردهایی برای هدایت و کنترل آن سیستم است. در ادامه با مطالعه چگونگی، علل و پیامدهای تمرکز و رشد نامتناسب کاربری ها در بخش مرکزی شهری خرم آباد به بیان راهکارهایی در جهت توسعه زنجیره ای و خوشه ای آن و فعالیت های گوناگون از جمله بخش تجاری در جهت شکل گیری شهر سالم و توسعه پایدار پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بخش مرکزی شهر خرم آباد به عنوان نقطه ثقل شهر و منطقه با مسائل و مشکلات گوناگونی در زمینه های اقتصادی، اداری- خدماتی، اجتماعی، حمل و نقل و کالبدی- فضایی روبرو می باشد. وجود کاربری های متعدد و نامتناسب، تراکم زیاد جمعیت، عرض کم معبر سواره رو و پیاده رو در خیابان 17 شهریور موجب شده این مشکلات در سال های اخیر رو به گسترش باشد، همچنین یافته های حاصل از مدل سوات نشان می دهد که بخش مرکزی دارای 8 نقطه قوت و فرصت اصلی به عنوان مزیت ها و 10 نقطه ضعف و تهدید اساسی به عنوان محدودیت ها و مشکلات پیش روی بافت مرکزی شهر خرم آباد می باشد. در این راستا ارزیابی ماتریس های داخلی و خارجی بیانگر آن است که راهبرد عملکردی بخش مرکزی شهر، از نوع راهبردهای تدافعی (WT) می باشد. بنابراین برای برون رفت از مشکلات جاری و ترفیع آن، ساماندهی بخش مرکزی شهر خرم آباد به صورت سه مرحله در زمان های متمادی با اجرای برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بایستی صورت بپذیرد.