آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

با گسترش روابط ایران و غرب از اوایل سده چهاردهم هجری شمسی، تغییرات گسترده ای در ساختار اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی به وجود آمد. همگام با این تحولات، روند آموزش معماری نیز تحت تأثیر قرار گرفت، و آموزش سنتی و شیوه استاد ـ شاگردی، جای خود را به آموزش امروزی و شیوه دانشگاهی (آکادمیک) داد. از سال 1378، اعمال بازنگری ها و تصمیمات شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، سطح رشته معماری را ازکارشناسی ارشد پیوسته به کارشناسی پیوسته تغییر داد و کنکور اختصاصی ورود به رشته معماری برداشته شد. کاهش شناخت نسبی داوطلبان از این رشته، بروز بی انگیزگی و یا کاهش انگیزه دانشجویان و به خصوص نوآموزان معماری نسبت به رشته و کار خود، از پیامدهای این بازنگری است؛ از آنجا که بی انگیزگی نوآموزان معماری در حال تبدیل شدن به یکی از دغدغه های آموزش معماری است، ضرورت پرداختن به دلایل پیدایش، و روش های کاهش بی انگیزگی و برطرف کردن آن احساس می شود. این نوشتار بر این باور است که توجه مربی به اهدافی که وی برای دانشجویان تعریف می کند و همچنین آنچه ایشان به عنوان هدف برای خود برمی گزینند، در ایجاد انگیزش در دانشجوی معماری، نقش ویژه ای ایفا می کند. هدف این پژوهش، آن است که بر پایه «سازه هدف» (به عنوان یکی از سازه های انگیزشی در علم روان شناسی تربیتی) و بررسی متون موجود در این حوزه، کاربست های آموزشی معمارانه ای را در راستای ایجاد انگیزش در نوآموزان معماری به همراه برخی مصادیق آموزشی آن ارائه کند. در این پژوهش، از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. کاربست ها و مصادیق ارائه شده (به عنوان یافته های اصلی این پژوهش) در قالب یک پرسش نامه با استفاده از روش دلفی، به نظرخواهی از دوازده نفر از خبرگان آموزش معماری گذاشته شد، که کلیه کاربست ها با اتفاق نظر پذیرفته شدند (برای تحلیل پرسش نامه ها و رسیدن به نتیجه اتفاق نظر، از آزمون فریدمن استفاده شد). نتایج این پژوهش شامل 18 کاربست است که این کاربست ها بر اساس «نظریه تعیین هدف»، «نظریه گرایش به هدف»، و «نظریه انگیزش تسلط» به دست آمده است.

تبلیغات