فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
دیدگاه رایج در صنعت ساختمان سازی کشور طراحی، ساخت، تحویل و بهره برداری است و رابطه طراح و سازنده پس از ساخت و مشاهده نتایج عملکرد آن پس از بهره برداری قطع می شود؛ در حالی که ساختمان به عنوان نظامی پویا همواره تحت تأثیر تغییرات محیط درونی و بیرونی قرار گرفته و نیاز مجدد به طراحی و تغییرات دارد، از طرفی پس از انجام آزمایشات است که نقایص محصول مشخص شده و کیفیت کنترل می شود. براساس این ضرورت، تحقیق حاضر سعی در ارایة روشی منطقی در ارزیابی ساختمان دارد تا ضمن شناخت وضع موجود، بازخوردها جهت اصلاح نواقص، شناسایی و از نتایج در طراحی و ساخت ساختمان های آتی بهره برداری شود. بدین منظور دبستان دخترانه حسین امین با توجه به نوساز بودن و خصوصیات معماری آن انتخاب شده است و ساختمان مدرسه، براساس فرض مطلوبیت هر یک از متغیرهای کیفیت فضایی، امنیت فضایی، راحتی فضایی، صرفه جویی در مصرف انرژی و آسایش محیطی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. داده های مربوط به هر یک از متغیرها براساس روش پیمایشی مبتنی بر پرسشنامه جمع آوری، در محیط نرم افزار SPSS وارد شده و پس از اطمینان از پایایی و روایی پرسشنامه، مورد آزمون فرض قرار گرفته اند. نتایج ناشی از ارزیابی ساختمان از دیدگاه استفاده کنندگان نشان می دهد ساختمان مدرسه حسین امین از کیفیت فضایی مناسبی برخوردار بوده، اما در سایر متغیرهای مورد آزمون از مطلوبیت مناسبی برخوردار نیست. از یافته های پژوهش حاضر ضمن ارزیابی ساختمان مدرسة حسین امین می توان معرفی فرآیند کشف مسئله به عنوان اولین گام در ارزیابی پس از بهره برداری ساختمان مدارس را نام برد.
مکان یابی شهر ایلخانی اوجان بر اساس منابع تاریخی و بررسی های باستان شناختی (مطالعه محوطه های کوللر و دالی دره سی در شهرستان بستان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر اوجان از جمله شهرهای اسلامی ایران است که در دوره ایلخانی رشد و توسعه یافت. این شهر بنا بر گفته منابع، از قرون اولیه اسلامی نیز وجود داشته است، اما در پی حوادث مختلف از جمله زلزله و جنگ های مختلف نتوانسته بود موجودیت خود را به عنوان یک شهر مهم و استراتژیک آشکار سازد و تنها در دورة ایلخانی است که این مهم حاصل می شود. با توجه به کمبود اطلاعات در خصوص مکان دقیق این شهر و بی توجهی محققان به تحقیق بر روی بقایای آن، ضرورت بررسی و مطالعه بر روی آن احساس می شود. پرسش اصلی ما نیز بر روی مکان یابی دقیق این شهر و سنجش میزان تطابق بین داده های باستان شناسی با منابع تاریخی این دوره است. با توجه به انجام سه فصل بررسی باستان شناختی در شهرستان بستان آباد نتایجی در خصوص شهر اوجان به دست آمده است : 1- موجودیت شهر از قرون اولیه اسلامی و رونق و توسعه آن در دوره ایلخانی (به استناد منابع مکتوب). 2- انطباق موقعیت جغرافیایی آن با شهرستان بستان آباد فعلی (به استناد مطالعات باستان شناسی) در دو محوطه ایلخانیِ کوللر و دالی دره سی؛ لذا در این مقاله سعی شده است تا داده های جدیدِ حاصل از بررسی های باستان شناختی در منطقه بستان آباد با منابع مکتوب دوره ایلخانیِ، مورد سنجش و تحلیل قرار گیرد تا یک گام دیگر به سوی مکان یابی دقیق این شهر برداشته شود.
تحلیل تجربی تأثیر فرم شهر بر رفتار سفر خانوارها در محلات مختلف شهری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرم شهر تأثیر بسیار زیادی بر رفتار سفر و وابستگی خانوارها به اتومبیل شخصی و نیز بر مصرف سوخت های فسیلی در بخش حمل و نقل دارد. از آنجایی که کاهش مصرف سوخت های فسیلی از مهم ترین اهداف توسعه پایدار است، شناخت و بررسی فرم های شهری مختلف و تأثیر گذار بر الگوی سفر و در نتیجه مصرف سوخت های فسیلی از موضوعات بسیار مهم است.
با در نظر گرفتن این ضرورت، مقاله حاضر یافته های یک تحقیق تجربی در ارتباط با تأثیر متغیرهای فرم شهری بر رفتار سفر ساکنین و همچنین مالکیت اتومبیل را بیان کرده است. در بررسی این تأثیر متغیرهای فاصله از مرکز شهر، زمان پیاده روی تا حمل و نقل عمومی، اختلاط کاربری و تراکم به عنوان متغیرهای فرم شهری مورد مطالعه قرار گرفته اند. همچنین متغیرهای فراوانی، زمان، طول و وسیله سفر به عنوان متغیرهای رفتار سفر مورد پژوهش قرار گرفته اند.
در این ارتباط سه محله شهری کلان شهر شیراز، با خصوصیات مختلف فرم شهری انتخاب شده اند. برای دستیابی به اطلاعات مربوط به متغیرهای فرم شهری، به غیر از زمان پیاده روی تا حمل و نقل عمومی، از نقشه های GIS شهر و در ارتباط با متغیرهای رفتار سفر و همچنین زمان پیاده روی تا حمل و نقل عمومی، از پرسشنامه استفاده شده است. تعداد پرسشنامه های این تحقیق 260 پرسشنامه است. برای بررسی ارتباط بین متغیرهای فرم شهری و رفتار سفر و همچنین مالکیت اتومبیل از تحلیل همبستگی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر وجود ارتباط بین متغیرهای فرم شهری و رفتار سفر است، و خانوارهای ساکن در محله های نزدیک به مرکز شهر، با تراکم و اختلاط کاربری بالا، رفتار سفر متفاوت تری با ساکنین سایر محله ها دارند.
ارزیابی تأثیر قابلیت توسعه فضای سبز با بکارگیری رهیافت پارک های جیبی در ارتقای کیفیت منظر تاریخی شهر(مطالعه موردی: شهر قزوین)
حوزه های تخصصی:
به عنوان یکی از مهمترین آثار و پیامدهای سیاست های توسعه شهری است. این درحالی است که منظر شهری کلیّت شهر را به مثابه یک «متن» آشکار ساخته و امکان «قرائت» و «خوانش» این متن را فراهم می آورد. تصویری روشن از منظر شهر، نقش مهمی در ایجاد احساس امنیّت، افزایش تجربه، حسّ تعلق، حضور در مکان و ... دارد. از سوی دیگر امروزه با توجه به حجم بالای ساخت و سازهای شهری، میزان بهره گیری از الگوهای طبیعی و فضاهای سبز کاهش یافته است. از این رو با توجه به هدف پژوهش که در راستای توسعه توسعه فضای سبز شهری و ارتقای یکفیّت محیط شکل گرفته است؛ بهره گیری از فضای سبز کوچک مقیاس می تواند نقش به سزایی را در ارتقای یک فیّت منظر شهر و خوانایی محیط شهری بازی کند و تأثیر مستقیمی در ادارک شهروندان داشته باشد و سبب گردد اطلاعات بالقوه محیط شهری به درستی به بالفعل تبدیل شوند. در این میان رهیافت پارک های جیبی به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها برای ارتقای کیفیت منظر شهری مطرح می باشد. ایجاد پارکهای بسیار کوچک یا جیبی ” POCKET PARK “ راه حلی برای جبران بخشی از کمبود فضای سبز در مراکز شهری به ویژه در بافت تاریخی شهر می باشد. پیشینه مطالعات در خصوص توسعه و بکارگیری این پارک ها در سطح شهر به عنوان فضاهای سبز طراحی شده نشان می دهد که این فضاها می توانند علاوه بر افزایش توزیع عادلانه فضاهای سبز عمومی، به نشانه گذاری محیط شهری کمک نماید. از این رو پژوهش حاضر در ابتدا به دنبال بازشناسی مفهوم منظر شهری به ویژه در بافت تاریخی شهر، مفهوم و نقش پارک های جیبی در توسعه فضای سبز شهری بوده و سپس با استفاده از معیارها و مؤلفه های اثربخش توسعه پارک های جیبی در ارتقای یکفیّت منظر تاریخی شهر به دنبال امکان سنجی و اولویّت بندی معیارها و سرانجام قابلیّت فضاها برای بهره گیری آنان از پارک های جیبی در راستای بهبود کیفیت منظر می باشد. لازم به ذکر است برای رسیدن به این مهم از روش کمّی- توصیفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شد هاست، چرا که با استفاده از این روش امکان مقایسه دودویی معیارها، زیرمعیارها و گزینه های مورد بررسی فراهم می باشد. سپس با استفاده از طیف 5 مقیاسی لکیرت در امتیازدهی به اولویّت بندی نمونه های مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که هرچه فضا بتواند به طبیعت نزدیکتر شود و از فضای سبز در منظر شهر استفاده نماید، به سوی ارتقای یکفیّت محیط قدم برداشته است. همچنین مقایسه تطبیقی محدوده های مورد مطالعه حاکی از آن است که غنی بودن مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی نسبت به مؤلفه های فیزیکی مکان یابی و طراحی پارکهای جیبی تأثیر بیشتری در قابلیّت بکارگیری فضای سبز دارد.
سازمان فضایی شهرهای ابواب البر دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت مجموعه های معماری و فضاهای مستقل شهری تحت عنوان ابواب البر ـ با الهام از امکان مقدس، مشاهده قبور ائمه اطهار و سایر بزرگان دینی و عرفانی ـ و نیز مراکز آموزشی که در واقع ترکیبی از مجموعه های علمی و مذهبی اند، عمده ترین تحول در معماری و شهرسازی دوره ایلخانی می باشد. متأسفانه به سبب وقوع حوادث طبیعی و غیرطبیعی بسیار در طول زمان، دسترسی به این شهرها و مطالعه مستقیم آن ها به راحتی میسر نیست؛ از این رو، برای بررسی این شهرها و تعیین نحوه ساختار آن ها، ناگزیر باید به منابع مکتوب ـ کتاب ها، نسخ و متون ارزشمندی که می توان تاریخ گمشده معماری و شهرسازی را از لابه لای سطور آن ها به دست آورد ـ رجوع کرد. نوشتار حاضر، به بررسی ویژگی های معماری و شهرسازی مجموعه های غازانیه، ربع رشیدی و سلطانیه به عنوان نمونه هایی از شهرهای ابواب البر ایلخانی می پردازد. روش این تحقیق تفسیری ـ تاریخی مبتنی بر دقت در مطالب و نکات موجود در متون تاریخی است و رهیافت راهبردی آن بر روش اکتشافی استوار است.
ارزیابی تطابق اقلیم و معماری بازارهای قدیم و جدید بافت تاریخی شهر اصفهان با استفاده از مدل ماهانی
حوزه های تخصصی:
معماری سنتی شهرهای تاریخی ایران، حاوی تجارب ارزشمند در زمینه ی اقلیم و معماری است. یکی از شگردهای به کار رفته در این زمینه، طراحی اقلیمی بازارهای بومی بافت تاریخی شهر اصفهان است که با ملاحظات معمارانه ی خاص، به میراثی ارزشمند در تمدن ایرانی اسلامی تبدیل شده است. در این پژوهش جهت بررسی قابلیت بازارها از نظر تأمین آسایش زیست اقلیمی، از آمار و اطلاعات ایستگاه سینوپتیک شهر اصفهان در یک دوره ی 30 ساله(1980- 2010) استفاده گردید. سپس با بکارگیری روش های تجربی شاخص بیوکلیماتیک ساختمانی ماهانی و استفاده از عناصر میانگین ماهیانه دما و نوسانات ماهیانه آن، همچنین مشخصات رطوبتی و باد غالب، مرزهای آسایش حرارتی مشخص و طبق آن اصول استاندارد طراحی در ماه های مختلف سال تعریف گردید. برداشت های میدانی در سه گروه (جهت قرارگیری، شکل و فرم بنا)، (طراحی متناسب با جریان هوا و تابش خورشید) و (مصالح کاربردی) گردآوری شد. سپس اطلاعات مربوط از بازارهای قدیم (قیصریه و حسن آباد) و بازارهای جدید (جلفا و حاج محمد علی) به عنوان نمونه برداشت شد. نتایج این پژوهش نشان داد که طراحی اقلیمی متناسب با استانداردهای شاخص ماهانی در بازارهای قدیم شهر اصفهان 93 درصد و در بازارهای جدید و بازسازی شده 58 درصد است. بنابراین معماری سنتی بازارهای بومی، راه حل ها و شیوه های منطقی جهت فراهم نمودن شرایط آسایش حرارتی به کار برده که در بازارهای ساخته شده در سال های اخیر از آن استفاده نشده است.
هنر و ادب ایران: معماری، ظرف زندگی؛ پیرامون مسائل و مشکلات معماری و شهرسازی ایران
حوزه های تخصصی:
نگاهی پدیدارشناسانه به طراحی مناظر مقدس شهری
حوزه های تخصصی:
در ادیان مختلف همواره اموری به عنوان مقدس وجود داشته که پاسخگوی بنیادی ترین نیازهای انسان که توجه و اشتیاق برای رسیدن به «کمال مطلق» و تقرب و توسل به اوست، می باشد. از اینرو در جوامع امروز که نیاز به آرامش روانی و معنویّات بیش از پیش احساس می شود؛ مناظر مقدس شهری به عنوان بخشی از مناظر فرهنگی، عجین شده با آداب و رسوم و آیین و مذهب جوامع شهری، توانسته است با سوق دادن انسان از مادیات به سوی معنویّات در ارتقاء ارزش ها و اعتقادات سهم به سزایی داشته باشد. بررسی ها نشان می دهد افراد در مواجهه با این مناظر می توانند شاهد فنومن یا پدیدارهایی باشند که به فضا یا منظر مقدس معنا داده و در مواجهه با ذهن، ایجاد مفهوم خاص نمایند. بنابراین، نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و منظر پیرامون خود، در بهره مندی از آرمان های مطلوب او بسیار اثر گذارند. از طرفی فرآیند طراحی با نگاهی پدیدار شناسانه در مناظر مقدس، این امکان را مهیا ساخته تا با دیدن این مناظر، نسبت به ادراک فضا، تقویّت حس مکان و هویّت بخشی به منظر پرداخته و بدین گونه موجبات حفظ و ارتقاء ارزش های فرهنگی و مذهبی را در جوامع بشری به وجود آورد. هر پدیدار با ایجاد معانی و مفاهیم گوناگونی که در ذهن انسان شکل می دهد، با محیط و فضاهای پیرامون خود ایجاد رابطه کرده و همین ارتباط می تواند زمینه ای برای شکل گیری، به تصویر کشیدن و به طور کلی، به عینیت بخشیدن فضاها، فراهم آورد. در ادامه پدیدارهای نشأت گرفته از ذهن و تجربه ناظرین در برخورد با این مناظر مورد بررسی قرار گرفت که برای هر یک شاخصه هایی درنظر گرفته شد. این تحقیق با رویکرد پدیدار شناسانه و روی هم گذاری موارد شناسایی شده منطبق با نیازها و خواسته های استفاده کنندگان و زائرین، نسبت به معرفی و تعیین فضاهای مورد نیاز این پدیدارها، گام برداشتهو نشان می دهد می توان با استفاده از روش مذکور و تعیین شاخص های طراحی، مناظر مقدس را در قالب فضاهایی مشخص نظیر فضاهای معنوی، یادمانی، تعاملات جمعی، نیایشی و فضاهای مکث، معرفی و ارائه نمود.
تحلیل ساختار فضایی-کالبدی بافت مرکزی شهر خرم آباد
حوزه های تخصصی:
بافت شهری گستره ای هم پیوندی است که از ریخت شناسی های متفاوت طی دوران حیات شهری در داخل محدوده شهر و حاشیه آن در تداوم و پیوند با شهر شکل گرفته باشند. بخش مرکزی شهرها (C.B.D) به واسطه نقش و عملکردشان در بافت و سیمای شهر در فرآیند توسعه کاربری ها و فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و اداری شهر تأثیرگذار بوده اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی– تحلیلی با هدف کاربردی و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی بوده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل استراتژیک سوات (SWOT) بهره گرفته شده است تکنیک یا ماتریس سوات، ابزاری برای شناخت تهدید ها و فرصت های موجود در محیط خارجی و بازشناسی ضعف ها و قوت های داخلی آن به منظور سنجش وضعیت و تدوین راهبردهایی برای هدایت و کنترل آن سیستم است. در ادامه با مطالعه چگونگی، علل و پیامدهای تمرکز و رشد نامتناسب کاربری ها در بخش مرکزی شهری خرم آباد به بیان راهکارهایی در جهت توسعه زنجیره ای و خوشه ای آن و فعالیت های گوناگون از جمله بخش تجاری در جهت شکل گیری شهر سالم و توسعه پایدار پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بخش مرکزی شهر خرم آباد به عنوان نقطه ثقل شهر و منطقه با مسائل و مشکلات گوناگونی در زمینه های اقتصادی، اداری- خدماتی، اجتماعی، حمل و نقل و کالبدی- فضایی روبرو می باشد. وجود کاربری های متعدد و نامتناسب، تراکم زیاد جمعیت، عرض کم معبر سواره رو و پیاده رو در خیابان 17 شهریور موجب شده این مشکلات در سال های اخیر رو به گسترش باشد، همچنین یافته های حاصل از مدل سوات نشان می دهد که بخش مرکزی دارای 8 نقطه قوت و فرصت اصلی به عنوان مزیت ها و 10 نقطه ضعف و تهدید اساسی به عنوان محدودیت ها و مشکلات پیش روی بافت مرکزی شهر خرم آباد می باشد. در این راستا ارزیابی ماتریس های داخلی و خارجی بیانگر آن است که راهبرد عملکردی بخش مرکزی شهر، از نوع راهبردهای تدافعی (WT) می باشد. بنابراین برای برون رفت از مشکلات جاری و ترفیع آن، ساماندهی بخش مرکزی شهر خرم آباد به صورت سه مرحله در زمان های متمادی با اجرای برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بایستی صورت بپذیرد.
تحلیل توپولوژیک فضای باز در الگوهای طراحی مسکن بومی- سنتّی شهرهای اسلامی و نظریّه های شهرسازی نوگرا
حوزه های تخصصی:
فضای باز و مابین نقش مهمّی در بازشناسی اشیاء و تعامل انسان با محیط پیرامون خود دارد. این نوشتار به برررسی مفهوم فضای باز و فضای مابین در برخی تجربه های مسکن بومی- اسلامی در شرق (مالزی، چین، هند، ازبکستان، ایران و عربستان) در مقایسه با نظریّه های شهرسازی نوگرا در غرب (نظریه های شهر خطی، باغشهر، شهر صنعتی، شهر درخشان و شهر پهندشتی) در رویکردی توپولوژیک (موضع شناسانه) می پردازد. در این رویکرد به بررسی ارتباطات فضایی بدون توجه به تاثیرات جزئی و سطحی در شکل و اندازه کالبدها و به مواردی مانند همجواری، پیوستگی و بستگی و روابطی چون تقارن، تداوم و تقارب توجه می شود. از آنجا که درک صحیح این موضوع بدون توجه به الگوهای طراحی هر نمونه موردی کامل نخواهد بود، لذا بر اساس طبقه بندی الگوهای طراحی تام ترنر (الگوهای طبیعی، اجتماعی، زیبایی شناسی و نمونه ای) به الگوهای طراحی هر یک بطور مختصر اشاره شده است. روش این پژوهش از نوع مورد پژوهی و مبتنی بر قیاس تطبیقی بوده و به لحاظ راهبردی، از نوع تفسیری- تاریخی است. داده های لازم توسط منابع کتابخانه ای حاصل شده و در رویکردی تحلیلی- انتقادی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که عنصر فضای باز (و فضای مابین) با توجه به الگوهای طراحی آزموده شده در تجربه های بومی- سنتّی در کشورهای منتخب اسلامی متفاوت و متعدد هستند با این حال هر یک دارای تعریف مشخص و مرزهای معیّن کالبدی یا ذهنی می باشند. در نظریّه های شهرسازی نوگرای قرن بیستم هرچند سهم قابل توجهی به چنین فضاهایی در مقام نظر داده شده است ولی در عمل به سبب فقدان برخی الگوهای طراحی (بویژه الگوی طبیعی) و همچنین آرمانی بودن آنها، فضاهای باز بدون مرز، گسترده و بدون تعریف مشخصی تولید شده اند که با الگوهای اجتماعی مورد انتظار طراحان و الگوهای زیبایی شناسی مورد نظر کاربران نیز منطبق نبوده و مشکلات فراوانی را بوجود آورده اند.
بررسی مناسب سازی فضاهای عمومی شهر کوهدشت جهت استفاده جانبازان و معلولان و ارائه راهکارهای بهینه سازی
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه جوامع، ایجاد بسترهای فضایی کالبدی مناسب جهت استفاده همه اقشار جامعه از خدمات و امکانات عمومی به منظور تحرک و جابجایی بهتر انسان و دسترسی آسانتر در سطح شهر است. ناتوانان جسمی، معلولان و جانبازان، بخشی از افراد جامعه اند که همچون سایرین، نیازمند دسترسی و استفاده از امکانات و خدمات عمومی هستند. اما، وجود برخی موانع به خصوص در نحوه طراحی، معماری و شهرسازی، بسیاری از فضاهای شهری، به ویژه معابر عمومی، پارکها و فضاهای سبز را فاقد شرایط لازم برای برآورده ساختن نیازهای دسترسی افراد معلول نموده است پژوهش حاضر با بررسی مناسب سازی فضاهای عمومی شهر کوهدشت جهت استفاده جانبازان و ارائه راهکارهای بهینه سازی تدوین شده است روش به کار گرفته توصیفی-تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی-پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه در قالب مدل تاپسیس بوده است. نتایج حاصل از روش تاپسیس نشان می دهد که در برخی فضاهای مورد مطالعه در شهر کوهدشت، با توجه به مولفه های مناسب سازی که بیان شد، برخی مولفه های مناسب سازی رعایت شده است و در این مدل به نوعی ارزیابی تطبیقی بین فضاهای مورد مطالعه به لحاظ مناسب سازی جهت استفاده جانبازان و معلولان صورت گرفته است. به لحاظ شاخص مناسب سازی آموزش و پرورش کوهدشت در رتبه1، شرکت برق در رتبه2 و دانشگاه آزاد-ملی در رتبه سوم قرار دارند و جایگاهی مطلوبتری نسبت به سایر فضاهای عمومی دارند و در همین راستا نتایج حاصل از مدل ویکور نشان می دهد که آموزش و پرورش در جایگاه نخست در بین فضاهای مورد مطالعه قرار دارد و شاخص دانشگاه آزاد- ملی در رتبه دوم و در نهایت اینکه شهرداری کوهدشت در جایگاه سوم قرار دارد
بررسی نقش مؤلفه های منظر شهری در ارتقای سطح احساس امنیت شهروندان در فضاهای عمومی شهر اهواز (مطالعه موردی: محله گلستان)
حوزه های تخصصی:
امروزه، جرم و احساس ناامنی در برابر آن، در محلات شهری، از دغدغه های اصلی شهروندان به شمار می رود و در رشد آسیب های اجتماعی مؤثر بوده اند. هدف این پژوهش، بررسی نقش مؤلفه های منظر شهری در ارتقای سطح امنیت در فضاهای عمومی شهر است. مؤلفه های «حس مکان»، «هویت مکان»، «خاطره انگیزی»، «خوانایی و تصویری روشن از محیط»، «ادراک عمومی و لذت بصری» و «فرم و ریخت» به عنوان شاخص های منظر شهری برای سنجش احساس امنیت شهروندان در فضاهای عمومی شهری به دست می آیند. روش گردآوری اطلاعات در بخش مبانی نظری پژوهش، کتابخانه ای و در بخش مطالعات میدانی از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. و روش علّی و همبستگی جهت تحلیل روابط میان «احساس امنیت» و «منظر شهری» به کار گرفته شده است. نتایج بررسی انجام شده نشان می دهد که علی رغم وجود امنیت، احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه از دید ساکنین، پایین تر از سطح متوسط ارزیابی شده است. با توجه به شش معیار هویت مکان، خاطره انگیزی، فرم و ساختار، حس مکان، خوانایی و ادراک عمومی و بصری، میانگین اساس امینت در دو معیار هویت مکان و خاطره انگیزی بالاتر از میانه نظری و چهار معیار دیگر پایین تر از میانه نظری ارزیابی شده است. بنابراین شهروندان محله گلستان شهر اهواز، دو مؤلفه هویّت مکان و خوانایی را در ایجاد احساس امنیت مؤثرتر می دانند. مشارکت شهروندان در نگهداری از فضا، توجه به اماکن تاریخی، ایجاد محیطی مأنوس، استفاده از آب، درخت، نور، مبلمان و ... از جمله راهکارهای مطرح شده جهت افزایش احساس امینت در سطح محله هستند.
تدقیق انگاره های مؤثر بر طراحی مناسب پارک های شهری جهت استفاده نابینایان
حوزه های تخصصی:
شهرها روز به روز مرزهای خود را از چند جهت گسترش می دهند و این گسترش مرزها مستقیماً با هجوم سیل جمعیتی تازه که برخوردار از انواع نیازهای روزمره و طبیعی هستند، همراه است. شهرهای ما هنوز که هنوز است، مهیای پذیرش بی دردسر بعضی گروه های اجتماعی همانند نابینایان و کم بینایان در این جامعه نیستند و نابینایان همچنان با کمبود امکانات شهری برای پاسخگویی به نیازهای اولیّه خویش دست به گریبانند. شهرهای ما دایره هایی از ازدحام و شلوغی اند و در این ازدحام متکثر، نابینایان همواره با دشواری های متعددی روبرو هستند. زندگی برای یک نابینا که مجبور است علاوه بر تحمل مشکلات زندگی روزمره شهری و مصائب ذاتی آن، تاریکی اجباری و همیشگی پیش رو را نیز تاب بیاورد، خلاصه ای از تنهایی ها است. این در حالی است که رشد و شکوفایی هر جامعه ای بستگی به چگونگی به کارگیری استعدادها و توانایی های موجود در آن جامعه دارد. یکی از راه حل های مطمئن در تحقق این رشد فراهم آوردن زمینه هایی است که بستر فعالیّت های جمعی را با ایجاد فرصت های برابر، فرا روی همه استعدادها قرار دهد. از این رو در این پژوهش هدف اصلی ارائه انگاره های مؤثر بر مناسب سازی پارک های شهری جهت استفاده نابینایان می باشد. در جهت دست یابی به هدف اصلی پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بستری از مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از مصاحبه های حضوری، تهیه پرسشنامه، به بررسی و تحلیل مشکلات نابینایان هنگام حضور در پارک های شهری پرداخته شده است. در نهایت با تأکید بر نتایج بدست آمده از تحلیل پرسشنامه و مصاحبه های حضوری، الگوهای مناسب جهت سازگار نمودن پارک های شهری با نیاز های نابینایان ارائه شده است. این الگوها نابینا را قادر می سازد تا بدون کمک گرفتن از شخص همراه و به صورت مستقل در پارک های شهری تفرج کند و از بودن درآن فضا، همان اندازه احساس امنیّت و آرامش کند که دیگر افراد جامعه احساس می کنند. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از ان است که با رعایت اصولی در طراحی پارک های شهری چون «پرهیز از طراحی دسترسی های ساده و یکنواخت»، «عدم استفاده از مصالح صاف و لغزنده در کفسازی جهت تحریک حس لامسه در نابینایان»، «استفاده از درختان سایه دار جهت ایجاد آرامش و گیاهان تحریک کننده حس بویایی»، «ایجاد فضاهای هیجان انگیز در نزدیکی ورودی جهت تحریک حس شنوایی» می توان انگیزه لازم برای این قشر از جامعه جهت حضور در این فضاها و انجام تعاملات مطلوب اجتماعی را فراهم آورد.
شناسایی و رتبه بندی معیارهای مؤثر بر مکان یابی مساجد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته، مسئله مهم مکان یابی مساجد در شهرسازی و مدیریت شهری است؛ بدین منظور، پژوهش با دو سؤال اصلی پیگیری شده است: 1 معیارهای مؤثر بر مکان یابی مساجد کدام است 2 وزن هر یک از معیارهای مؤثر بر مکان یابی مساجد چقدر است؟ برای پاسخ به این سؤالات، ابتدا معیارهای مؤثر بر مکان یابی در پژوهشهای پیشین و آثار دینی مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه برای وزندهی معیارها از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شد. نتایج حاکی است که 20 معیار اصلی، ذیل چهار گروه معیارهای جمعیتی، مذهبی، شهرسازی و اجتماعی قابل طرح است. در زمینه گروه معیارها به ترتیب معیارهای مذهبی و شهرسازی از درجه اهمیت بیشتری برخوردار شد. شعاع دسترسی، تراکم جمعیت و دسترسی آسان به عنوان مهمترین معیارها در مکان یابی مساجد اولویت بندی شد
مقیاس کوچک، تأثیر شگرف؛ پروژه های یکپارچة شهری در مِدِلین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
در کلان شهرهای کلمبیایی، برای پیش برد اهداف توسعه اجتماعی و شرایط فیزیکی، مداخلاتی کوچک مقیاس مانند ساخت پارک های محله ای یا زمین های بازی صورت گرفته است. تحولات اجتماعی و فضاییِ «مدلین» (Medellin) ـ هم در مرکز شهر و هم در سکونتگاه های غیررسمی حومه شهرـ آن را از یکی از نقاط خطرناک درگیری های مسلحانه مواد مخدر، به نمایشگاهی مثال زدنی برای توسعه و ارتقای شهری فراگیر، تبدیل کرده است.
وقتی فرایندهای دگرگون کننده از طریق مداخلات فضایی در مقیاس های مختلف پدیدار می شوند، مجموعه ای از برنامه ریزی ها و مدارک توسعه شهری را پایه ریزی می کنند که ضمن تغییر قوانین شهری، بر فهم شهروندان از شهر تأثیر می گذارد که به توسعه شهری و درک تبعیضات اجتماعی به عنوان یکی از موانع اصلی توسعه، رویکردی جامع دارد. بر همین اساس، برنامه توسعه شهری اخیر با سه هدف اداره شهر و بهبود عملکرد اقتصادی آن، از بین بردن فقر و تضاد طبقاتی و تغییر چهره شهرـ در سطح ملی و بین المللی ـ تنظیم شده است. در این نوشتار بخشی از برنامه توسعه شهری مدلین، با معرفی پروژه های کوچک مقیاس اجرا شده در آن که تأثیر شگرفی در شرایط زندگی شهروندان داشته است، بیان می شود.
بررسی سازه هدف و کاربست آن در ایجاد انگیزش در نوآموز معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش روابط ایران و غرب از اوایل سده چهاردهم هجری شمسی، تغییرات گسترده ای در ساختار اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی به وجود آمد. همگام با این تحولات، روند آموزش معماری نیز تحت تأثیر قرار گرفت، و آموزش سنتی و شیوه استاد ـ شاگردی، جای خود را به آموزش امروزی و شیوه دانشگاهی (آکادمیک) داد. از سال 1378، اعمال بازنگری ها و تصمیمات شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، سطح رشته معماری را ازکارشناسی ارشد پیوسته به کارشناسی پیوسته تغییر داد و کنکور اختصاصی ورود به رشته معماری برداشته شد. کاهش شناخت نسبی داوطلبان از این رشته، بروز بی انگیزگی و یا کاهش انگیزه دانشجویان و به خصوص نوآموزان معماری نسبت به رشته و کار خود، از پیامدهای این بازنگری است؛ از آنجا که بی انگیزگی نوآموزان معماری در حال تبدیل شدن به یکی از دغدغه های آموزش معماری است، ضرورت پرداختن به دلایل پیدایش، و روش های کاهش بی انگیزگی و برطرف کردن آن احساس می شود. این نوشتار بر این باور است که توجه مربی به اهدافی که وی برای دانشجویان تعریف می کند و همچنین آنچه ایشان به عنوان هدف برای خود برمی گزینند، در ایجاد انگیزش در دانشجوی معماری، نقش ویژه ای ایفا می کند. هدف این پژوهش، آن است که بر پایه «سازه هدف» (به عنوان یکی از سازه های انگیزشی در علم روان شناسی تربیتی) و بررسی متون موجود در این حوزه، کاربست های آموزشی معمارانه ای را در راستای ایجاد انگیزش در نوآموزان معماری به همراه برخی مصادیق آموزشی آن ارائه کند. در این پژوهش، از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. کاربست ها و مصادیق ارائه شده (به عنوان یافته های اصلی این پژوهش) در قالب یک پرسش نامه با استفاده از روش دلفی، به نظرخواهی از دوازده نفر از خبرگان آموزش معماری گذاشته شد، که کلیه کاربست ها با اتفاق نظر پذیرفته شدند (برای تحلیل پرسش نامه ها و رسیدن به نتیجه اتفاق نظر، از آزمون فریدمن استفاده شد). نتایج این پژوهش شامل 18 کاربست است که این کاربست ها بر اساس «نظریه تعیین هدف»، «نظریه گرایش به هدف»، و «نظریه انگیزش تسلط» به دست آمده است.
محله عودلاجان، میراث شهری در تقابل بین سنت و مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله عودلاجان به عنوان یکی از پنج محله تشکیل دهنده شهر تهران در دوره صفوی، یک میراث تاریخی ارزشمند به شمار می رود. در دوره قاجار، طبقات مختلف اجتماعی، به ویژه طبقه اعیان و دولت مردان در این محله سکونت داشته اند. از دهه 1340، به دنبال ترک محله توسط ساکنان قدیمی و ورود گروه های مهاجر و طبقات کم درآمد، فرایند فرسودگی این محله تاریخی در تمام ابعاد کالبدی و اجتماعی و اقتصادی آغاز شد. بازار نیز به عنوان یک عنصر قوی اقتصادی و سیاسی، در محله نفوذ کرد و آن را تحت سلطه خود درآورد. از حدود چهل سال پیش تا کنون، طرح های متعددی برای باززنده سازی این محله تهیه شده، اما تاکنون هیچ یک از آن ها اجرا نشده اند. هدف این پژوهش، شناخت موانع باززنده سازی این محله است. روش توصیفی تحلیلی برای این پژوهش استفاده شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با شهروندان و ساکنان و کاربران محله عودلاجان و نیز از طریق مشاهده و همچنین بررسی اطلاعات ثانویه (گزارش های موجود، آمارها، کتب، مقالات و...) گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که موانع موجود بر سر راه باززنده سازی محله عودلاجان، بیش از آنکه اقتصادی و تکنیکی و سیاسی باشد، فرهنگی و اجتماعی است که عبارت است از بی علاقگی ساکنان و شهروندان نسبت به بافت ها و بناهای قدیمی. به عبارت دیگر، وضعیت کنونی عودلاجان نتیجه طرز تفکر و نوع نگاه جامعه به تاریخ و میراث است. فرایند مدرنیزاسیون که از اواخر دوره قاجار در ایران آغاز شده، همراه با طرد سنت و تاریخ بوده که یکی از نتایج آن، بی علاقگی جامعه به میراث و میل دائمی به نو شدن است. در چنین وضعیتی، اجرای طرح های باززنده سازی محلات تاریخی دشوار است. بنابراین پیش از هر اقدامی برای حفظ و باززنده سازی محله های تاریخی، آموزش و آگاهی دادن به جامعه درخصوص ارزش های تاریخی، سنت و میراث ضروری است.